کتاب گور به گور

اثر ویلیام فاکنر از انتشارات نشر چشمه - مترجم: نجف دریابندری-بهترین رمان ها

گور به گور عنوانی است که نجف دریابندری مترجمِ نام‌آشنا و کارکشته، بر رمانِ فاکنر گذاشته است. نجف در یادداشتی که بر ناصیهٔ کتاب نشانده است، می‌نویسد: «گور به گور عنوانی‌ست که من روی این رمان گذاشته‌ام، زیرا نتوانسته‌ام عنوان اصلی آن را به عبارتی که خود بپسندم به فارسی درآورم. «همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می‌مُردم» کوتاه‌ترین عبارتی است که به نظر من معنای عنوان اصلی را دقیقاً بیان می‌کند.» یک سال بعد از نگارش «خشم و هیاهو»، فاکنر «گور به گور» را در سال 1930 نوشت. این برندهٔ نوبل ادبیات، خود مدعی است که «گور به گور» را شش هفته‌ای، آن‌ هم شب‌ها و پای کورهٔ یک نیروگاه محلی نوشته است و دیگر دستی در آن نبرده است. ور به گور 15 راوی دارد. در میانِ این راویان، کودک، پیرمرد، زن محتضر، پزشک و... دیده می‌شود. هریک از این راویان در روایت خود، به شکلی هوشیارانه و قابل ستایش هم‌سن و سال خود حرف می‌زنند. روایت‌شان بر پایهٔ دید خودشان و بر اساس سطح معلومات و فهم خودشان است. از این منظر، تعدد راوی در «گور به گور» نه تنها مخاطب را گیج نمی‌کند، بلکه بر جذابیت داستان می‌افزاید.


خرید کتاب گور به گور
جستجوی کتاب گور به گور در گودریدز

معرفی کتاب گور به گور از نگاه کاربران
** spoiler alert ** @آدم سر از کار این زن ها در نمیاره. تا میای بفهمی منظور شون چیه میبینی منظور شون یه چیز دیگه اس. تازه پوستت رو می کنند که چرا منظورشون رو اون جوری فهمیدی!@
@گور به گور@ روایت پیچیده ای از مرگ مادر یک خانواده است که با تکنیک @جریان سیال ذهن@ نوشته شده. داستان بوسیله پونزده تا شخصیت مختلف روایت میشه و برای من درک این شیوه روایی بسیار مشکل بود.
پدر خانواده به بهانه عمل به وصیت مادر همه خانواده رو مجبور به مهاجرت میکنه تا مادر رو در شهر زادگاهش به خاک بسپرند. توی این سفر خانواده با چالش های جدی مواجه می شه و بعد از سپری شدن روزها یکی از فرزندان خانواده مجبور میشه که تابوت مادر رو به آتیش بکشه و خانواده به دلیل مبرا شدن از اتهام آتش سوزی اون رو به تیمارستان معرفی میکنن. پدر خانواده هم عاشق زنی میشه که از اون بیل و کلنگ برای دفن همسر خودش قرض گرفته بوده.
بنظر من کسی که بتونه همچنین داستانی رو با این سبک روایی بنویسه قطعا باید دیوونه باشه. ضمناً فکر نمیکنم ترجمه همچنین روایت پیچیده ای بجز از مترجمی مثل نجف دریا بندری ساخته باشه. کتاب سختی بود. خوندنش مغزم رو داغ کرد. مثل حل انتگرال سه گانه...

