کتاب پان

اثر کنوت هامسون از انتشارات گل آذین - مترجم: قاسم صنعوی-بهترین رمان ها

‏عنوان: پان؛ اثر: کنوت هامسون؛ نویسنده: رولف.ن. نتوم؛ ترجمه: قاسم صنعوی؛ مشخصات نشر: تهران، گل آذین، 1388، در 242 ص.، شابک: 9789647703598؛
‭Pan: from the papers of lieutenant thomas Glahn, 1998.


خرید کتاب پان
جستجوی کتاب پان در گودریدز

معرفی کتاب پان از نگاه کاربران
Pan, Knut Hamsun
Characters: Thomas Glahn, Edvarda
تاریخ نخستین خوانش: ششم آگوست سال 2010 میلادی
‏عنوان: پان - همراه زندگینامه و آثار کنوت هامسون؛ اثر: کنوت هامسون؛ نویسنده: رولف.ن. نتوم؛ ترجمه: قاسم صنعوی؛ مشخصات نشر: تهران، گل آذین، 1388، در 242 ص.، شابک: 9789647703598
پان رمانی توصیفی نیست، غنایی است. «ادواردا» دختری بیست ساله است، که «گلان» به او دل خویش می‌بازد، عشقی پرشور پدید می‌آید، ولی دختر هم که نسخه بدل مونث «گلان» است. فردی آرام نیست، آنان پیچیدگی‌های خود را دارند، و در واقع حکایت بی تو نمی‌توانم، و با تو نمی‌توان را، بازگو می‌کنند. آن دو در عین جذب یک‌دیگر به شدت دافع یک‌دیگر نیز هستند، غرور متقابل این دو دل‌داده ... و کتاب پان: دو بخش دارد. بخش نخست فصل‌های کوتاهی است که یادداشت‌های ستوان گلان را دربرمی‌گیرد. گلان قید و بندهای ریاکارانه را کنار گذاشت. دنبال یک تعادل واقعی است. او فکر می‌کند برای رسیدن به این تعادل فقط باید به غریزه اش گوش کند. بخش دوم را از زبان کسی می‌شنویم که با گلان آشنا می‌شود و سرنوشت غم انگیز او، و چگونگی مرگش را تعریف می‌کند. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
به خاطر ترس جدید از کتاب چربی، من نزدیکترین کتاب را در دو صفحه در قفسه گذاشتم و آن را خواندم، تا بتوانم الاغهایم تحت ناخنم را بررسی کنم. نزدیک ترین پان بود، به شانس. گفته می شود، پان، انگیزه اصلی این رمان فوق العاده (رمان؟). خدای طبیعت، همراه نیفها، با شخصیت اصلی رمان، گلن، با صدای برجسته اسم، بسیار بیشتر است. هر دوی آنها دایره با دختران هستند و یکی و دیگری طبیعت طبیعت را ترجیح می دهند و هر دوی آنها از دیگران متفاوتند. پان فون است و گلن در کنار مجموعه ای از دستان خود قرار گرفته است، پندان نوعی مدرن است که به لاک پشت ها و ساعتهایی که از آنها جلوتر است، می رود و همیشه در برابر دیوار نزدیک خروج قرار دارد. با این حال، گلن، به عنوان مخالفت با مدرک مدرن او، عمیقا حساس است، پر از غم و ناراحتی از عشق تا آنجا که او در همه جا پراکنده است. و به طور معمول، این فاجعه در قالب یک مرگبار، اما تنها دختر واقعی، در این مورد از ادوارد کمتر پیچیده می آید. هامسون یک روانشناس درخشان است و سایه های شخصیت او به طبقه است. در پان نیز، به عنوان تنها یک رمان دیگر که خوشحالم میشنوم مخالفم، احساسات خود را از آرامش و آزادی بیان تاکید می کنم. همانطور که در زمینه رمان (لوم، ناشر اولیه) اشاره شده است، این یک سرود به شمال شمالی و زیبایی فوق العاده آن است که پنهان شده است. گلن، به نظر می رسد مانند کسی است که هرگز توسط این بیابان احاطه نشده است، می تواند تمام جزئیات لازم را که دیگران دارد انجام دهد. و او را تنها بگذار

