کتاب کوه خاکستری

اثر جان گریشام از انتشارات در دانش بهمن - مترجم: نازنین فتح اللهی-بهترین رمان ها

سال ۲۰۰۸ است و سامانتا کوفر شغل موفقی در شرکت حقوقی بزرگی در وال استریت دارد تا این که بحران اقتصادی رخ می‌دهد و سامانتا پس از مدتی از کار اخراج می‌شود با وجود این او خوش‌شانس است چون کاری در یک موسسه‌ی مشاوره‌ی حقوقی به او پیشنهاد می‌شود تا شاید پس از یک سال کار بدون حقوق شانس اندکی داشته باشد تا شغل سابق خود را دوباره بدست آورد

شغل جدید سامانتا، او را وارد دنیای خطرناک و تیره‌ی معادن زغال سنگ می‌کند، جایی که قوانین اغلب شکسته می‌شوند، دستورات نادیده گرفته و مقررات زیر پا گذاشته می‌شوند. زمین هم از سوی شرکت‌های بزرگ زغال سنگ تهدید می‌شود. در عرض چند هفته سامانتا خود را درگیر یک دعوی قضایی می‌یابد که به پرونده‌ای تبدیل می‌شود


خرید کتاب کوه خاکستری
جستجوی کتاب کوه خاکستری در گودریدز

معرفی کتاب کوه خاکستری از نگاه کاربران
من از این کتاب بسیار خوشم اومد، علیرغم دانستن اینکه چگونه این کار پایان می یابد.

مشاهده لینک اصلی
سامانتا (قهرمان جدید گریشام) یک حفره کامل بود. او در هر جنبه ای از زندگی شخصی اش - حامی مالی - دوستی، حرفه ای، عشق و خانواده بود. حتی اگر او یک وکیل جنجالی جوان بود که در طول کتاب بزرگ شد و بالغ شد، این کار درست خواهد بود، اما او نداشت. من فکر می کنم که شخصیت او هر گونه تعلیقی که ایجاد شد، سرگرم شد. او واقعا اهمیتی نداد، بنابراین من مراقبت نکردم من لذت خواندن در مورد معدن زغال سنگ، معدن مسطح بالا و بیماری ریه سیاه را داشتم.

مشاهده لینک اصلی
من فکر می کنم جان گریشام فراموش کرد یک داستان بنویسد. کل کتاب به سادگی یک راه برای بیان بی عدالتی در معادن نوار و فقیر قدیمی خانه کوهستانی در آپالاچی بود. چیزهای جالب ارزش تحقیق ارائه خسته کننده. کل کتاب به نظر می رسد طرح - هیچ چیز هیچ عمقی به آن: شخصیت های کم عمق، به سرعت حل و فصل مسائل حقوقی، بچه ها سایه بد، شخصیت آزار دهنده است. تنها مشاهده واقعی: کار در قانون بزرگ می تواند ذهن خسته کننده و خسته کننده است. این یکی را امتحان کنید