مشاهده لینک اصلی
As I Lay Dying, William Faulkner
تاریخ نخستین خوانش: چهاردهم فوریه سال 1994 میلادی
عنوان: گور به گور؛ نویسنده: ویلیام فاکنر؛ مترجم: نجف دریابندری؛ تهران، نشر چشمه، 1371؛ در 250 ص؛ چاپ دوم 1382؛ شابک: 9643621936؛ چاپ چهارم 1386؛ شابک: 9789643621933؛ چاپ پنجم 1387؛ چاپ هفتم 1389؛ چاپ نهم 1391، در 304 ص؛ چاپ دهم 1393؛ موضوع: داستانهای نویسندگان امریکایی - قرن 20 م
جناب نجف دریابندری؛ در یادداشتی می‌نویسند: «گور به گور» عنوانی‌ست که من روی این رمان گذاشته‌ ام، زیرا نتوانسته‌ ام عنوان اصلی آن را به عبارتی که خود بپسندم به فارسی درآورم. «همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می‌مُردم»؛ کوتاه‌ترین عبارتی است که به نظر من معنای عنوان اصلی را دقیقاً بیان می‌کند. پایان نقل، این که از ترجمه عنوان کتاب، لابد برگرداندن متن اصلی به متن فارسی هم، چنین دشوار بوده است، کتاب یک سال پس از نگارش: «خشم و هیاهو»، و در سال 1930 میلادی به نگارش درآمده، و برنده ی نوبل ادبیات شده است. نویسنده مدعی ست که «گور به گور» را شش هفته‌ ای، آن‌ هم شب‌ها و پای کوره ی یک نیروگاه محلی نوشته است، و دیگر دستی در آن نبرده است. داستان: «گور به گور»، پانزده راوی متفاوت دارد. در میانِ راویان: کودک، پیرمرد، زن محتضر، پزشک و... هستند، و در روایت خود، هوشیارانه مطابق سن و سال خویش حرف می‌زنند. روایت‌شان بر پایه ی دیدگاه خود و براساس فهم خویش ست. از این منظر، تعدد راوی در «گور به گور» نه تنها خوانشگر را گیج نمی‌کند، بلکه بر گوارایی داستان نیز می‌افزاید. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
من می دانم که شما @ به آن علاقه دارید @ این کتاب را بخاطر فاکنر بخوانید، اما من آن را نادیده گرفتم! من می دانم شما @ cool @ و @ هوشمند @ اگر شما فاکنر را بخوانید، اما من نمی توانم او را ثابت. با عرض پوزش، من نمی دانم که چه چیزی صحبت می کند (و در معرض خطر ناهموار، من روشن است). من DONT فکر می کنم آن سرد و @ هوپ @ به نوشتن به شیوه ای گیج کننده، و من سعی نمی کنم به دیگران تحت تاثیر قرار دادن با اشتیاق ابهام. من در کالج خودم با اسنوپ هایی که وانمود می کردند این مواد را دوست دارم، پر کرده بودم. با عرض پوزش صدای ضعیف در اینجا (من واقعا یک شخص خوب)، اما YUK!

مشاهده لینک اصلی
سالهاست که به یک کتاب ویلیام فاکنر کار کرده ام. کتاب های او همیشه در لیست های @ بهترین کتاب های تمام وقت @ وbooks شما باید قبل از اینکه شما @ می خواند. اما هنگامی که Ive احساس خلق و خوی برای یک کلاسیک یا@ادبیات @، Ive همیشه او را برای نویسندگان دیگر، حتی کسانی که با 1000 + صفحه هیولاها، منتقل کردند. من فکر می کنم، عمیق تر، من همیشه فالکنر را فهمیدم که فقط برای من نبود. اولین مشکل من عدم شور و شوق برای جریان روایت های آگاهی است. اگر صادق باشم، به ندرت آن را دوست دارم. اگر کار سختی در کار نیست، در ذهنم کار می کنم، اما این سبک روایت برای من، شخصا، برای همیشه در ریتم کتاب قرار می گیرد. و فاکنر آن را به یک سطح کاملا جدید می برد. او بدون هیچ توضیحی، ما را به صحنه ها و صحنه ها می اندازد؛ من واقعا احساس کردم که فاکنر می خواست به طور عمدی خوانندگانش را درباره شخصیت ها و ایده هایی که می توانست به آسانی در یک روش قابل دسترسی بیشتر به تصویر کشیده بود، گیج کند. برای اینکه به اشتباهات ربطی نداشته باشد، من می توانم از اندیشه، احساس و غریزه ای که از ذهن انسان عبور می کند، کمی خسته کننده تر از رنج است. من فکر خودم را دارم که با این تصادف من را می بلعد؛ من نمیخواهم آن را در دیدگاه فردی بخوانم. من می خواهم یک نویسنده را به سازماندهی زبان به یک ساختار جالب، قانع کننده، تحریک کننده فکر ... و جریان آگاهی، برای من، به ندرت هر یک از این چیزها است. اما این فقط سلیقه من برای سبک است. تلاش می کنم یک قدم دور از آن یک ثانیه بروم و ببینم که رمان به طور کلی چه کار می کند، نمی توانم بگویم از این داستان لذت بردم. من تمایل به لذت بردن از کتاب های بیش از دو یا سه چشم انداز - و این یکی به حال پانزده! در کمتر از سه صد صفحه! این طرح پس از خانواده Bundren پس از مرگ ماتیار، Addie است. پانزده دیدگاه داستان سفر خانوادگی به جفرسون، جایی که Addie به خاک سپرده شده است، می گوید. خانواده ی Bundren در یک سفر 9 روزه از گرسنگی و ناراحتی مکرر قرار می گیرند و واگن را با بدن تجزیه می کنند. فاکنر شامل موضوعات مهم در کار او، مانند مذهب، فقر و هویت در جنوب ایالات متحده است، اما هنوز هم احساس می کنم که نویسنده های دیگر این کار را به شیوه ای شیک تر انجام داده اند. هر چند روز یک بار Stinbeck را بخوانید. یکی از بازنگریان این موضوع را از سبک فاکنر می گوید و من نمی توانم بیشتر موافق باشم: آسان است که گیج کننده باشد. آسان است برای نوشتن چیزی زیبا و قابل فهم برای خودتان. سخت است که کلیات جهانی را بنویسیم که همه ما می توانیم ارتباط برقرار کنیم.\nبنابراین، درست است. وبلاگ. | فیس بوک | توییتر | نمایش مشخصات عمومی | یوتیوب