مشاهده لینک اصلی
پان قطعا به من حس می کند که چرا Knut Hamsun ممکن است به اعتقادات نازی جذب شده باشد. به معنای ضد یهودیت یا اعتقاد خام به نژاد یهودی نشین نیست، بلکه اعتقاد به سوپرمن و خلوص طبیعت است. هر دو در این اثر عمیقا آشکار هستند، یا حداقل، آنچه من در مورد این کار فکر می کنم. در پانزدهم، پان به داستان «نه بیرحمانه و کلیشه ای» از یک زن مؤثر و مخرب که ارزش خود را بر روی اینکه آیا او قادر به جذب یک مرد است، صحبت می کند. پس از موفقیت، او علاقه خود را از دست می دهد و او را با تحقیر رفتار می کند. از سوی دیگر، او خود را کاملا بی رحم می کند. با این حال، پان به وضوح در نظر گرفته شده است به عنوان بیش از صرفا یک داستان عشق به عنوان خوانده شده. شخصیت اصلی، توماس گاخن، نسبتا مخالفتی با نام Pan است. او به عنوان یک نگاه حیوانی توصیف شده است؛ او در جنگل زندگی می کند و راحت تر از آن است که با دیگران ارتباط برقرار کند. او شکارچی مهارت است و با بازی تیراندازی زندگی می کند؛ او کت و شلوار چرمی می پوشد؛ زنان مغناطیس حیوانات خود را غیر قابل مقاومت می کنند. برای اطمینان از اینکه نمادگرایی را دریافت می کنید، هامسون آن را به ما می گوید که به ما می گوید که شاخۀ گودال گنانه پان بر روی آن حک شده است. این پان فامیل تر از داستان عشق است به نام سگ Glahna، Aesop، و در داستان / افسانه / افسانه قوم عادت که به داستان وارد شده است اشاره شده است. یکی از بازدیدکنندگان از یک عاشق به یک زن در اتاق خود بازنویسی می کند، یکی دیگر از زن می گوید که بعد از اینکه عاشقش می شود، پس از ترک او و برای 40 سال در برج خود را قفل می کند. وزن نمادین آن با توجه به نام دو نفر از عاشقان گلهن، اوا و اروادا، بیشتر به آن اشاره شده (همانطور که لازم بود!). اما اگر پان یک افسانه باشد، پس چه چیزی است؟ این در مورد اینکه چگونه قوی توسط خرده و ضعیف نابود می شود؛ این در مورد نیروی قوی، مردانه و مردانه است که توسط نیروهای موذی، حیله گر، ضعیف، زنانه ویران شده است. دشوار است که ببینیم چگونه یک مرد که می تواند آن را بنویسد ممکن است جذابیت ایدئولوژی نازی ها را پیدا کند. توصیه می شود به عنوان یک کنجکاوی تاریخی اما خیلی چیز دیگری نیست.

