کتاب مرگ نور

اثر طاهر بن جلون از انتشارات نشر چشمه - مترجم: محمدهادی خلیل نژادی-بهمن یغمائی-بهترین رمان ها

با این رمان، طاهر بن هلون تفسیر ادبی از وحشت و لوبلی را که در هجده سالگی زندانیان مجازات تظمامارت در جنوب شرق مراکش نگهداری می شود، ارائه می دهد. زندانیان Tazmamart، که پس از ناپدید شدن نبرد - و قتل عام - اسکریپت در جولای 1971 زندانی شدند، در سکوت و در تاریکی، در یک بیابان شنی دور، به خاک سپرده شد. قفل شده بود، همانطور که در زمان لوئیس XI بود. در زندانهایی که ایستگاه ایستاده ای وجود نداشت، آنها در سخت ترین حالت غیرانسانی رنج مرگ زندگی می کردند.


خرید کتاب مرگ نور
جستجوی کتاب مرگ نور در گودریدز

معرفی کتاب مرگ نور از نگاه کاربران
دهان درخت به خود می گوید که او را از دست نمی دهد. او نمی خواهد که جغد را که بر روی اندام او قرار دارد را از دست بدهد تا او را در هنگام نور کم کند. بدون گل، هیچ پرنده یا زنبور عسل و جهنم هیچ ریشه ای وجود ندارد. یک چهره جادویی به دوربین نگاه می کند. صدای مورد استفاده برای سر و صدا همراه گلها، پرندگان و زنبورها نیست. این در گلو بیش از رشد رشد می کند و شروع به صحبت می کند ... این صدای زنانه که روی آن صحبت می شود چیست؟ این همان چیزی است که مرد در تلویزیون که در یک غار در یک بخش فراموش شده از جهنم بوده است، همگی در این زمان، جایگاهی در جهان دارد که همیشه اخبار دارد، اما به ندرت خبرهای جدید را در میان شکاف قلب می گوید و باید آن را نداشته باشد این راه قلب خود را شکستن حساب زندانی سیاسی از طریق طاهر بن هلون. پیش از آنکه اخبار اولیه در اوایل دهه 1990 حفره های مخفی برای زنده نگهداشتن دهها سال پیش توسط حکومت قفل شده و کلیدی را بردارید، ماهواره ای برای پشته درخت. رادیو زیرزمینی برای ریشه های گرسنه. ترجمه به زبان انگلیسی از فرانسه توسط لیندا کاندیدل. درختی را برای کاغذ بکشید که گاهی اوقات مطمئن نبودم که در مورد علاقه انسان به جایگاه انسانی در جهان، آن چیزی که همیشه علاقه انسان است و هرگز کافی نیست. من نمی دانم که چه کسی بود. من از برخی اختلافات در مورد مشروعیت Jelloun با استفاده از عزیزم، عزیز بنین، برای رمان او آگاه هستم. با این حال، تا زمانی که کتاب را بخوانم، نمی توانم درباره این موضوع بدانم. حالات عجیب و غریب من در حال حاضر افکار دوم را احساس می کنم. حافظه خود را پاک کنید. امید به ناامیدی در برخی از پیام های ضد Yoda بقای در فضای خزنده منجر می شود. رشد مو و ناخن ها ادعاهای بدون گذشته را متوقف می کند. من نمی دانم که آیا جولون یا مرد ناشناخته ای بود که ادعا می کرد که از 18 سالگی خود را در قبر باقی گذاشته است و توانایی ذهنی اش را در تمام عمر نادیده نگرفته است. من نمی دانستم که آیا Coverdale cover chick بود یا نه. این درست نیست مردی که داستان فیلم بونز را \"Angel of Destruction\" می گوید، اگر واقعی باشد و پس از آن به فیلمساز عذرخواهی کند، برای پایان دادن به آن در کشورش، با قرار دادن هیچ چیز در آن، دفن زباله را ناپدید کرد. سیاه چاله مانند روز روز حراج بود. همه با آن مرد فقیر صحبت میکردند، انگار قادر به ارائه هر پیام بود. وقتی که من کسی بودم همه چیز را شروع کردم، سخت می توانستم همراهانم را ترغیب کنم. در حال حاضر یک جنون کنونی از طریق زندان جریان داشت. دیوانگی، کاکائو، کلمات غیر قابل درک، تصاویر پوچ. کبوتر دیگر یک پرنده نبود، اما یک فرد برای رسیدن به پیام ها از هر طرف می آمد. صبح روز بعد، به محض باز شدن درب، او را آزاد کردم. او تا زمانی که یک نگهبان او را گرفت و به سوی خروج از او زد، ناگهان گریه کرد. ما او را از دست دادیم. ما به او لبخند می زدیم و متوجه می شدیم که واقعا چه بدبختی داشتیم. این زندانی یک روح آزاد نیست اما در کشتی دیگری قرار دارد که به نوعی نسخه فیلم زندان Noahs Ark تبدیل شده است یا هرچیز دیگری از داستان قرآن است که نمی دانم . من هم کتاب مقدس نیستم من فقط این حیوانات را فلسفی می دانم. موش از Cry Baby و پرنده از Birdman از Alcatraz. من به دنبال ایمان هستم ... ایا منتظر هستم، من خائنانه و امیدوارم شما را مستقیما به بعضی از نگهبانان دروغین بسپارید تا برای کسانی که بدتر از او است، سخت گیر شوید. پرنده پرواز می کند جایی که نمی توانید آن را انجام دهید و فقط پرواز می کنید اگر می توانید تصور کنید که در آن چه می گذرد. جسد کریستم را مانند پیشگویی های خاکی که باران در سر او می آید گسترش می دهد. من بسیاری از نگرانی هایم را در لیست های خوب نمایش داده ام که امیدوارم مانند Haverchuck از Freaks و Geeks مانند زمانی که او از همکلاسی هایش خجالت نکشید، لیست او را از لیست های شستشوی آلرژی های مرگبار خود به معلم ناز فرانسوی خود بیاندازد. بله، من فریبکارانه. من در حالی که خواندن این غریب غریب نور را احساس نکردم. کتابهای دیگری که در زیر زمین قرار دارند، احساس می کنم که من نمی توانم تنفس کنم. درگیری در اینجا از تلاش برای گفتن چه کسی بود. چگونه می توان به حلقه های سنی درختان خود اشاره کرد که از لحاظ زمانی و دیگر مسن تر از درختان خاکستری است، اما اگر جوانان تمام وقت خود را به تماشای آن بسپارید، به اندازه کافی بلند شوید تا بتوانید نور را ببینید؟ در اطراف درختی هر روبان ای که از این روزها استفاده می کنند تا به مرگ عشق و علاقه کشور بمیرد و هیچ امیدی ندارد. با این حال من در Haverchuck از Freaks ها و Geeks ... صحنه ای در یک قسمت وجود دارد که من نگه می دارم تا پرچم من از بیشترین bittersweet تنها خوشحال که من می دانم. Haverchuck به طور ritualistically برای خود صرفا ساندویچ پنیر کبابی برای خوردن در حالی که او تماشای تلویزیون آماده می کند. صدا پایین است و شما نمی توانید بفهمید که این چیزی است که لری سندرز می گوید که باعث می شود کودک خنده به سختی سخت و بدون برگرداندن. لبخند و خنده ی آزاد او در قلب من پاره شده است. وقتی که دوباره تماشای کلیپ را انجام می دهم، وقتی احساس می کنم که آن را در حافظه من احساس می کنم به عنوان پرچم من از این نوع انتظار می رود تا زمانی که شما در پایان روز به خانه برسید که آن را با خودتان خوشحال کنید، احساس نمی کنید. هنوز هم خوب است اما لبخند (هیچ نگرانی Haverchuck یا من freaking عشق آن بچه) .... می توان آن را بدون توجه به جایی که من بود، در سر من بود. این چیزی است که من در مورد خاطرات این زندانیان احساس کردم ...

مشاهده لینک اصلی
]

مشاهده لینک اصلی
Ù ... Ù Ù † Ù ‡ Ù ÙƒØ © .. متعجب متعجب متعجب ... Ù ‡ † ÙƒØ © Ù \"Ø £ U، OO ØμÙ ‰ :(

مشاهده لینک اصلی
بیلا مهناز بیلاغاد / بدون گذشته بدون فردا از شب 10 ژوئیه سال 1971 من سن بیشتری ندارم. من سالها نیستم و جوانه زده ام. سنم را از دست داده ام. دیگر در چهره من قابل خواندن نیست. در واقع من دیگر اینجا نیستم که چهره ای به او بدهم من در سمت هیچ جا، که در آن زمان لغو شده باشد متوقف شد، در رحمت به باد رفتند، رها allimmensa ساحل پارچه سفید را لرزاند توسط یک نسیم ملایم، ارائه شده به آسمان خالی از ستاره ها، تصاویر، دوران کودکی در آرزوی که شما پناه ، خالی از همه چیز، حتی از Dio.Questa تاریخ است که نشانه آغاز یک اسارت وحشتناک است، طولانی 18 سال، همیشه در تاریکی، در سلول های زیرزمینی که سوله (3M طول، 1.5 متر عرض، 1، 5 متر ارتفاع، به طوری که آن را نمی توان ایستادن) یک سوراخ در بالا به اجازه در هوا و یک سوراخ در زمین برای توابع corporali.In که وضعیت محرومیت مطلق، لازم است به صرفه جویی در پذیرش از شرایط غیر انسانی بود، uncomplaining بدون نفرت، حفظ سلامتی و هوشیاری خود، بدون توهمات، بدون هیچ انتظاری ... دنبال Allistante حال حاضر، عبور از آن بدون تفکر، با اراده قوی برای زنده ماندن در quellinferno غیر cedere.Per و به مبارزه با dellessere تخریب برای سلیم و همراهانش مهم دو چیز مخالف هستند: اول، کلمات، داستان (از کتاب ها، اشعار، افسانه ها، فیلم) بسیار مهم هستند، به عنوان اکسیژن، آزادی است. تماس با جهان های دوردست و تخیلی باعث می شود که کمتر محدودیت سلول ها، محدودیت، تنهایی، ترس را احساس کنید. و در کنار بزرگترین از تخیل صرفه جویی در قدرت است نیز سکوت مهم است، برای مدیتیشن، تمرکز، مراقبه، مدیتیشن preghiera.Nella لازم به عنوان اگر تاریکی کمتر مات شد، ممکن بود برای رسیدن به یک فضای با ارزش، خصوصی، عقب نشینی ، مدتهاست که بدن و درد فیزیکی را ترک می کند، حداقل احساس آرامش روحیه دارد. صفحه خشن و سرد، بلکه پر از شعر است. در واقع، انواع مختلفی از سکوت وجود دارد: شب. لازم بود، که از هموطنان که در سمت چپ ما طرح، آنچه ما در عزاداری مشاهده؛ که خون در گردش کند؛ آنچه که ما در جنبش عقرب جریان که از تصاویر ما گذشت و ما ripassavamo در ذهن، که از نگهبانان که خستگی خیانت و معمول؛ چه خاطرات سایه سوخته؛ که از آسمان سربی رنگ که آن را تقریبا هیچ نشانه ای دریافت کرده بود؛ چه dellassenza، عدم laccecante از vita.Il سخت تر ساکت و آروم، غیر قابل تحمل تر است که از نور بود. یک سکوت قدرتمند و چندگانه سکوت شب را ساکت کنید، همیشه همینطور است، و سپس سکوت از موم نور. غیبت طولانی و بی پایان

مشاهده لینک اصلی
@ ما دیگر وجود ندارد ما مرده ایم و مطمئن هستیم که از رجیستری حذف شده ایم. پس چرا سر خود را با امیدهای بی معنی پر نکنید؟ من صحبت می کنم، من خیلی صحبت می کنم، زیرا به من احساسات موجود و حتی مقاومت می دهد. اما ما محصولات ناامیدی هستیم. ما یک لوبلی هستیم گاهی اوقات من به اتفاق فکر می کنم به طور جدی که من مرده، ما در جهنم زندگی پس از مرگ @ 18 سال در تاریکی هر صورت این خواندن همین سوال را مطرح میکند: یک \"من lavrei ما انجام داده » پاسخ این است که اغلب بدون @ @؟ . اما بقای لیستی، حیوانی است که در ما پنهان شده است و می تواند شکل های بسیاری داشته باشد و ما را با نیرویی که ما هرگز فکر نمی کردیم، تعجب نکنیم. absence of aveuglante de lumière: @ this lacking bright light @، where darkness has a force that takes away reason. اگر در مقابل یک غریزه نور قوی به ما می گوید به سایه چشم خود را، در مقابل غریزه unestrema تاریکی است که دفاع از ذهن است که توسط follia.Dunque تهدید فاقد نور، آن را فاقد هوا، فاقد فضا. از سوی دیگر، رطوبت زیاد، سردی وجود دارد. اولین افرادی که به تسخیر بدن هستند بدن هستند، اما تهدید به همان اندازه مغز به عنوان ذهن است که جنون در حال تکان خوردن است. بنابراین مقاومت از استراتژی های کوچک ساخته شده است که انسان را به عنوان یک حیوان اجتماعی تبدیل می کند تا یک زندگی جدید روزمره برای مقاومت در برابر این محرومیت محروم از بشریت ایجاد کند. بنابراین نقش ها وجود دارد (به عنوان مثال کریم زمان است، غربی راهنمای معنوی است، سلیم راوی ...) در حالی که اولین کسی که در خاطرات اول از دست رفته است ذخیره نمی شود. برای محافظت از خود، لازم است که خاطرات را لغو کنیم و به امید تجدید نظر نکنیم (امید دروغ بود). راوی سلیم تصویب سلاح از تخیل: گفتن کتاب همراهان او و فیلم تساوی در خوب است که و quenches ذهن نیازمند خوبی جلون evadere.Tahar خواننده را در این جهنم reconfirming نوشتن که، اگر چه متولد و بزرگ در جهان غرب، و خوراک این در سنت شفاهی مراکشی منعکس شده است. شکل تقریبا تغزلی، و استفاده از تکرار یادآوری داستان سرایان مربع Jemaa ال آسپیراسیون سوزنی در Marrakesh.E به عنوان قصه گوهای جلون بازیابی، حفظ و محافظت قسمت است که در غیر این صورت فراموشی سپرده شده است و یا حتی تکذیب کرد: آه، از بین بردن آثار dellorrore! بدتر از آن بدترین قسمت وحشت است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مرگ نور


 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش
 کتاب مجموعه داستان های ماندگار ایرانی
 کتاب متن کامل کلیله و دمنه
 کتاب مینا جوجه تیغی لجباز
 کتاب شب بخیر خرس کوچولو