مشاهده لینک اصلی
این کتابی است که تا کنون کتاب John Grisham از آن لذت بخش تر است. این کتاب خوب است با \"کروئین\" Samantha Kofer که در نیویورک خالی است، شروع می شود. اما زمانی که او به ویرجینیا سفر می کند تا برای یک درمانگاه حقوقی کار کند، این داستان در حال تبدیل شدن به احمقانه و خسته کننده است و مطمئنا هیجان انگیز نیست. سامانتا برای اولین بار یک وکیل واقعی است و مشکلات او برای مشتریان او قطعا عاطفی است، اما نیمه اول کتاب به نظر می رسد مجموعه ای از داستان های کوتاه تصادفی در مورد خانواده های فقیرنشین که توسط شرکت های بزرگ زغال سنگ شستشو داده می شود. نیمه دوم این کتاب قرار است با Samantha و Jeff Gray همخوانی داشته باشد و مانند جاسوسان رفتار می کند، زیرا مردم در مکالمات خود تحت نظارت قرار می گیرند و آنها را دنبال می کنند. Jeff مخفی کردن اسناد و مدارک است که درب را در برابر یک ذغال سنگ شرکت و یک شرکت حقوقی بزرگ â € | تروریست های زیست محیطی تیراندازی لاستیک در شرکت های استخراج معادن ذغال سنگ â € | یک شر شرکت ممکن است قتل مرتکب شده است â € | سامانتا وزن آینده خود را â € | بازگشت به نیویورک و بازگشت مسیر حرفه ای یا اقامت در روستای ویرجینیا و کمک به فقرا که نمی توانند حقوق و حقوقی را بفروشند - و همه این احساسات احمقانه بود. من نمی دانم توصیف کتاب سامانتا کفر را به عنوان \"قهرمان جدید\" - حداقل در هیچ گونه ژانرهای قانونی / هیجان انگیز / رمز و راز بدانم زیرا این کتاب هیچ کدام از این موارد را ندارد. GREY MOUNTAIN واقعا درباره یک وکیل شهر است که بر این باور است که توسعه دهندگان املاک و مستغلات تنها افراد دنیا نیستند که نیاز به وکلا دارند. واقعیتی که او نمی دانست که در حال حاضر او قهرمانانه می سازد زمانی که او آن را به حساب می آید؟ اوه، نه من فقط نمیتوانم این را درک کنم.

مشاهده لینک اصلی
من با نسخه قابل شنیدن این کتاب شروع کردم، اما راوی خیلی افتضاح بود که باید متوقف شود. من یک فن قدیمی Grisham بودم، آماده نبودم که از کتاب خویش صرف نظر از انتخاب وحشیانه راوی، متقاعد شوم. من نسخه چاپی را خریدم و متاسفم که می گویم حتی اگر روایت به راحتی یکی از پنج بدترین مواردی بود که من تا به حال دیده ام، کتاب ناامیدانه بود. به عنوان داستان پیشرفت امیدوار بودم که بهبود پیدا کند، اما متأسفانه آنجا نبود. این جان گریشام نیست که من طرفدار کارم بوده ام. تقریبا غیرممکن است باور کنیم که او این کتاب را نوشت. این موضوع چنین قدرتی داشت و می توانست خیلی بهتر از آن عمل کند. شخصیت اصلی خیلی کم و جذاب بود که نمیتوانستم به آنچه که برای او اتفاق افتاده بود توجه کنم. او به نظر می رسید فکر می کرد او خیلی بهتر از هر کس دیگری بود که در تماس با آن بود. آنها خیلی خوش شانس بودند که وکیل زیبا و با استعداد جوان نیویورک به آنها توجه کند. من واقعا او را دوست نداشتم و می توانستم کمتر در مورد آنچه که او فکر کرده بود و چه چیزی برای او اتفاق افتاده بود مراقبت کنم. بهترین شخصیت در این کتاب، دانوان بود و او در اوایل داستان کشته شد. بهتر است که او را بکشید و داستان را بر او بگذارید. حداقل او بعضی از اشتیاق و مراقبت در مورد چیزی علاوه بر ناله در مورد چگونه او از دست رفته پیچیده شدن شهر بزرگ. من با این کتاب ناامید شدم پایان حتی وحشتناک بود. به نظر می رسید که او فقط از نوشتن خسته شد و به پایان رسید. اما من او را برای آن سرزنش نکنم. احتمالا به دردسر افتادن ادامه پیدا کرد. اما خوشحال بود که حداقل برخی از چشماندازهای ایجاد شده را به هم بزنید. من طرفداران جان گریشام را توصیه میکنم که این یکی را امتحان کنید.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کوه خاکستری


 کتاب برای دوستم
 کتاب قصه ما مثل شد _جلد7
 کتاب بانوی آسمان و دوستان کوچکش (دوزبانه)
 کتاب از طلا به طوطی : پوشش، قسم، وقف...
 کتاب همیشه قصه ای هست (جلد4)
 کتاب مهمان کوچک : قصه هایی از زندگی امام حسین(ع)