مشاهده لینک اصلی
@ و از آنجایی که خواب است نه، و باران و باد وجود دارد، این نیست. با این حال، واگن است، زیرا وقتی که واگن بود، Addie Bundren نخواهد بود. و جواهر است، بنابراین Addie Bundren باید باشد. و سپس باید باشد، یا نمی توانم خودم را برای خواب در یک اتاق عجیب و غریب خالی کنم. و بنابراین اگر من هنوز خالی نشده ام، من هستم @ ............ افرادی هستند که واقعا این را دوست دارند وجود دارد؟ به طور جدی هر چند، من کاملا مطمئن هستم من آن را دریافت کردم، من فقط آن را دوست ندارم. یک خانواده وجود دارد و هر کدام یک بازتاب یک شیوه زندگی یا در بعضی موارد یک راه مرگ است. آنس وحشی است که من نوعی هستم و Addie اهداف شما را به عهده می گیرد و نوعی از بین می رود و این همه خوب و خوب است و ایده بسیار خوبی برای یک کتاب، من فقط فاکنر را دوست ندارم. آیا می دانید که مهارت بسیار کمی برای فرآیند اختراع یک مفهوم دارد؟ من هنوز کاملا متقاعد نشده ام که فاکنر نابغه ای است که او ساخته است. در واقع، من کاملا متقاعد نشده ام که او را دوست دارم. بر اساس بیوگرافی او نوعی ترسناک، دروغگوئی، شکست است - پس چطور باید به نوشتنش فکر کنم؟ جریان آگاهی یک چیز است، نوشتن در راه فاکنرز یکی دیگر است. صحنه ها بر روی سر ما قرار می گیرند به طریقی که نمی توانیم درک کنیم و اقدامات بدون توضیح به تصویر کشیده می شود. و آیا شما بی عدالتی را از همه می دانید؟ فاکنر می داند که او چه می خواهد بگوید، او همه چیز در مورد این شخصیت ها را می داند، او فقط چیزی به ما نشان نمی دهد. یک مثال: ابتدا هیچ نامی در ابتدای فصل وجود نداشت. آره، شوخی نیست او فقط این سخنان را بدون توضیح سخنران خود نوشت و از ما انتظار داشت که آن را بفهمیم. این نبوغ نیست نوشتن در مورد برقراری ارتباط با یک غریبه است، از بین بردن شکاف سردرگمی برای ایجاد درک و به اشتراک گذاشتن یک ایده، یک تم، یک تصویر با هزاران یا میلیون ها نفر از افراد که شما هرگز ملاقات کرد. فاکنر به روشنی می نویسد که با خواننده کمی نادیده می گیرد و نمی توانم او را ببخشم. اگر شما به من اعتقاد ندارید، چیزی بنویسید یک داستان کوتاه بنویسید نوشتن 3، 4 یا 5 صفحه. شخصیت ها و تاریخ های آنها و درگیری های آنها را پاک کنید. فهمیدم؟ خوب، اکنون وقتی که شما در حال نوشتن یک صحنه با چند نفر استفاده می کنید، تنها جایگاه او است. شما می دانید که شما در مورد صحبت می کنید - آیا ما؟ آیا نوشتن خوب است؟ نه، این درست نیست. آسان است که گیج کننده باشد. آسان است برای نوشتن چیزی زیبا و قابل فهم برای خودتان. سخت است که کلیات جهانی را بنویسیم که همه ما می توانیم ارتباط برقرار کنیم. ایده خوبی، فاکنر، عملکرد ضعیف.

