کتاب مرسو چه کسی را کشت؟

اثر کمال داوود از انتشارات نگاه - مترجم: ابوالفضل الله دادی-بهترین رمان ها

می‌خواهم بگویم این داستانی است که عمری بیش از نیم قرن دارد. این داستان رخ داده و بسیار در مورد آن صحبت شده‌است. مردم هنوز هم در مورد آن حرف می‌زنند اما می‌بینی که بی‌شرمانه تنها یک مرده را به یاد می‌آورند، در حالی که این قصه دو مرده داشته‌است. بله، دو مرده. می‌دانی دلیل چنین حذفی چیست؟ اولی بلد بود داستان‌سرایی کند تا جایی که توانست جنایتش را از ذهن همه پاک کند اما دومی آدم بیسواد و بی‌چاره‌ای بود که به نظر می‌رسد خدا فقط او را خلق کرده بود که گلوله‌ای به سویش شلیک شود و به خاک بازگردد. او مردی ناشناس بود که حتی فرصت نشد اسمی داشته باشد.


خرید کتاب مرسو چه کسی را کشت؟
جستجوی کتاب مرسو چه کسی را کشت؟ در گودریدز

معرفی کتاب مرسو چه کسی را کشت؟ از نگاه کاربران
کتاب @مُرسو- ضد تحقیق@ که مترجم اسمش رو به @چه کسی مُرسو را کشت؟@، موضوع بسیار جالبی داره. به شخصه وقتی از موضوع کتاب آگاه شدم، تا زمانی که کتاب رو نخریده بودم، چیزی که می تونم اسمش رو @بیتابیِ کتابخوانانه@ بذارم، در من وجود داشت. این بیتابی ابتدا من رو به پیدا کردن ترجمه انگلیسی کتاب توی فضای نت و تورنت سوق داد و وقتی این تلاش ها ثمره ای نداد و فقط نسخه فرانسوی (کامل داوود - نویسنده الجزایری - این کتاب رو به زبان فرانسوی نوشته) رو پیدا کردم، این اراده قدیمی برای یاد گرفتن زبان فرانسوی در من تقویت شد و چند روز بعد هم در حین خروج از یه کتابفروشی، ترجمه فارسی کتاب به نحوی خودش رو جلوی پاهام قرار داد تا ببینمش و توفیق خوندنش به این شکل پیدا بشه

کتاب همونطور که از اسمش پیداست به @مُرسو@یِ معروف @آلبر کامو@ در کتاب @بیگانه@ مربوط هست. @کامل داوود@ که اسمش روی جلد و در صفحه مشخصات این کتاب (از نشر نگاه) به اشتباه @کمال داوود@ نوشته شده، ژورنالیست و روزنامه نگاری الجزایری هست که 71 سال بعد از چاپ شدن کتاب @بیگانه@، همون داستان رو از نگاه برادر @عرب@ ـی که به وسیله @مُرسو@ کشته شده بود روایت می کنه و همونطور که انتظار میره، نگاهی کم و بیش ناسیونالیستی به داستان داره، هرچند شخصیت اصلی کتاب به خاطر اتفاقاتی که براش افتاده از @الجزیره@ متنفره و ضمناً رگه هایی از ضد مذهب بودن هم توی صحبت هاش دیده میشه. علاوه بر این ها، خودش رو به عنوان یه @مشروب خوار@ هم معرفی می کنه که با اصالت اعتقادات اسلامی بومی های الجزایر تناقض داره

در این رمان 159 صفحه ای، برادرِ این عربِ کشته شده به وسیله مرسو فقط میخواد این رو بدونه که چطور میشه یه آدم رو بکشی و بعد درباره اون اتفاق کتاب بنویسی و بعد به جای اینکه درباره کسی که کشته شده و دلیلت از این کار توضیح بدی، حتی یک اسم ازش نیاری و اون رو فقط @عرب@ خطاب کنی. بقیه داستان رو هم به خودت و زندگیت اختصاص بدی و با @نبوغ نویسندگی@ ـت - که حتی خودِ برادر مقتول این نبوغ رو تاییدش می کنه - طوری داستان رو روایت کنی که همه تحسینت کنن و حق رو به تو بدن و هیشکی نپرسه اصلاً چرا یک نفر رو به قتل رسوندی. هیشکی نگه @یک عرب@ رو به قتل رسوندی، فقط به این دلیل که توی ساحل، آفتاب می زده به چشمت و قطره شور عرق پیشانیت به چشمت وارد شده و سوزش چشمت و ناتوانیِ لحظه ای از دیدن اطراف باعث شده حس عدم امنیت پیدا کنی و با 5 شلیک گلوله یک آدم دیگه رو از پا در بیاری

موضوع کتاب و شهامت نویسنده برای نوشتن دنباله ای بر کتابی چنین موفق و نشون دادن @قهرمان@ بیگانه - هرچند قهرمانی خاص - به عنوان یک @ضد قهرمان@ جای تحسین داره. ولی متن کتاب به شدت تکراریه، همش تکرار مکررات. کل حرف نویسنده اینه که چرا آلبر کامو حتی عربِ مقتول رو در این حد آدم حساب نکرده که یه اسم بهش بده. و این مساله رو این طوری تشریح می کنه:
به این مسئله فکر کن، آن کتاب [بیگانه] بکی از پر خواننده ترین کتاب های دنیاست و اگر نویسنده ی تو فقط مرحمت می کرد و محض رضای خدا اسمی مثل حامد یا قدور یا اوحمو، فقط یک اسم به برادرم می داد، او مشهور شده بود! این گونه مامان می توانست مستمری مادر بیوه ی شهید را دریافت کند ... اما نه، او به برادرم اسمی نداد زیرا در غیر این صورت شاید برادرم به مشکلی برای وجدان قاتل تبدیل می شد: ما مردی را که اسمی دارد به سادگی نمی کُشیم

سوژه جالب اما پرداخت ضعیف، مشکل اصلی کتابه. همه ش تاکید بر اینه که نویسنده @بیگانه@ تونسته با مهارت نویسندگیش، داستانی رو که توش یک فرانسوی اومده عربی رو بی دلیل به قتل رسونده، به داستانی تبدیل کرده که خواننده بعد از خودنش تمام حق رو به قاتل میده

کامل داوود سعی کرده کتاب رو تا حد ممکن به فضای بیگانه شبیه کنه. برادرِ عرب توی این داستان فقط از یک زن توی زندگیش نام می بره و اون @مریم@ ـه، معادل عربیِ @ماری@، معشوقه @مُرسو@ در بیگانه. یا مثلا کتاب با این عبارت شروع میشه: @امروز مامان هنوز زنده است@ که با جمله @مامان امروز مرد...@ در تناقض مستقیمه. بیشتر روی این تکنیک های سمبولیک کار شده تا روی پرداختن به یک متن قوی و مستقل. کتاب کاملاً زیر سایه @بیگانه@ قرار داره و به نظر من هرگز نمی تونه به عنوان کتابی شانه به شانه کتاب مرجعش قرار بگیره. البته در نیمه دوم کتاب اتفاقات دیگه ای هم میفته که برای اسپویل نشدن حرفی ازشون نمی زنم. به طور کلی، 15 صفحه ابتدایی و 20 صفحه انتهایی کتاب جالب بود و باقی کتاب کم و بیش روند ثابتی رو طی می کرد

با همه این اوصاف، این کتاب که در سال 2013 منتشر شده، چند جایزه مهم رو از آن خودش کرده. در سال 2015، جایزه گنکور برای یک نویسنده رمان اولی به این کتاب تعلق گرفت. همینطور دو جایزه فرانسوی (جایزه @فرانسوا موریاک@ که هر ساله به نویسنده ای جوان داده میشه و جایزه @پنج قاره فرانکوفون@ که با هدف کشف و شناسایی ادبیات فرانسوی در بین فرانسوی زبانان اقصی نقاط جهان داده میشه) هم به این کتاب و نویسنده ش تعلق گرفته

من از اون جایی که بی نهایت @بیگانه@ رو دوست داشتم، نمی تونستم این کتاب رو نادیده بگیرم. فکر می کنم هر کس دیگه ای که @بیگانه@ رو دوست داشته هم همین حالت رو داشته باشه. اگه تا حالا @بیگانه@ ی آلبر کامو رو نخوندید، می تونید نقدی بر کتاب رو از این لینک بخونید که حدود یک سال پیش برای بلاگ نوار نوشته بودم
http://www.navaar.ir/blog/2015/11/18/...

مشاهده لینک اصلی
_
نزد ما ایمان منجر به تنبلی های صمیمانه ای می شود که بی قیدی ای تماشایی را هر جمعه به راه می اندازد، انگار انسان ها کاملاً ژولیده و نامرتب به سوی خدا می روند.
_
بیداری همسایه ها، قدم های بی حال و حرکت های کُند، از خواب بلند شدن توله هایشان-که قبل از آن چشم باز کرده‌اند - و مثل کرم هایی روی بدنم وول می خورند، اتومبیلی جدید که آن را می شویند و می سابند، گردش بی فایده خورشید در این روز جاودانی و این احساس تقریبا جسمانی بطالتِ کلِ جهانِ هستی که به خایه هایی برای شستن و آیه هایی برای تلاوت تبدیل شده اند.
_
جمعه ها؟ روزی نیست که در آن خدا استراحت کرده است، بلکه روزی است که او تصمیم گرفته فرار کند و دیگر هرگز برنگردد. من این نکته را از جای خالی اش که بعد از نماز انسان ها همچنان باقی می ماند و چهره ی آن هایی می دانم که پنجره ی تضرّع چسبانده‌اند. و از رنگ و روی آدمهایی که با شور و شوق به ترس از پوچی پاسخ می دهند.
_
در کتاب بیگانه کامو مرد عربی کشته می شود،در همان روز فرزند مادری به نام موسی ناپدید می شود که گمان می رود همان فرد کشته شده باشد. نه جنازه ای در دسترس است و نه مدرکی برای اثبات، فقط حدس و گمان. حدسیاتی که زندگی مادر را نابود میکند و باعث میشود تا آن یکی فرزندش مانند مرده ای زندگی بگذراند. برادر از کودکی به مرور زمان سرخورده از مادر و جامعه، اعتقادات دینی و مذهبیش را از دست میدهد تا یکی از بزرگترین چالش هایش در زندگی صحبت درباره اعتقاداتش باشد و حس کینه توزانه ای به مردمی که خدای خود را می پرستند. مادر و فرزند برای خاموشی شعله های انتقام لز مرگ خاموش و بی سر و صدای فرزند خود دست به قتلی میزنند که آن هم در بحبوحه استقلال یافتن الجزایر به بی ارزشی قتل فرزند زود فراموش میشود.شاید مرگی که شاهد آن هستیم زوال مادر و مرگ تدریجی برادر باشد

مشاهده لینک اصلی
واقعه عبرتآموز این سال (از هارپر لی متاسفم)، پوچ بودن شرایط من، که شامل جلوگیری از جسد به بالای تپه بود، قبل از اینکه به پایان برسد، بی وقفه. ¹ خطوط باز کردن پرده از روزنامه نگار الجزیره کامل داود تحقیقات Meursault، â € ~ ماما هنوز زنده است امروز، â € ™ مرحله ای را نشان می دهد برای یک موضع از تجدید نظر و نزدیک شدن به آلبر کامو € Stranger ² که با â € ~Maman درگذشت امروز.â € ™ غریبه، که در آن قهرمان Camus برای تیراندازی عرب نامعلومی در ساحل الجزایر محاکمه شده است، خاکی است که از کاشت مورسو کاشته شده است، که در آن شخصیت کانونی هارون یک زندگی را به عنوان برادر جوانتر به Meursault تشبیه می کند قربانی داستان در مورد نوشیدنی ها به گفتگو با یک سکوت (اگرچه پاسخ ها از طریق سخنرانی هارون بیان می شود) گفتگو، شبیه به سبک Camusâ € ™ سقوط است. علیرغم تبرئه مورسوت، تحقیقات مورس و غریبه، دو طرف سکه مشابهی را به دست می آورند، زیرا داوود یک تحقیق محکم و محکم در مورد بی معنا بودن زندگی و اعتقادات، و کشف تاریخ، نزاع و نظرات خود را از شکست وجودی استقلال الجزایر. این بهترین شواهد موجود پوچ ما است، دوست من: هیچ کس روز آخر را نپذیرفت، فقط یک وقفه اتفاقی در زندگی او بود. با کمروی Camus، ما خونریزی شدیدی در زیر خورشید داشتیم، داود ما را با یک نام و میراث زندگی به ما تحمیل کرد. در حالی که تخلیه تپانچه Meursault، چهار بار سریع در درب ناخوشایند بود، هارون مجبور شد آتش سوزی های دوگانه را در درون تحقیر انجام دهد .. داود یک ضدضه هیجان انگیز از غریبه ایجاد می کند با انتقاد از موراستو نتوانست «قربانی قربانی» این کتاب را به عنوان یک تصویر متمرکز از دیدگاه فرانسوی در مورد همکاران اسلامی خود در الجزایر اشغال شده فرانسه در اوایل دهه 1900، نامگذاری کند. تحقیقات مورسو در یک جهان منحصر به فرد وجود دارد که مورسو یک واقعیت پیادهروی، گوشت و خون است، اما همچنین جایی که \"غریبه\"، همانند واقعیت ما، یک رمان است که دانشجویان کالج در سراسر جهان مورد مطالعه قرار گرفته است. â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € ™ s مهم است که به مرد مرده یک نام به عنوان آن است که به نام یک نوزاد تازه متولد شده، â € ™ هارون، Daoudâ € ™ عرب به این ترتیب او می تواند او را از طریق زمان کشتن، با قدم زدن در اطراف هدف بی هدف را بکشند. Harun بزرگ شد - به کودک روبروی عظمت هر دو جرم و افق در زمین کامل از Meursaults که وطن خود را اشغال کرد. او از عصبانیت خود با استعمار فرانسه فرار می کند، بلکه عصبانیت خود را از ضعف های وطن خود و ناتوانی در رسیدن به شکوه وعده داده شده توسط استقلال. «این شهر با پاهای آن است که به سمت دریا گسترش یافته است. او گفت:« اوران را متهم به ریختن مردم فرانسه و فرهنگ در قلب این شهر کرده است. تقسیم بین فرانسوی ها و عرب ها او را دچار مشکل می کند (\"خشونت مانند سیاهگی است که تنها در چشمان سفید پوست وجود دارد\") و او مجبور به یک زندگی می شود، واقعا مهم نیست در طرح غیرمترقبه چیزها. او تماشا کرد که کشور خود را در حین استقلال خود نابود می کرد، زمین را به عنوان ویرانگر شبیه اشغال کرده بود، و برای جنبش های مذهبی اسلامی بی نظیری را تحریک می کرد تا مردم را به یک کورکورانه از باورهای بی معنی بیاندازد. واژه عربی به نظر می رسد بیست و پنج بار هارون و دشمن او به گونه ای کنار هم قرار می گیرند که شباهت هایشان را با بررسی تفاوت هایشان کنار هم قرار می دهند. \"او عملا دوبار قاتل بود،\" اذعان می کند. دو نفر تجربه تجاوز به یک مرد را در خون سرد، یکی در ساعت 2 بعد از ظهر توسط خورشید تحت ستم، و دیگری در 2 صبح توسط ماه منتقل می شود. هارون بر خلاف قربانی مورسو Harun خود را با یک نام (یوسف، نام مشترک شوهر به مری، مادر عیسی در کتاب مقدس، که اشاره به قتل هارون به عنوان یک عمل از بین بردن خدا به اندازه چگونه معنای بیان بی معنایی در یک جهان با خدا نبود) و تاریخ، اما اثر در هر دو موازی است. هنگامی که قهرمان شما در سلول خود است، هنگامی که بهترین است که سؤال های بزرگ را مطرح کنید، هارون، که سلول آن از سنگ ساخته نشده است، بلکه گوشت زنده ساختن او است. این در اینجا زمانی است که هارون تلاش می کند تا به سوالات بزرگ پاسخ دهد و داوود لبه ها را از بین می برد که در ابتدا به عنوان دو کاراکتر متمایز ظاهر شد. هر دو آنها برای قتل محاکمه می شوند، اما برای شخصیتشان قضاوت شده اند و نه عمل مخرب با هارون از انتقاد از عدم پیوستن به انقلاب زیرزمینی انتقاد کرد - \"به اندازه کافی\" و \"موراستو\" را دوست ندارد و به اندازه کافی دوست ندارد. داود \"روستایی\" خود را بیان می کند، اما دقت می کند که آنها را به عنوان دو طرف به همان سکه، هم تعاونی و هم رقابتی، نمایندگی کند. همانند برادران، دو نفر با هم مخالفند، باهم مخالفت و مبارزه می کنند، اما یک خون مشترک وجود دارد که قلب های مربوطه را تامین می کنند. این دو رمان عملا به عنوان نمونه های دیگر و به عنوان مارپیچ های جدید به درون خود نگاه می کنند، خطوط داستان، تار و پریده و نمی توان مطمئن باشند که چه چیزی متعلق به آن است ...

مشاهده لینک اصلی
@ ماما هنوز زنده است. @ اگر شما این کتاب را بخوانید، من از شما خواسته ام تا روی پاشنه خواندن یا خواندن مجدد آن غریبه بمانم. در غير اينصورت، مانند گوش دادن تنها به يک طرف يک گفتگو تلفنی خواهد بود - پس شما فقط می توانيد به معنای و اهميت آنچه که می شنويد حدس بزنيد. درخشندگی این این است که او به طور همزمان سقوط می کند و داستان خود را با کامو در هم می آمیزد، همانطور که این داستان یک مستند واقعی است و در عین حال خارج از روایت است و با خواننده / خواننده / نوشیدنی ارتباط برقرار می کند. â € œIâ € ™ م مطمئن شوید که شما مثل هر کس دیگری، شما داستان به عنوان گفته شده توسط مردی که آن را نوشت. او به خوبی می نویسد که کلماتش مثل سنگ های قیمتی هستند، جواهرات با دقت بیشتر قطع می شوند. یک مرد بسیار دقیق در مورد سایه های معنی، قهرمان شما بود؛ او عملا آنها را ریاضی خواند. محاسبات بی پایان، بر اساس سنگهای قیمتی و مواد معدنی. آیا راهی را که می نویسید دیده ای؟ در مورد یک گلوله خورشیدی می نویسد و او آن را شعر می کند! دنیای او تمیز، روشن، دقیق است، نور خورشید صبح زده، با عطرها و افق ها تقویت شده است. تنها سایه توسط \"اعراب\"، \"ابهام\"، \"اشکال نامناسبی\" که از روزهای گذشته رها شده است، مانند ارواح، بدون زبان به جز صدای فلوت، بازی می شود. هارون برادر جوان عرب نامعلوم است توسط Meursault در The Stranger كشته شده است. \"من بی حوصله از مرگ او را رد کرد، و من نیاز به یک داستان به او را به یک پوشش.\" هارون نجات مرد مرده ناشنوایی - نام او Musa. غم و اندوه رنج برده شده توسط او و مامان عمیق است و تنها با زمان در حال افزایش است، به جای کاهش. داستان او در طول زمان، در طول جنگ و استقلال الجزایر، به عقب و جلو حرکت می کند. داوود می گوید داستان هارون داستان مورس است و داوود همان موضوعاتی را دارد که کامو برای تولید یک بوم که مشابه آن کاملا متفاوت است، استفاده می کند. داوود در مصاحبه ای در نیویورکر گفت: «من پاسخ نمی دهم به کامو â € \"پیدا کردن راه خود را از طریق کامو .â €

