«گریز دلپذیر» رمانی کمحجم اما بسیار گیراست. سفرِ شادمان چهار خواهر و برادر به دنیای کودکیشان باعث میشود چند ساعتی زندگی روزمره و رنجهای خود را فراموش کنند، تا شاید دوباره آن آرامش و دلخوشی را که زندگی در نقشِ آدمهای بالغ و بزرگسال از آنها ربوده، بازیابند.
...[چیزی شبیه یک روز مرخصی اضافیِ حین خدمت، کمی مهلت، فاصلهی بین دو پرانتز، یک لحظه لطافت. چند ساعتی که از دیگران ربوده بودیم...]
...[زندگی هنوز چند روز مرخصی برایمان اندوخته بود؟ و نیز چند تا دماغسوخته؟ چندتا دلخوشی کوچک؟ کِی همدیگر را از دست میدادیم و رشتهها چگونه میگسستند؟]
خرید کتاب گریز دلپذیر
جستجوی کتاب گریز دلپذیر در گودریدز
معرفی کتاب گریز دلپذیر از نگاه کاربران
=))))
خیلی ناز بود! از این بیشتر از همه آثار آنا گاوالدا خوشم اومد. خیلی صمیمی، طنز، روان، دلنشین، عمیق، احساسی.. یه چیز ِ خواهر و برادرانه با همه شیطنت های قشنگ جوونی. خیلی حرف نمی زنم درباره ـش، ریویوهای خوبی براش نوشته ـن. دو قسمتی که دوست داشتمو میخوام بذارم. دیالوگ در واقع:
- گرانس! بهت بگویم، اگر توله سگت یه بار دیگه روی خرت و پرت های من بشاشه، پشم های اونم برات با موم می کَنم!
و
- گرانس؟
- بله؟
- آن یارو! نگاه کن!
- آه بله، خود ِ هیزش است.. زیرش کن!
=))))
طنز رو تو این کتابش به اوج می رسونه. البته در سبک خودش منظورمه. چقدم اطلاعات هنری آنا گاوالدا زیاده؛ کلی شاعر و نویسنده و نوازنده و خواننده چپونده. پایان بندی هم که.. به نظرم پایان بندی های داستاناشم نمونه خوبی برای کسایی هست که می خوان پایان نوشتن رو یاد بگیرن. پایان بندی هاش واقعاً دلنشینن.. پایان همه داستاناش یه جور آرامش و شیرینی می شینه ته ِ دل آدم.
مشاهده لینک اصلی
این کتاب رو تو روزهایی خوندم که تشنه ی لحظه ای حس رهایی بودم و تنها معیارم برای شروع اسمش بود. اما کتاب به جای گشودن دریچه ای رو به گریزی دلپذیر برایم تبدیل به سوهان روح شد. سراسر کتاب پر بود از غیبت های راوی داستان در مورد عروس خانواده اشان.اگر حجم کتاب اینقدر کم نبود شاید نیمه کاره رهایش می کردم. این دو ستاره هم برای جملات نسبتا خوبی است که در کتاب پراکنده بود، اولین کتابی بود که از @آنا گاوالدا@ خوندم که شاید آخرینش هم باشد... اگر روزی خواستید از دنیای پرهیاهوی خود گریزی بزنید قطعا @دیوانه بازی@ @بوبن@ گزینه بسیار مناسب تری خواهد بود
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گریز دلپذیر
...[چیزی شبیه یک روز مرخصی اضافیِ حین خدمت، کمی مهلت، فاصلهی بین دو پرانتز، یک لحظه لطافت. چند ساعتی که از دیگران ربوده بودیم...]
...[زندگی هنوز چند روز مرخصی برایمان اندوخته بود؟ و نیز چند تا دماغسوخته؟ چندتا دلخوشی کوچک؟ کِی همدیگر را از دست میدادیم و رشتهها چگونه میگسستند؟]
خرید کتاب گریز دلپذیر
جستجوی کتاب گریز دلپذیر در گودریدز
خیلی ناز بود! از این بیشتر از همه آثار آنا گاوالدا خوشم اومد. خیلی صمیمی، طنز، روان، دلنشین، عمیق، احساسی.. یه چیز ِ خواهر و برادرانه با همه شیطنت های قشنگ جوونی. خیلی حرف نمی زنم درباره ـش، ریویوهای خوبی براش نوشته ـن. دو قسمتی که دوست داشتمو میخوام بذارم. دیالوگ در واقع:
- گرانس! بهت بگویم، اگر توله سگت یه بار دیگه روی خرت و پرت های من بشاشه، پشم های اونم برات با موم می کَنم!
و
- گرانس؟
- بله؟
- آن یارو! نگاه کن!
- آه بله، خود ِ هیزش است.. زیرش کن!
=))))
طنز رو تو این کتابش به اوج می رسونه. البته در سبک خودش منظورمه. چقدم اطلاعات هنری آنا گاوالدا زیاده؛ کلی شاعر و نویسنده و نوازنده و خواننده چپونده. پایان بندی هم که.. به نظرم پایان بندی های داستاناشم نمونه خوبی برای کسایی هست که می خوان پایان نوشتن رو یاد بگیرن. پایان بندی هاش واقعاً دلنشینن.. پایان همه داستاناش یه جور آرامش و شیرینی می شینه ته ِ دل آدم.
مشاهده لینک اصلی
این کتاب رو تو روزهایی خوندم که تشنه ی لحظه ای حس رهایی بودم و تنها معیارم برای شروع اسمش بود. اما کتاب به جای گشودن دریچه ای رو به گریزی دلپذیر برایم تبدیل به سوهان روح شد. سراسر کتاب پر بود از غیبت های راوی داستان در مورد عروس خانواده اشان.اگر حجم کتاب اینقدر کم نبود شاید نیمه کاره رهایش می کردم. این دو ستاره هم برای جملات نسبتا خوبی است که در کتاب پراکنده بود، اولین کتابی بود که از @آنا گاوالدا@ خوندم که شاید آخرینش هم باشد... اگر روزی خواستید از دنیای پرهیاهوی خود گریزی بزنید قطعا @دیوانه بازی@ @بوبن@ گزینه بسیار مناسب تری خواهد بود
مشاهده لینک اصلی