مشاهده لینک اصلی
از کجا شروع کنید با یک شاهکار که هر دو کوتاه است مانند فاصله بین دو افکار و عمیق به عنوان افکار خود؟ این یکی از شاهکارهای واقعی فاکنر است: یک سفر غولپیکر جاده ای با یک جسد فاسد که در صدای اعضای خانواده بسیار ناراحت کننده و گاه گمراه کننده است. این اولیس در جنوب ایالات متحده است، یا انگور گناه (فالکنر توسط الهام گرفته از سابق و قطعا تحت تاثیر قرار دوم). نوشتن برخی از قدرتمندترین ها که فاکنر تا کنون تولید کرده است: ... من فکر می کنم که چگونه کلمات به سرعت در یک خط نازک، سریع و بی ضرر، و چگونه وحشتناک انجام می شود در طول زمین، چسبیده به آن، به طوری که پس از یک در حالی که این دو خط برای یک شخص بسیار دور از هم هستند تا از یکی به سوی دیگر حرکت کنند. و گناه و عشق و ترس فقط برای کسانی است که هرگز گناه و عاشق و بدون ترس از چیزی که تا به حال ندیده اند و نمی توانند داشته باشند، تا زمانی که کلمات را فراموش نکنند. یکی از بزرگترین رمان های آمریکایی که تا به حال نوشته شده است و دیگری که همچنان در حال حرکت است و قرون مربوطه را از آن می دانید؛ زیرا حقیقت ابدی در زبان بومی آمریکا است. باید.