مشاهده لینک اصلی
من به کافه ای رفتم و در گوشه نشسته بودم. من ترجیح می دهم آنجا بنشینم کتاب من را بیرون آوردم و آن را باز کردم. بعد از مدتی، نگاهش کردم و دیدم یکی از پیشخدمتها پشت سر من ایستاده بود. متوجه شدم که او مدت هاست آنجا بوده است. او سبیل زیبا بود که حدود بیست را نگاه کرد. - ببخشید، گفتم. من شما را متوجه نشدم. این کار درست است، او پاسخ داد و خندید. من نمیخواستم شما را ناراحت کنم همه چیز را که داشتی؟ - گفتم: پان. توسط Knut Hamsun- و شما می توانید آن را بخوانید؟ او گفت. زبانش چیست؟ من گفتم نروژی. یا شاید دانمارکی - شما نمی تونید تفاوت بگید؟ او گفت و ابروهایش را بالا برده است. - من خودم را به شدت بیان کردم، گفتم. آنها در سال 1894 تقریبا یکسان بودند. حداقل در رمانها. - اما شما می توانید آن را بخوانید؟ او دوباره پرسید: - به راحتی گفتم. اگر چند کلمه را حدس بزنم بسیار زیبا است او یک روش منحصر به فرد برای نوشتن دارد. من می خواستم به او بیشتر در مورد سبک هامسون بگویم، اما او من را متوقف کرد. - پس امروز چه کاری می کنید؟ او پرسید: - پایان دادن به این کتاب، گفتم. دوست دارم زیاد بخوانم او خیلی نزدیک به من ایستاده بود. من موقعیت خود را تغییر دادم و دستم را از دست دادم، ضربه زدن به یک لیوان آب. - من به شدت متاسفم، گفتم. من خیلی ناراحت شدم که اشک تقریبا به چشمانم افتاده بود. - به نظر من، این موضوع مهم نیست. او یک چنگال را به دست آورد و منجمد ساخته شد. - حالا چه می توانم از تو بگیرم، پرسید: قهوه؟ و من فقط با کتاب خودم را ترک می کنم. چند دقیقه بعد، او برگشت. او گفت که قهوه را روی میز گذاشته و با مراقبتهای فوق العاده ای آن را برطرف می کند. - می بینید، من شما را ناراحت نکنم، و او دستم را گرفت. سعی کردم پان را بخوانم، اما نتوانستم تمرکز کنم. قهوه آرامی به من نوشید و سعی کردم فکر کنم چطور افسون نوشتن را توضیح دهم. متوجه شدم که حتی نام فرانسویان را هم نمیدانستم. بعد از مدتی، من به مقبره رفتم. او با یک مرد مسن صحبت کرد که مانند رئیسش بود. - قهوه درست است؟ او گفت. 4.10 دلار است. من پنج بار او را دستگیر کردم. او این تغییر را به من داد. یک قوطی کوچک از سکه ها در مقابل من با یک علامت به نام «پول آبجو» وجود داشت. من 90 سنتم را در آن گذاشتم - با تشکر، او لبخند زد.- شما می دانید، گفتم، صحبت کردن کمی بیش از حد به سرعت، من اعتقاد دارم که من می توانم به شما در مورد آنچه در مورد هامسون بگویید. - که؟ او گفت: \"نروژی که کتاب خواندن را نوشت، گفت:\" اوه، درست است. \"او گفت. من توضیح دادم - این روش او از توصیف مردم است. چه احساسی دارند و چه می بینند می بینید، او می تواند نوع --- با عرض پوزش، او گفت. من در وسط انجام کاری با مک در اینجا هستم چرا فردا نمی آیم و فردا به من بگویم؟ من ناگهان او را متنفر کردم. او فقط وانمود کرده بود که علاقه مند باشد. من به شیشه رسیده ام و نود و سنتم را به دست آورده ام. چهره ی او تقریبا خرد شده بود، همانطور که فردی او را تنها می کشید. من بلافاصله پشیمان شدم آنچه را که انجام داده بودم- اوه، من متاسفم، من متاسفم، من خیلی متاسفم، گفتم. متاسفم. لطفا من را ببخشید. آیا می توانید به من ببخشید؟ - خوب، پس از چند ثانیه گفت. او سعی کرد به خنده بپرد، اما من می توانم رئیس او را به من خیره کند. من بدون خداحافظی رفتم

مشاهده لینک اصلی
- من عاشق رویا عشق هستم، من عاشق تو هستم، و من عاشق این پچ زمین هستم - و بهترین دوستت را دوست داری؟ رویا. با رمان مختصر او در سال 1894، پان، نات هامسون بار دیگر توانایی خود را نشان می دهد از گرفتن روانشناسی انسانی و جزئیات درگیری های داخلی که از طریق ظهور و سقوط ناگهانی رو به افزایش است. هامسون، از طریق گاوهن، مرد فریبنده که محل اقامت در بیابان شمالی و اجتماع ادواردا را گرفته است، نشان می دهد که حتی کوچکترین تصادف عاشقانه دو روح می تواند یک جرقه ایجاد کند که سوزش آن بسیار طولانی است پس از اینکه عاشقانه شروع به تسخیر کرد. ناسازگاریهایی که در چنین روابطی بین مرد و زن وجود دارد، زنده و در پروسه خود و گفت و گو آتشی زنده است، زیرا خواننده درد و پارانویای تعقیب را پس از یک عاشق گریزان تجربه می کند. تنها دو سال پس از اسرار، یک گزارش باور نکردنی از یک غریبه غیر منطقی، بسیار شبیه گولن (و مورد علاقه من از کتابهای او)، هامسون به نظر می رسد بسیار بالغ، محرمانه و متمرکز در نوشتنش است. در حالی که اسطوره ها کمی پف کرده بودند، پان به یک سادگی و یکنواختی قوی تبدیل شده است. بازگشت به روایت اول شخص مانند گرسنگی، خواننده با ذهن مشکل و غیر قابل اعتماد درمان می شود که آنها را از طریق این داستان عاشقانه غم انگیز هدایت می کند. بخش اول رمان، مجله Glahna است، که او اصرار دارد صرفا \"دور زدن زمان\" و لذت بردن از خود، نشان می دهد او را در مورد وقایع تابستان گذشته نشان می دهد. در حالی که او مکررا می گوید که ادواردا دیگر از ذهن او عبور نمی کند، او به طور مداوم به راه خود به او در حساب های خود باد. بخش دوم، که از یک آشنایی از سالانه Glahnâ € ™ ثانیه یک مدت کوتاه پس از مجله، ارائه می دهد تصویر کمی متفاوت از مرد. در حالی که گاخان خود را به عنوان غیر اجتماعی، بی نظیر و غیرمعمول تصویر می کند، راوی دوم او را به عنوان یک نیروی قدرتمند خارجی در جهان به نمایش می گذارد و به نظر می رسد که او را مجذوب زنان می کند. همانطور که عنوان می گوید، این داستان داستان است جنگل با گلن به عنوان یک نوع â € ~Panâ € ™. او یک ترکیب کامل از انسان و طبیعت است، هماهنگی با طبیعت در هماهنگی کامل. در حالی که او یک شکارچی است، او تنها کشتن او را برای بقای حریص می کشد، هرگز بیش از آنچه که در آینده نیاز دارد، بخورد. او همچنین به نظر می رسد فوق العاده انسان با طبیعت در ارتباط است، قادر به زمان دقیق از طریق گل و درخت است و به ظاهر قادر به ارتباط با سرزمین که در آن زندگی می کند. در حالی که توصیف او از جامعه و افرادی که او با آن تعامل دارد، بسیار ساده و ساده است، داستان واقعی شکوفه های رمان در تصاویر خود از طبیعت و خواننده احساس خورشید درخشان، آب های عجیب و غریب را می شنود و بوها و چمن هایش را از طریق کلماتش بوی می دهد. در یک رمان عشق و شهوت، صحنه های صمیمی بین او و عاشقان مختلفش، عمدتا در خارج از خانه اتفاق می افتد در حالی که تصاویر جنسی برای طبیعت محفوظ است: در ساعات شب از جنگل، گل های سفید سفید به طور ناگهانی باز می شوند، گسترش می یابد و آنها نفس می کشند. و خروس خروس خروس خود را در گلبرگ خود را دفن و تنظیم تمام گیاه لرزان است. من از گل به گل می روم آنها در معرض تخریب هستند، و من آنها را می بینم. \"او تصویر هامسون از مردانگی خالص و ترکیبی ایده آل از هر دو قدرت خلاق و مخرب است، که اسطوره ای از جانوران و انسان است. هامسون رمان را با اشاره به قافیه تزئین می کند، نام آشنا ترین سگ Glahnâ € ™ s، Aesop، برای کمک به این ایده از پان زنده در یک محیط واقعی است. اگر گاوهن نماد وحشی است، پس از آن ادواردا نماد است از جامعه او از لحاظ مالی و اجتماعی از وضعیت بالا برخوردار است، میزبان میزبان بسیاری از مسابقات و حرکت بین چندین نفر از طرفداران است. این جفت ها از همان ابتدا محو شده اند، زیرا هامسون تقسیم بی نهایت بین جامعه به خوبی پرورش یافته و قلمرو اولیه مغز وحشی را نشان می دهد. گلاان در جنگل سهولت است، اما احساس راحتی در تنظیمات اجتماعی را دارد و رفتار عجیب و غریبی و شگفتی های عجیب و غریب را نشان می دهد. ادواردا موجودی غیرعقلانی است، بازی کردن مردان را از یکدیگر و فرار به بیابان در راز برای رفع غرایز اساسی بیشتر از احساسات تحت پوشش شب است. سرخوردگی که توسط گلان احساس می شود، با توجه به اشتیاق او، خواننده را کاملا خفه می کند. او فقط با زبان بدن دیگران هماهنگ است با طبیعت و به طور مداوم ادواردا را در تنظیمات اجتماعی تحلیل می کند. در جنگل او با احساسات وحشی می رود، اما در جامعه سرد است، محاسبه و غیر قابل دسترس است. او پیشرفت های خود را رد می کند، اما او را با یک لبخند شیرین یا اصرار می گذارد که آخرین بار او را ترک کند، اما خودداری می کند که به هر گونه دخالت عاشقانه در شرکت دیگران، اجازه دهد. این یک انسداد شور و شوق است که روح را خرد می کند و نیروها را مجبور می کند تا تنها به اذعان خود عمل کنند. همیشه با طبیعت یکی می شود، عاشقانه با فصل ها پخش می شود، با سقوط تاری از رمان و ما را به سمت قحط خفگی و تخریب خاصی هدایت می کند. هرگز یک نویسنده وجود نداشته است که کلمات آن سو ...

مشاهده لینک اصلی
همانطور که اگر شما نیاز به دوباره آن را، دوستان، اما در اینجا آن است: Hamsuns مبهم به تصویر کشیدن واقعی زندگی از احترام و ناامیدی از عشق جوان است. در سالهای بعد، آنتونی برگرس رماننویس برای رمانهای خاصی که داشت علاقهمند بود. از او می گوید: \"تقریبا غیر قابل تحمل!\" این رمان بسیار عاطفی است! این همان پولی است! خواننده از طریق کل چرخه عصبی خسته کننده در اینجا می رود. از ابتلا به نفوذ، علاقه به رشد، اولین تخصیص از تماس فیزیکی، به ضرب سکه ضرب الاخره المپیک، به یک احساس معمول و خستگی، به اولین bickerings از ترک ترک، دلهره، دلهره، دلهره و اشتیاق است که تنها می سازد رنج می برند بدتر رمان کوتاه است - 120 صفحه. من به سادگی 300 صفحه از این را نمی توانم تصور کنم. درخشش آن در این است که چطور طیف وسیعی از احساساتی که در امور عاشقانه وابسته به عشق شهوانی تجربه شده است، به طرز چشمگیری کریستال می شود. ارتفاعات با شکوه عشق ورزیدن، غریزی غیرممکن از همه چیز، به پایین ترین حد ممکن است. این مجموعه در شمال نروژ و توسط مردی که با یک سگ شکار خود در یک محیط بوکولی زندگی می کند، همه چیز را جالب می کند. مرد، لاتین گلن، سفرهای خود را به جنگل می برد تا شکار کند. توضیحات زیبا از حومه نروژ که به من یادآوری Per Pettererson و Hallidór Laxness بود، هرچند که دومی جزیره ای است. گلنس عاشق شیطان است دختر بچه ای احمقانه نامیده می شود به نام ادواردا. خدای من، نفرت! جنجال آفرینی آنها را به یکدیگر! سرانجام، این کتاب در مورد چگونگی چنین @ love @ ما را برای همیشه تغییر می دهد. یک رویداد زندگی است که برای آن هیچ بسته شدن وجود ندارد. ما همه ما را زخمی می کنیم. کاملا یک داستان بسیار توصیه شده.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پان


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست