رمانی با روساختی ساده که در آن نویسنده، روند زندگی و زوال تدریجی و مرگ قهرمان بی‌نام داستان را بیان می‌کند. داستان با مرگ شخصیت اصلی رمان و مراسم خاکسپاری او آغاز می‌شود. در ادامه راث بدون طول و تفصیل زیاد به شرح مختصری از زندگی قهرمان می پردازد؛ داستان علایق او، بیماری‌هایش، ازدواج‌ها و خیانت به همسرانش ودر نهایت مرگ او. با وجود اینکه لحن داستان نا امید‌کننده است اما در جاهایی نیز لحظات خوش زندگی او بازگو می‌شود.
خرید کتاب یکی مثل همه
جستجوی کتاب یکی مثل همه در گودریدز
معرفی کتاب یکی مثل همه از نگاه کاربران
Everyman, Philip Roth
Everyman is a novel by Philip Roth, published by Houghton Mifflin in May 2006. It won the PEN/Faulkner Award for Fiction in 2007. It is Roths third novel to receive the prize. The book begins at the funeral of its protagonist. The remainder of the book, which ends with his death, looks mournfully back on episodes from his life, including his childhood, where he and his older brother, Howie, worked in his fathers shop, Everymans Jewelry Store. He has been married three times, with two sons from his first marriage who resent him for leaving their mother, and one daughter from his second marriage who treats him with kindness and compassion, though he divorced her mother after beginning an affair with a 24-year-old Danish model, who subsequently became his third wife. Having divorced her as well, he has moved in his old age to a retirement community at the New Jersey shore, where he lives alone and attempts to paint, having passed up a career as an artist early in his life to work in advertising in order to support himself and his family. The book traces the protagonists feelings as he gets increasingly old and sick, and his reflections of his own past, which has included his share of misdeeds and mistakes, as he ponders his impending death. ...
تاریخ نخستین خوانش: روز هفتم ماه ژانویه سال 2011 میلادی
عنوان: یکی مثل همه؛ نویسنده: فلیپ راث؛ پیمان خاکسار؛ تهران؛ چشمه، 1389، در 138 ص، شابک: 9789643626778؛ موضوع: داستانهای نویسندگان امریکایی - سده 20 م
مراسم خاکسپاری چه آشناست، کودکیم را باز زنده کرد، پشت سر بزرگان قوم راه میافتادیم، به سوی خاک، هرچه حاشا کنیم، کس در این دیار نیست که این داستان برایش آشنا نباشد. رمانی با روساختی ساده، که در آن نویسنده، روند زندگی، و زوال تدریجی، و مرگ قهرمان بی‌نام داستان را، بیان می‌کند. داستان، با مرگ شخصیت اصلی رمان، و مراسم خاکسپاری او، آغاز می‌شود. در ادامه راث به شرح مختصری از زندگی قهرمان میپردازد؛ داستان علایق او، بیماری‌ها، ازدواج‌ها، و خیانت به همسرانش؛ ودر نهایت مرگ او. با وجود اینکه لحن داستان ناامید کننده است اما در جاهایی نیز لحظات خوش زندگی او بازگو می‌شود. ا. شربیانی
مشاهده لینک اصلی
داستان نثری ساده و در عین حال بسیار گیرا دارد.نویسنده با مهارت تمام هجوم پیری و ترس از نابودی و مرگ آدمی را به نمایش گذاشته است.حسرت از دست رفتن لحظه به لحظه ی عمر و تباهی در انزوا. قهرمان داستان هیچ ویژگی منحصر به فردی ندارد،جز آن که @یکی سست مثل همه@ و مانند همه نیز سرانجامی جز مرگ ندارد.روایت در مراسم خاکسپاری شخصیت اول داستان آغاز می شود و پس از آن راوی بازگشتی به گذشته ی دور و پر از خاطره ی شخص اول، از اغاز تا نابودی یک به یک مصنوعات و موهبت ها و فروریختن آخرین و مستحکم نرین قلعه ی آدمی ،یعنی جسم دارد.از حوادث دوران کودکی می گوید،از ازدواج های پی در پی و شکست های متوالی،از روزمرگی ها و هجوم دوباره و دوباره ی بیماری و مرگ در سال های آخر عمر که در تنهایی ای خودساخته می گذرد.شخصیت بی نام داستان که تا پایان نیز بی نام می ماند،در چند قدمی مرگ حسرت گذشته را می خورد و همه چیز را از دست رفته می بیند.سلامتی و قوای جوانی،فرصت ها،پیوند ها و حتی خانواده.قطاری را تصور می کند که روزبروز از مسافرانش کاسته می شود و اینک،در آستانه آخرین عمل جراحی و مرگ،قطار بی مسافر و وی تنهاست. در بعضی قسمت های داستان به خصوص صفحات پایانی، با افکار درهم دیرینه ذهن خویش رو در رو شدم و از این جهت،کتاب تاثیری دو چندان بر من گذاشت.از این رو چهار ستاره نصیب داستان و ترجمه عالی آن می کنم و یک ستاره هم سهم احساس و تجربه ی ناب خواندن کتاب در شب هنگام و سکوت و تنهایی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب یکی مثل همه
خرید کتاب یکی مثل همه
جستجوی کتاب یکی مثل همه در گودریدز
Everyman is a novel by Philip Roth, published by Houghton Mifflin in May 2006. It won the PEN/Faulkner Award for Fiction in 2007. It is Roths third novel to receive the prize. The book begins at the funeral of its protagonist. The remainder of the book, which ends with his death, looks mournfully back on episodes from his life, including his childhood, where he and his older brother, Howie, worked in his fathers shop, Everymans Jewelry Store. He has been married three times, with two sons from his first marriage who resent him for leaving their mother, and one daughter from his second marriage who treats him with kindness and compassion, though he divorced her mother after beginning an affair with a 24-year-old Danish model, who subsequently became his third wife. Having divorced her as well, he has moved in his old age to a retirement community at the New Jersey shore, where he lives alone and attempts to paint, having passed up a career as an artist early in his life to work in advertising in order to support himself and his family. The book traces the protagonists feelings as he gets increasingly old and sick, and his reflections of his own past, which has included his share of misdeeds and mistakes, as he ponders his impending death. ...
تاریخ نخستین خوانش: روز هفتم ماه ژانویه سال 2011 میلادی
عنوان: یکی مثل همه؛ نویسنده: فلیپ راث؛ پیمان خاکسار؛ تهران؛ چشمه، 1389، در 138 ص، شابک: 9789643626778؛ موضوع: داستانهای نویسندگان امریکایی - سده 20 م
مراسم خاکسپاری چه آشناست، کودکیم را باز زنده کرد، پشت سر بزرگان قوم راه میافتادیم، به سوی خاک، هرچه حاشا کنیم، کس در این دیار نیست که این داستان برایش آشنا نباشد. رمانی با روساختی ساده، که در آن نویسنده، روند زندگی، و زوال تدریجی، و مرگ قهرمان بی‌نام داستان را، بیان می‌کند. داستان، با مرگ شخصیت اصلی رمان، و مراسم خاکسپاری او، آغاز می‌شود. در ادامه راث به شرح مختصری از زندگی قهرمان میپردازد؛ داستان علایق او، بیماری‌ها، ازدواج‌ها، و خیانت به همسرانش؛ ودر نهایت مرگ او. با وجود اینکه لحن داستان ناامید کننده است اما در جاهایی نیز لحظات خوش زندگی او بازگو می‌شود. ا. شربیانی
مشاهده لینک اصلی
تنها زندگی کردن انتخاب خودش بود، ولی نه تا این اندازه تنها. بدترین جنبه ی تنهایی این است که مجبوری تحملش کنی.یا تحمل می کنی، یا غرق می شوی.باید سخت تلاش کنی تا ذهن گرسنه ات را از نگاه به گذشته بازداری
داستان نثری ساده و در عین حال بسیار گیرا دارد.نویسنده با مهارت تمام هجوم پیری و ترس از نابودی و مرگ آدمی را به نمایش گذاشته است.حسرت از دست رفتن لحظه به لحظه ی عمر و تباهی در انزوا. قهرمان داستان هیچ ویژگی منحصر به فردی ندارد،جز آن که @یکی سست مثل همه@ و مانند همه نیز سرانجامی جز مرگ ندارد.روایت در مراسم خاکسپاری شخصیت اول داستان آغاز می شود و پس از آن راوی بازگشتی به گذشته ی دور و پر از خاطره ی شخص اول، از اغاز تا نابودی یک به یک مصنوعات و موهبت ها و فروریختن آخرین و مستحکم نرین قلعه ی آدمی ،یعنی جسم دارد.از حوادث دوران کودکی می گوید،از ازدواج های پی در پی و شکست های متوالی،از روزمرگی ها و هجوم دوباره و دوباره ی بیماری و مرگ در سال های آخر عمر که در تنهایی ای خودساخته می گذرد.شخصیت بی نام داستان که تا پایان نیز بی نام می ماند،در چند قدمی مرگ حسرت گذشته را می خورد و همه چیز را از دست رفته می بیند.سلامتی و قوای جوانی،فرصت ها،پیوند ها و حتی خانواده.قطاری را تصور می کند که روزبروز از مسافرانش کاسته می شود و اینک،در آستانه آخرین عمل جراحی و مرگ،قطار بی مسافر و وی تنهاست. در بعضی قسمت های داستان به خصوص صفحات پایانی، با افکار درهم دیرینه ذهن خویش رو در رو شدم و از این جهت،کتاب تاثیری دو چندان بر من گذاشت.از این رو چهار ستاره نصیب داستان و ترجمه عالی آن می کنم و یک ستاره هم سهم احساس و تجربه ی ناب خواندن کتاب در شب هنگام و سکوت و تنهایی
مشاهده لینک اصلی