مشاهده لینک اصلی
هنگامی که از عجایب غریب و غریب وحشی که از هر جهت بر شما غلبه میکنید، میبینید، می توانید عجیب و غریب را که فراتر از آن است، مشاهده کنید. داستان، و در اینجا یک روایت خطی بسیار واضح روشن وجود دارد، کاملا احمقانه است. خانواده ی عقب مانده ای که در دهه ی 20 در می سی سی پی در دهه ی 20 میلادی زندگی می کردند، مادر بزرگ خود Addie Bundren را بر عهده داشتند و پدر و مادر او را به قتل می رسانند و فکر می کند که او پس از آن باید آرزوی مرگ خویش را انجام دهد که بسیار غیر منطقی است. نزدیک به 40 متری در جفرسون. این به این معنی نیست که ارتفاع تابستان باشد و فقط باران های بد و سیل باشد، بنابراین پل ها بر روی رودخانه پایین می روند. تمام پاساژ آنها، چهار پسر، یک دختر، یک پدر، دو قوچ و یک اسب است، با این حال پیاده روی برای انجام کار درست. می گویند با موانع مواجه می شوند، چیزی جز حقیقت نمی گویند. یکی از اینها اینست که قبل از خیلی طولانی، ادی شروع به تجزیه می کند، که غریبه های زیادی عبور می کنند، به استثناء می رسند. بنابراین، این نوع داستان کمیک است، اما آن را کمین نیست. نه آقا. نه maâ € ™ am. راهنماها در مورد این رمان کوتاه اما متراکم مانند سیاه چاله همان چیزی را می گویند: همانطور که من می بینم، مرگ به عنوان یک سری از آثار جریان آگاهی نوشته شده است، که در آن افکار شخصیت ها در همه هرج و مرج بدون سانسور، بدون حضور سازنده یک راوی هدفمند. این از یادداشت های جرقه آنلاین است. به اندازه کافی عادلانه است، مگر این که فقط کاملا درست نیست. همه فصلهای کوتاه با نام شخصیتی سر و کار دارند و به نظر میرسد به نظر میرسد که شخصیت آن را روایت می کند، اما (الف) گاهی اوقات شما می توانید چیزی را در این کتاب از جریان آگاهی، و حتی آن چیزی که در همه مثل دوستان قدیمی ما، ویرجینیا وولف یا جیمز جویس، چون این تک ملاقات های داخلی به شما در جملات کاملا شکل گرفته و اغراق آمیز می آیند؛ و ب) فصل از هیچ قواعد انطباقی اجتناب ناپذیر است و یا قوانین را همیشه در یک زمان تغییر می دهند که یکسان است، به طوری که در وسط یک پاراگراف ناگهان صدای همه جانبه نویسنده به وجود می آید. و چیز دیگری - آنچه که فاکنر در تمام طول زمان انجام می دهد اعتبار صداهای شخصیت ها را تا زمانی که شکست می خورد، خم می کند. در اینجا دو نمونه از مونولوگ صرفا طبیعی است، زیرا اگر چیزی درباره ی یک متفکر مانند Anse وجود نداشته باشد که به نظر می رسد یک مرد باید به او کمک کند، حتی زمانی که او می داند که می خواهد خودش را بکشد دقیقه بعد. و گاهی اوقات من فکر می کنم که هیچ کدام از ما دیوانه خالص نیستیم و هیچکدام از ما خالص نیستند، تا اینکه تعادل ما با او صحبت کند. به عنوان مثال، آن چیزی است که یک شخص انجام می دهد، اما این چیزی است که اکثریت مردم به او می نگرند وقتی که این کار را می کند. اما در اینجا یک نمونه از صدای خود فاکنر است که در آن شکست خورده است. رادان در اینجا، وردامان است که در اطراف ده ساله است: اکنون می توانم آرام باشم، احساس و شنیدن اشک هایم تاریک است. می توانم چوب، سکوت را بشنوم من آنها را میشناسم. اما برای تلفن های موبایل زندگی نمی کند، حتی او. به نظر می رسد که تاریکی او را از بی ثباتی خود به یک پراکندگی غیرمستقیم از اجزاء جدا سازد. آخرین حکم وردامان نیست. فاکنر فاکنر. دختر دایوی دل را در اینجا قرار داده است - حالت معمول او این است که در مورد سر او چاپ کلاه خود را به موهای او فرو ریخت. پیراهن او با عرق است. او دست و دستش را شسته است. اما پس از آن، گاو بر روی باسن ها و عقب نفس می کشد، نفس گرم، شیرین، مهربان، ناله می کند. (حتی املای املکسون من را نمی شناسد، خیلی کمتر از یک دختر کشوری 17 ساله تحصیل نکرده است. پس فالکنر این کار را انجام می دهد، من فکر می کنم با خوانندگان ما ارتباط برقرار می کند) و اکنون دارل، یکی از پسران است. اکنون که این خانواده فقیر روستایی کاملا بی تحصیل شده است، چگونه یکی از پسران خود (کسی که حدود نیمی از کتاب را می گوید) فکر می کند در این زبان شعری و بسیار فکری بافت چسبیده است؟ پنجره در گرگ و میش این یک تصویر کامپوزیتی از همه ی زمان هایی است که او کودک بود. برای مدتی، هنوز او را از تصویر کامپوزیتی، نه با سلب اعتماد و نه تقدیر، پایین می آورد. â € | پس از آن او خود را در سراسر زوج Addie Bundren را رانده، او را با قدرت خشمگین جوان تحریک می کند، قبل از اینکه ناگهان در میان چند انگشت پا از استخوان های فاسد فرو می ریزد که Addie Bundren باقی مانده، کل رختخواب را به سر و صدا زدن تخت تشک، سلاح های خود را رها و فن در یک دست هنوز هم ضرب و شتم با انقراض تنفس به سفال. او به نظر می رسد پایین در چهره. این مانند ریخته گری برنز محو کننده بر روی بالش است، دستها تنها با هر ظرافت زندگی، انعطاف پذیری انحنایی؛ کيفيتي كه هنوز هشدار داده شده است كه از آن خستگي، خستگي، شكستگي هنوز از بين نرفته است، گرچه حتي با وجود استقالل استراحت مشكوك و با هتک حرمت و ناتواني كه در مي يابند، نمي توانند به پايان برسند. این نمونه هایی از واژگان دارال را بررسی کنید: ما حرکتی را به گونه ای غافلگیرانه، به طوری رویایی انجام می دهیم که مانع از پیشرفت شود، همانطور که زمان و فضای بین ما و آن فضا کاهش می یابد. چطور زندگی ما را بدون باد، بدون صدا، حرکات خسته و تند تند تکان می دهیم ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گور به گور


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست