Middlemarch، مطالعه زندگی ولایتی یک رمان توسط نویسنده انگلیسی جورج الیوت است. در مرکز داستان، Dorothea Brooke، متفکر و آرمان گرایانه، شخصیتی است که به طرق مختلف به خود شخص الیوت شباهت دارد. اما ویژگی هایی که Dorothea را جدا از جامعه مادی و معنوی در اطراف او نیز او را به یک ازدواج فاجعه آمیز با یک مرد که او به اشتباه خود را برای همسر روح خود را منجر شود. دکتر Tertius Lydgate، که به همان اندازه ایده آل است، در یک داستان موازی، دوست دارد Rosamund Vincy زیبا، اما بیهوده و سطحی را که او به خرابکاری او ازدواج می کند. الیوت شخصیت های اصلی خود را با یک گالری شخصیت هایی که از هر طبقه اجتماعی، از کارگران و مغازه داران گرفته تا طبقه متوسط در حال افزایش به اعضای ثروتمندان، سرزمین مقدس گرفته شده، احاطه کرده است. با هم، آنها یک تصویر فوق العاده غنی و دقیق دقیق از زندگی استانی انگلیسی در دهه 1830 را تشکیل می دهند. Middlemarch به شدت مدرن در علایق و درک روانشناختی خود در شکل گیری واقع گرایی ادبی قرن بیستم بود.
خرید کتاب میدل مارچ
جستجوی کتاب میدل مارچ در گودریدز
معرفی کتاب میدل مارچ از نگاه کاربران
آن را پیش از 700 ساخته شده است، اما نمیتوان یکی دیگر از صفحهنمایش را خواند (در مقایسه با نمایش ساده). اکنون خواندن آن به نظر میرسد تلاش برای شستن معده با یک چاقوی کره است. این شب، پس از چند ماه درد، من انگشتم را روی چرا گذاشتم. آن را در سال 1871 منتشر شد قبل از واقع گرایی ادبی Flauberts 1856 مادام Bovary پایه در دنیای روشن پایه گذاری شد. آنچه که به ویژه من را به سمت چپ هدایت می کند، الیوت است که ملاحضه ای طولانی مدت درباره گفتگو و عمل دارد، مثلا در مورد چگونگی گفتن یا انجام آن، این شخصیت زن را احساس می کند و چگونه احساس می کند اگر او می داند که چه احساسی دارد یا نه گفت: یا انجام آن به روش های مختلف، و یا آنچه شخصیت مردانه باید باور داشته باشد شخصیت زن ممکن است فکر می کنم مادر او در حال انجام در واکنش به آنچه زن به مادرش گفت که او گفت، که ممکن است در @ X @ و یا به @ Y. @ ARGHHHHH\n. به جای دادن گفتار خواننده، توصیف ها و شخصیت های ذهنی اندیشه های درونی که از طریق آن خواننده می تواند نتیجه گیری کند، به خواننده می گوید چه باید بگوید، چگونه احساس می کنم، و غیره، آزار و اذیت، که من را فریاد می زند @ GRR ARGHHHHH\n، @ و احساس کنید که کتاب عظیم بهتر می تواند به عنوان دست اندرکاران یا سربازان خدمت کند. من می دانم که این رمان بسیار محبوب است و من درک می کنم که چرا. فقط به نظر می رسد که من بیش از 700 صفحه رفته و هیچ اتفاقی نیفتاده است، که رانندگی روایت واقعی وجود دارد. برداشتن کتاب تا زمانی که برای کار دندانپزشکی انجام می شود یا پرکردن صورتجلوه مالیاتی من لذت بخش باشد، من این کتاب را ارزیابی نمی کنم زیرا نمی توانم آنرا به پایان برسانم. من همچنین نمی گویم که ضعف نوشته شده یا درک شده است. به سادگی آن را نمی توانم حدود 1000 صفحه از این سبک نوشتن را بخوانم.
مشاهده لینک اصلی
این کتابی است که من می توانم پاسخ دهم اگر من از نظر فکری پرسیدم که چه کتابی می تواند به تنهایی تبدیل شود به این دلیل که رابطه من همیشه می تواند از هم جدا شود. بیشتر از Infinite Jest یا Proust، نمونه های دیگری از کتاب هایی که زندگی خود را به نحوی مصرف کرده اند یا مصرف می کنند. من متوجه نشدم که یک مشکل خواندن داشتم تا زمانی که متوجه شدم دوست پسر من در اطراف من پاره شده بود؛ به معنای واقعی کلمه بسته کردن جعبه درست از زیر پای من - در حالی که من نشسته و تبدیل صفحات. یا هنگامی که متوجه شدم که خانه ناگهان آرام بود چون سگها را برای پیاده روی برد. او می تواند چهره اش را در آتش روشن کند و من کاملا مطمئن نیستم که حتی متوجه شده ام. حتی در حالی که من در حال حرکت بودم یا در کار کارهای مختلفی انجام می دادم - معمولا درباره Middlemarch فکر می کردم. بنابراین، مردم در زندگی روزانه من؟ نگاهی به لعاب چهره من، همه، @ متاسفم، چه خبر دادید؟ این به خاطر این کتاب بود. و حتی دلیل خوبی برای آن نیست. نامفهوم جست نوعی از کتاب است که به نظر می رسد خوب است که بقیه زندگی شما را از بین می برد در اطراف شما همانطور که شما آن را بخوانید. به نظر می رسد مناسب بودن برای تبدیل شدن به یکی از آن افراد در حالی که خواندن Infinite Jest. این خود را به نوعی رفتار می اندازد. اما جورج الیوت؟ Middlemarch؟ Pshaw! من قبل از خواندن آن می گفتم. آیا تو شوخی میکنی؟ زندگی، زن! اما، شخص. من به طور کامل آن شخص شدم پذیرش یک مشکل وجود دارد اولین گام به دنبال کمک است. بنابراین من اینجا هستم به دنبال کمک باشید. درست مثل Infinite Jest یک کتاب است که می تواند بارها و بارها دوباره خوانده شود و احتمالا هر بار از آن چیزی متفاوت از آن پیدا کنید. این الیوت یک زن شیک و شیک بود و من از این واقعیت که من فقط به اندازه کافی در مورد تاریخ به اندازه کافی با مغز مانند او آشنایی ندارم، متاسفم. یادداشت ها در انتها فوق العاده مفید بوده اند، هرچند زمانی که خطاهای زمانبندی را نشان می دادند، حیرت انگیز بودند - مثل شخصیت هایی که احتمالا در مورد یک کتاب معروف خاص شناخته شده نبودند، زیرا در دنیای واقعی هنوز در طول زمان که داستان برگزار شد هوس من نیازی به دانستن این نوع از چیزها نیستم، اما به هر حال از شما متشکریم. اگر اطلاعاتی در مورد هر چیز کوچکی نداشتید، این کتاب را دوست ندارید. جزئیات بسیار زیادی دارد که فصل های نهنگ را در موبی دیک تقریبا جذاب می کند. (ممنونم، من فقط این را درک کردم). من نمی توانم یک کتاب مانند این بنویسم، درست مثل اینکه دیوید فاستر والاس کتابی مانند Infinite Jest را نگاشت. مقدار زمان و انرژي - گربه هاي مقدس، انرژي رواني كه بايد به اطلاعات بسيار زيادي برسد كه اين گونه موضوعات متنوعي را تحت پوشش قرار مي دهد - به من نياز دارد كه فقط آن را پردازش كنم. MidMarch - قرن نوزدهم پاسخ به جاستین بی نهایت؟ Hmm.Highlight: اوه عزیز، من فقط متوجه شدم که یک نسخه تلویزیونی 1994 از داستان وجود دارد - با روفوس Sewell. شما می دانید که اکثر زنان همه گاگ ها بیش از کالین فرث هستند و هیچ کدام از آنها واقعا نمی توانند توضیح دهند چرا؟ این رو در مورد Rufus Sewell ام. این رویا قایق در کت قرمز است. فقط در مورد هر کس فکر کرد من همه drooly-cup بیش از پسر قدیمی بود.
مشاهده لینک اصلی
من فقط خواندن Middlemarch را به پایان رسانده ام، و این بسیار خواندن کارهای اصلی جورج الیوت را کامل می کند. Middlemarch واقعا کاملا رمان جادویی از ابتدا تا پایان است. در ابتدا سرخ شدن، این احساس را دارد که به سادگی در یک داستان نسبتا آرام و روحانی غوطه ور شده است، اما در اینجا به عنوان یک صفحه تبدیل می شود. این یک داستان انگلستان روستایی در طول دوره اصلاحات بزرگ در سیاست است، مذهب، کشاورزی، تولید، پزشکی، و حتی حمل و نقل. باوجود این، داستان انسانهاست و آنچه که به معنای انسان است. عالیت ما شخصیتی فوق العاده از شخصیتهای Middlemarch را به ما می دهد و در تمام خطوط طبقاتی از بزرگان سرزمین، معامله گران و زنان و کشور ساده روستاییان که زمین را کار می کنند و در خانه های وحشی کار می کنند. در حالی که شاید دیکنسیان در بازیگران، افرادی که رمان را پر می کنند با طنز یا کمدی یک رمان دیکنز یا تاکرایی لود نمی شوند. نه، اینها همه افرادی هستند که ما حتی می توانیم در این عصر مدرن هم با آن ارتباط برقرار کنیم. این ها همسایگان شما هستند، بعضی غنی، بعضی فقیرند؛ این پزشکان شما هستند؛ خواهران شما؛ مغازه داران شما و غیره. مردم Middlemarch خانواده شما، دوستان و آشنایان شما هستند و حتی بیشتر از این که رمان حرکت می کند، تبدیل شود. همانطور که من واقعا از قطعه های موجود در الیوت آدم بید، The Mill on Floss و Silas Marner Id استفاده می کردم. که الیوت آن را یک نمره @ در Middlemarch برداشت. این رمان مشهور، آرام، پیچیده و پیچیده ای ظریف است. این واقعا خواسته ها و خواسته های کامل را به عنوان خواندن نیز تقاضا می کند، بسیار شبیه به آن است که پیدا کردم وقتی آخرین رمان دانیل دروندا را می خوانم. پسر، این ارزش تلاش اضافی است، و یک نفر نمی تواند کمک کند، اما پیدا کردن خود را لذت بردن از پیمودن و ساختار رمان به عنوان الیوت می سازد داستان. خود را ارزیابی یکی از شخصیت های اصلی خود، Dorothea بروکل، به سنت Theresa de Avila. او یک انسان واقعا شایسته است که برای رفاه همه کسانی که در اطراف او هستند بسیار مراقبت می کند، از جمله حتی مردانی که او در اوایل رمان - ادوارد کاسوبون - ازدواج می کند. جالب توجه است، حداقل به من، که از طریق رمان، تقریبا جزر و مد و جریان از چگونگی خواننده بسیاری از شخصیت های مشاهده شده وجود دارد. یکی از استثنائات Dorothea بود، چرا که او همیشه در بالاترین حد باقی مانده بود و پیروزی او را حفظ می کرد. فرض می کنم برخی می توانند بگویند که ممکن است سنت روحانی Dorotheas کمی ضخیم باشد، اما من فکر می کنم شخصیت Dorothea و اقدامات او در کمک به آوردن پیام های عمومی و تاثیر اخلاقی رمان ها بسیار مهم است. من فکر می کنم که این نیز در سطوح مختلف با برخی از شخصیت های دیگر مانند ترتیوس لیدگیت، نوازنده فریبوتر، کالیب گارت، همسرش و دخترش ماری گارت صادق بود. شايد مهمترين جنبه رمان هرچند توانايي الیوتون باشد که خوانندگانش را با همديگر و حتی با شخصيتهایي که دوست داشتنی نيستند مانند Bulstrode يا Casaubon همدلي کنند. در نهايت مجبورم دوباره بگويم که به نوعی واقعا فکر مي کنم که جورج الیوت تا به حال ساخته شده است برخی از نوع الهام بخش و یا تحت تاثیر قرار، آثار بعدی توماس هاردی. من واقعا در کارهای این دو نویسنده مهم رویکردی نسبتا واقعی به واقع گرایی و طبیعتگرایی می بینم. در حالی که رالی های الیوتون تأثیر سرنوشت یا شانس را، شاید به عنوان برجسته به عنوان هاردی، نشان نمی دهند، هر دو آنها یک مقدار بزرگ از واقعیت را در زندگی روزمره شخصیت هایشان تزریق می کنند. چیزهای بد به افراد خوب و بد یکسان اتفاق می افتد، مثل زندگی. زیبایی Middlemarch این است که روح انسانی انسانی را در بهترین حالت (و، جرأت می گویم، در زمان بدتر از آن) نیز نشان می دهد. کسانی که مایل به انجام کارهای خوب هستند می توانند؛ و برای کسانی که اصلا نمی فهمند. من به شدت توصیه میکنم این رمان را بخوانم. من باید صادقانه و صبور باشم که سعی کردم این کتاب را برای 20 سال + سال مطالعه کنم و آن را فقط با من نگرفتم. در نهایت من توانستم دندانهایم (و مغز) را در آن فرو بریزم و فقط خودم را در مردم و چشم انداز Middlemarch غوطه ور کردم، و تجربه ای که عمیقا رضایت بخش و غنی شده بود. در تمام واقعیت ها، من فکر می کنم که من در حال حاضر در حال خواندن و درک این موضوع هستم که من در نهایت برای آنچه ویرجینیا وولف به عنوان یکی از چند رمان انگلیسی که برای بزرگسالان نوشته شده است، آماده شده است. @ من منتظر هستم دوباره خواندن آن را در برخی از نقطه و تفکر در مورد پیام ها و درس های این رمان غنی که جورج الیوت ساخته شده است و ما را ترک کرد.
مشاهده لینک اصلی
در نیمه راه از طریق Middlemarch من به طور کامل از طریق Middlemarch بود. شاید بسیاری از آستین، Gaskell و دیگر کتاب های این ژانر و عصر را برای من به عنوان خوانده شده، زیرا من هر قطعه تبدیل، پیچ و تاب و دستگاه در حال آمدن از یک مایل کشور دور، و من خیلی سریع خسته شدم من به بسیاری از نمونه هایی که Eliot برای هر کاراکتر ناقص و یا هر گونه ویژگی که او ممکن است سعی در روشن شدن داد. در حالی که برای رسیدن به اهداف به اندازه ای مفید بود، بیش از حد ضروری نبود. این تنها خدمت رسانی به این خواننده بود. واقعیت، شرایط، circumetceteraâ € |I ممکن است اتفاق می افتد که به آن، به عنوان شانس به بازی تقریبا بیش از حد. اما پس از آن، هر زمان که یک نویسنده برای رسیدن به فرصتهای شغلی تکیه می کند، یک بار برای من خیلی زیاد است. صرف نظر از این، به اصل اصلی من: این یک داستان از شرایط است. الیوت شخصیت های مختلف را در زمینه های مختلف اجتماعی قرار داده است و به سختی شرایط آنها را توصیف می کند. این بنیاد در مقیاس وسیع قرار می گیرد، اما اگر طرح های مورد بررسی را بررسی کنیم، برنامه ریزی می کند، چیزی بیش از یک خانه کوچک است. (دو بار و سه بار چک شده است تا مطمئن شوید که من @ ماوس @ را نوشتم) مطمئنا این خانه با درام سرازیر می شود، تقریبا درام را به طور کامل پر می کند و به نظر می رسد نیاز به یک قلعه واقعی داشته باشد، اما با این وجود این بنیاد وسیع، برای همه چیز عجیب و غریب، هیچ چیز تمام نمی شود. و این @ من فکر می کنم @ کسب و کار، الیوت؟ آیا شما راوی همهجانبه نیستید؟ آیا نمی دانید که شخصیت های شما فکر می کنند؟ اغلب اوقات شما دانستن همه چیز است، اما ناگهان بدون هیچ دلیلی به نظر می رسد که شما از افکار خود محروم هستید و به حدس و گمان کردن به احساسات خلق خودتان می پردازید. به عنوان یک دستگاه نوشتار من هیچ اشاره ای به این دست اندرکار گاه به گاه راوی را ندارم. خط پایین این است که Middlemarch کاملا خواندنی است. با این حال، خستگی تنظیم شد و من در مورد جزئیات که دیگران احتمالا نمی دانستند و یا به مراقبت، به خصوص اگر آنها از خواندن لذت بردم. برای من، بهترین من می توانم برای آن بگویم این است که آن را مانند چیزی است که Austen / Dickens دوست داشتنی نوشته شده، و آن را بد نیست.
مشاهده لینک اصلی
\"اگر چشم انداز و احساس عمیق زندگی انسانی را داشته باشیم، مانند شنیدن رشد علف و ضرب و شتم قلب سنجاب ها می شود، و ما باید از آن سر و صدا که در طرف دیگر سکوت قرار دارد، می میریم. همانطور که می دانید، سریع ترین ما از حوصله ی حجیم با حماقت پیروی می کند. Middlemarch مطمئنا یک کلاسیک عالی است، اما من متوجه شدم که در نهایت، چیزی خاصی برای پیدا کردن پیدا نکردم تا بتوانم بگوییم این یکی است از آن دسته از کلاسیک ها، کسانی که قلاب ها را در قلب خود می گیرند و هرگز اجازه نمی دهند. در حالی که یک نفر نمی تواند کمک کند از اینکه چگونه وسیع، دور از دسترس آن است که در محدوده آن است، من با اثر و یا عدم آن، شخصیت های خود را به من نا امید شد. من می توانم سعی کنم خودم را با یک جریان از خودم توضیح دهم، همانطور که می توانم بگویم، اما حقیقت این است که حقیقت ارتباط من با این کتاب ناامید کننده ای ساده است: آن چیزی را که من احساس نمی کنم. من آن را به روش مغزی قدردانی کردم، اما احساساتم دست نخورده باقی مانده بودند. هرگونه احساس عاطفی در مورد من، هرچند ناامید کننده تر از آن است که هر یک از شخصیت ها به اندازه کافی برای تعیین ویژگی هایشان اجازه می دهد، که باید برای آنها ارتباط برقرار کند، و به جای آن، من به طور ناامید کننده . شخصا، به اعتقاد من، یا به همین ترتیب به من احساس کرد که جورج الیوتس به همه چیز نزدیک است، به طرز چشمگیری مغزی است (بار دیگر من از این کلمه استفاده می کنم زیرا آن چیزی است که معنای معنای آن را به بهترین شکل بیان می کند) که حاملگی گفتمان او، . من مطمئن نیستم که Middlemarch برای من خوشایند است و من فقط می توانم غمگین باشم، اما این نیز یک تجربه خواندن بود که نمی توانستم آن را از دست بدهم.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب میدل مارچ
خرید کتاب میدل مارچ
جستجوی کتاب میدل مارچ در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
این کتابی است که من می توانم پاسخ دهم اگر من از نظر فکری پرسیدم که چه کتابی می تواند به تنهایی تبدیل شود به این دلیل که رابطه من همیشه می تواند از هم جدا شود. بیشتر از Infinite Jest یا Proust، نمونه های دیگری از کتاب هایی که زندگی خود را به نحوی مصرف کرده اند یا مصرف می کنند. من متوجه نشدم که یک مشکل خواندن داشتم تا زمانی که متوجه شدم دوست پسر من در اطراف من پاره شده بود؛ به معنای واقعی کلمه بسته کردن جعبه درست از زیر پای من - در حالی که من نشسته و تبدیل صفحات. یا هنگامی که متوجه شدم که خانه ناگهان آرام بود چون سگها را برای پیاده روی برد. او می تواند چهره اش را در آتش روشن کند و من کاملا مطمئن نیستم که حتی متوجه شده ام. حتی در حالی که من در حال حرکت بودم یا در کار کارهای مختلفی انجام می دادم - معمولا درباره Middlemarch فکر می کردم. بنابراین، مردم در زندگی روزانه من؟ نگاهی به لعاب چهره من، همه، @ متاسفم، چه خبر دادید؟ این به خاطر این کتاب بود. و حتی دلیل خوبی برای آن نیست. نامفهوم جست نوعی از کتاب است که به نظر می رسد خوب است که بقیه زندگی شما را از بین می برد در اطراف شما همانطور که شما آن را بخوانید. به نظر می رسد مناسب بودن برای تبدیل شدن به یکی از آن افراد در حالی که خواندن Infinite Jest. این خود را به نوعی رفتار می اندازد. اما جورج الیوت؟ Middlemarch؟ Pshaw! من قبل از خواندن آن می گفتم. آیا تو شوخی میکنی؟ زندگی، زن! اما، شخص. من به طور کامل آن شخص شدم پذیرش یک مشکل وجود دارد اولین گام به دنبال کمک است. بنابراین من اینجا هستم به دنبال کمک باشید. درست مثل Infinite Jest یک کتاب است که می تواند بارها و بارها دوباره خوانده شود و احتمالا هر بار از آن چیزی متفاوت از آن پیدا کنید. این الیوت یک زن شیک و شیک بود و من از این واقعیت که من فقط به اندازه کافی در مورد تاریخ به اندازه کافی با مغز مانند او آشنایی ندارم، متاسفم. یادداشت ها در انتها فوق العاده مفید بوده اند، هرچند زمانی که خطاهای زمانبندی را نشان می دادند، حیرت انگیز بودند - مثل شخصیت هایی که احتمالا در مورد یک کتاب معروف خاص شناخته شده نبودند، زیرا در دنیای واقعی هنوز در طول زمان که داستان برگزار شد هوس من نیازی به دانستن این نوع از چیزها نیستم، اما به هر حال از شما متشکریم. اگر اطلاعاتی در مورد هر چیز کوچکی نداشتید، این کتاب را دوست ندارید. جزئیات بسیار زیادی دارد که فصل های نهنگ را در موبی دیک تقریبا جذاب می کند. (ممنونم، من فقط این را درک کردم). من نمی توانم یک کتاب مانند این بنویسم، درست مثل اینکه دیوید فاستر والاس کتابی مانند Infinite Jest را نگاشت. مقدار زمان و انرژي - گربه هاي مقدس، انرژي رواني كه بايد به اطلاعات بسيار زيادي برسد كه اين گونه موضوعات متنوعي را تحت پوشش قرار مي دهد - به من نياز دارد كه فقط آن را پردازش كنم. MidMarch - قرن نوزدهم پاسخ به جاستین بی نهایت؟ Hmm.Highlight: اوه عزیز، من فقط متوجه شدم که یک نسخه تلویزیونی 1994 از داستان وجود دارد - با روفوس Sewell. شما می دانید که اکثر زنان همه گاگ ها بیش از کالین فرث هستند و هیچ کدام از آنها واقعا نمی توانند توضیح دهند چرا؟ این رو در مورد Rufus Sewell ام. این رویا قایق در کت قرمز است. فقط در مورد هر کس فکر کرد من همه drooly-cup بیش از پسر قدیمی بود.
مشاهده لینک اصلی
من فقط خواندن Middlemarch را به پایان رسانده ام، و این بسیار خواندن کارهای اصلی جورج الیوت را کامل می کند. Middlemarch واقعا کاملا رمان جادویی از ابتدا تا پایان است. در ابتدا سرخ شدن، این احساس را دارد که به سادگی در یک داستان نسبتا آرام و روحانی غوطه ور شده است، اما در اینجا به عنوان یک صفحه تبدیل می شود. این یک داستان انگلستان روستایی در طول دوره اصلاحات بزرگ در سیاست است، مذهب، کشاورزی، تولید، پزشکی، و حتی حمل و نقل. باوجود این، داستان انسانهاست و آنچه که به معنای انسان است. عالیت ما شخصیتی فوق العاده از شخصیتهای Middlemarch را به ما می دهد و در تمام خطوط طبقاتی از بزرگان سرزمین، معامله گران و زنان و کشور ساده روستاییان که زمین را کار می کنند و در خانه های وحشی کار می کنند. در حالی که شاید دیکنسیان در بازیگران، افرادی که رمان را پر می کنند با طنز یا کمدی یک رمان دیکنز یا تاکرایی لود نمی شوند. نه، اینها همه افرادی هستند که ما حتی می توانیم در این عصر مدرن هم با آن ارتباط برقرار کنیم. این ها همسایگان شما هستند، بعضی غنی، بعضی فقیرند؛ این پزشکان شما هستند؛ خواهران شما؛ مغازه داران شما و غیره. مردم Middlemarch خانواده شما، دوستان و آشنایان شما هستند و حتی بیشتر از این که رمان حرکت می کند، تبدیل شود. همانطور که من واقعا از قطعه های موجود در الیوت آدم بید، The Mill on Floss و Silas Marner Id استفاده می کردم. که الیوت آن را یک نمره @ در Middlemarch برداشت. این رمان مشهور، آرام، پیچیده و پیچیده ای ظریف است. این واقعا خواسته ها و خواسته های کامل را به عنوان خواندن نیز تقاضا می کند، بسیار شبیه به آن است که پیدا کردم وقتی آخرین رمان دانیل دروندا را می خوانم. پسر، این ارزش تلاش اضافی است، و یک نفر نمی تواند کمک کند، اما پیدا کردن خود را لذت بردن از پیمودن و ساختار رمان به عنوان الیوت می سازد داستان. خود را ارزیابی یکی از شخصیت های اصلی خود، Dorothea بروکل، به سنت Theresa de Avila. او یک انسان واقعا شایسته است که برای رفاه همه کسانی که در اطراف او هستند بسیار مراقبت می کند، از جمله حتی مردانی که او در اوایل رمان - ادوارد کاسوبون - ازدواج می کند. جالب توجه است، حداقل به من، که از طریق رمان، تقریبا جزر و مد و جریان از چگونگی خواننده بسیاری از شخصیت های مشاهده شده وجود دارد. یکی از استثنائات Dorothea بود، چرا که او همیشه در بالاترین حد باقی مانده بود و پیروزی او را حفظ می کرد. فرض می کنم برخی می توانند بگویند که ممکن است سنت روحانی Dorotheas کمی ضخیم باشد، اما من فکر می کنم شخصیت Dorothea و اقدامات او در کمک به آوردن پیام های عمومی و تاثیر اخلاقی رمان ها بسیار مهم است. من فکر می کنم که این نیز در سطوح مختلف با برخی از شخصیت های دیگر مانند ترتیوس لیدگیت، نوازنده فریبوتر، کالیب گارت، همسرش و دخترش ماری گارت صادق بود. شايد مهمترين جنبه رمان هرچند توانايي الیوتون باشد که خوانندگانش را با همديگر و حتی با شخصيتهایي که دوست داشتنی نيستند مانند Bulstrode يا Casaubon همدلي کنند. در نهايت مجبورم دوباره بگويم که به نوعی واقعا فکر مي کنم که جورج الیوت تا به حال ساخته شده است برخی از نوع الهام بخش و یا تحت تاثیر قرار، آثار بعدی توماس هاردی. من واقعا در کارهای این دو نویسنده مهم رویکردی نسبتا واقعی به واقع گرایی و طبیعتگرایی می بینم. در حالی که رالی های الیوتون تأثیر سرنوشت یا شانس را، شاید به عنوان برجسته به عنوان هاردی، نشان نمی دهند، هر دو آنها یک مقدار بزرگ از واقعیت را در زندگی روزمره شخصیت هایشان تزریق می کنند. چیزهای بد به افراد خوب و بد یکسان اتفاق می افتد، مثل زندگی. زیبایی Middlemarch این است که روح انسانی انسانی را در بهترین حالت (و، جرأت می گویم، در زمان بدتر از آن) نیز نشان می دهد. کسانی که مایل به انجام کارهای خوب هستند می توانند؛ و برای کسانی که اصلا نمی فهمند. من به شدت توصیه میکنم این رمان را بخوانم. من باید صادقانه و صبور باشم که سعی کردم این کتاب را برای 20 سال + سال مطالعه کنم و آن را فقط با من نگرفتم. در نهایت من توانستم دندانهایم (و مغز) را در آن فرو بریزم و فقط خودم را در مردم و چشم انداز Middlemarch غوطه ور کردم، و تجربه ای که عمیقا رضایت بخش و غنی شده بود. در تمام واقعیت ها، من فکر می کنم که من در حال حاضر در حال خواندن و درک این موضوع هستم که من در نهایت برای آنچه ویرجینیا وولف به عنوان یکی از چند رمان انگلیسی که برای بزرگسالان نوشته شده است، آماده شده است. @ من منتظر هستم دوباره خواندن آن را در برخی از نقطه و تفکر در مورد پیام ها و درس های این رمان غنی که جورج الیوت ساخته شده است و ما را ترک کرد.
مشاهده لینک اصلی
در نیمه راه از طریق Middlemarch من به طور کامل از طریق Middlemarch بود. شاید بسیاری از آستین، Gaskell و دیگر کتاب های این ژانر و عصر را برای من به عنوان خوانده شده، زیرا من هر قطعه تبدیل، پیچ و تاب و دستگاه در حال آمدن از یک مایل کشور دور، و من خیلی سریع خسته شدم من به بسیاری از نمونه هایی که Eliot برای هر کاراکتر ناقص و یا هر گونه ویژگی که او ممکن است سعی در روشن شدن داد. در حالی که برای رسیدن به اهداف به اندازه ای مفید بود، بیش از حد ضروری نبود. این تنها خدمت رسانی به این خواننده بود. واقعیت، شرایط، circumetceteraâ € |I ممکن است اتفاق می افتد که به آن، به عنوان شانس به بازی تقریبا بیش از حد. اما پس از آن، هر زمان که یک نویسنده برای رسیدن به فرصتهای شغلی تکیه می کند، یک بار برای من خیلی زیاد است. صرف نظر از این، به اصل اصلی من: این یک داستان از شرایط است. الیوت شخصیت های مختلف را در زمینه های مختلف اجتماعی قرار داده است و به سختی شرایط آنها را توصیف می کند. این بنیاد در مقیاس وسیع قرار می گیرد، اما اگر طرح های مورد بررسی را بررسی کنیم، برنامه ریزی می کند، چیزی بیش از یک خانه کوچک است. (دو بار و سه بار چک شده است تا مطمئن شوید که من @ ماوس @ را نوشتم) مطمئنا این خانه با درام سرازیر می شود، تقریبا درام را به طور کامل پر می کند و به نظر می رسد نیاز به یک قلعه واقعی داشته باشد، اما با این وجود این بنیاد وسیع، برای همه چیز عجیب و غریب، هیچ چیز تمام نمی شود. و این @ من فکر می کنم @ کسب و کار، الیوت؟ آیا شما راوی همهجانبه نیستید؟ آیا نمی دانید که شخصیت های شما فکر می کنند؟ اغلب اوقات شما دانستن همه چیز است، اما ناگهان بدون هیچ دلیلی به نظر می رسد که شما از افکار خود محروم هستید و به حدس و گمان کردن به احساسات خلق خودتان می پردازید. به عنوان یک دستگاه نوشتار من هیچ اشاره ای به این دست اندرکار گاه به گاه راوی را ندارم. خط پایین این است که Middlemarch کاملا خواندنی است. با این حال، خستگی تنظیم شد و من در مورد جزئیات که دیگران احتمالا نمی دانستند و یا به مراقبت، به خصوص اگر آنها از خواندن لذت بردم. برای من، بهترین من می توانم برای آن بگویم این است که آن را مانند چیزی است که Austen / Dickens دوست داشتنی نوشته شده، و آن را بد نیست.
مشاهده لینک اصلی
\"اگر چشم انداز و احساس عمیق زندگی انسانی را داشته باشیم، مانند شنیدن رشد علف و ضرب و شتم قلب سنجاب ها می شود، و ما باید از آن سر و صدا که در طرف دیگر سکوت قرار دارد، می میریم. همانطور که می دانید، سریع ترین ما از حوصله ی حجیم با حماقت پیروی می کند. Middlemarch مطمئنا یک کلاسیک عالی است، اما من متوجه شدم که در نهایت، چیزی خاصی برای پیدا کردن پیدا نکردم تا بتوانم بگوییم این یکی است از آن دسته از کلاسیک ها، کسانی که قلاب ها را در قلب خود می گیرند و هرگز اجازه نمی دهند. در حالی که یک نفر نمی تواند کمک کند از اینکه چگونه وسیع، دور از دسترس آن است که در محدوده آن است، من با اثر و یا عدم آن، شخصیت های خود را به من نا امید شد. من می توانم سعی کنم خودم را با یک جریان از خودم توضیح دهم، همانطور که می توانم بگویم، اما حقیقت این است که حقیقت ارتباط من با این کتاب ناامید کننده ای ساده است: آن چیزی را که من احساس نمی کنم. من آن را به روش مغزی قدردانی کردم، اما احساساتم دست نخورده باقی مانده بودند. هرگونه احساس عاطفی در مورد من، هرچند ناامید کننده تر از آن است که هر یک از شخصیت ها به اندازه کافی برای تعیین ویژگی هایشان اجازه می دهد، که باید برای آنها ارتباط برقرار کند، و به جای آن، من به طور ناامید کننده . شخصا، به اعتقاد من، یا به همین ترتیب به من احساس کرد که جورج الیوتس به همه چیز نزدیک است، به طرز چشمگیری مغزی است (بار دیگر من از این کلمه استفاده می کنم زیرا آن چیزی است که معنای معنای آن را به بهترین شکل بیان می کند) که حاملگی گفتمان او، . من مطمئن نیستم که Middlemarch برای من خوشایند است و من فقط می توانم غمگین باشم، اما این نیز یک تجربه خواندن بود که نمی توانستم آن را از دست بدهم.
مشاهده لینک اصلی