مشاهده لینک اصلی
بررسی کوتاه: برخی از نوشتن خوب، اما در نهایت یک نداشتن جزئیات. من زمانی که Musa، قطعه مورسو را در The New Yorker گزیده بودم، هیجان زده شدم. نه تنها این به خوبی نوشته شده بود، بلکه Id فقط غریبه را غرق کرد و این بازنگری این داستان از نقطه نظر برادر مردی است که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. من فکر کردم این کتاب خیلی شبیه دریای ژان Rhys Wide Sargasso است، که یک بازنگری درخشان از جین اایر از دیدگاه madwomans است. و دو رمان بسیار مشترک هستند. هر دوی آنها در مورد جنایتکاران غربی، استعمار، ترس ازthe دیگر، @ و اهمیت اسم ها صحبت می کنند. جایی که آنها متفاوت هستند، به من یک ضعف در Meursault است. ریم ریش به گونه ای عمل می کند که داستان آن در جهان همانند جین اایر گفته شود. Meursault یک قدم جلوتر می رود: عمل در جهان اتفاق می افتد که در آن غریبه یک کار غیر علمی است. با این فرض، بسیاری از مشکلات وجود دارد، حداقل اینکه کامل داوود آن را مدیریت کند. در غریبه، مردی که قتل شده است هرگز نامگذاری نشده است. داوود رؤیای این است، و به همین ترتیب. تصور کنید: برادر شما کشته شده است، و قاتل کمی نگران اوست که او کشته می شود، زیرا او نمی ترسد که حتی نام او را یاد بگیرد. بدتر از آن: برادر شما برای یک دلیل خاص توسط یک فرزند مستعمره مستعمرات فرانسوی کشور خود کشته شده است و به لطف این واقعیت که این قاتل یک نویسنده خوب است، برادر شما اکنون فقط به عنوان \"عرب\" شناخته می شود. @ مردی که می داند چگونه یک عرب را می کشد که در روزی که می میرد، حتی نامی ندارد حتی اگر قبل از برداشتن روی صحنه آن را روی یک ناخن گذاشت. این نوشتن خوب است و تا جایی که می رود، خوب است. مشکل این است که Daoud آن را خیلی دور می برد. برادران راوی فقط کشته نشده اند: بدن او ناپدید می شود و حتی نام او هرگز توسط هر کسی ذکر نشده است، حتی در گزارش محاکمه قتل. پس چرا Meursault محاکمه شد؟ اگر هیچ جسمی و نامی ندارید، چه کسی او را به قتل متهم کرد؟ شاید این کار به عنوان نمادگرایی صورت بگیرد، اما مورسو باید داستان چیزی است که واقعا اتفاق افتاده است، نوشته شده توسط برادر گرامی. مشکلی با این رمان وجود دارد: نمیتواند ذهن خود را درک کند. گاهی اوقات آن روحانی واقعی است. گاهی اوقات به استعاره میافتد. اوه، و نیمه اول این رمان خیلی تکراری است و بنابراین کاملا خالی از طرح یا اقدام است که در صفحه 71، من یک Post-It را برای نشان دادن جایی که من فریاد زد، @ آیا می توانم چیزی لطفا HAPPEN، در حال حاضر؟ چیزی اتفاق می افتد تقریبا بلافاصله پس از آن. در صفحه 75، دقیق است. اما پس از آن خیلی دیر بود، حداقل برای من. رمان این کوتاه باید زمان برای خسته کننده است. این یکی موفق شد به همین ترتیب، نیمه اول کتاب به طور خلاصه می نویسد: برادر من مرده است. او کشته شد. او توسط یک مردی که یک کتاب معروف را بنویسد، کشته شد. بنابراین اکنون همه به قاتل به جای برادر من توجه دارند. مرده است به خاطر اینکه او کشته شد. به طور خاص، توسط یک پسر که یک کتاب در مورد آن را نوشت. و در حال حاضر این کتاب معروف است و هیچ کس در مورد برادر من توجه ندارد. شما می دانید، مرد مرده. که کشته شد. من آرزو می کنم من اغراق آمیز بود. در اینجا برخی از پروسهای دوست داشتنی و بعضی اشاره های هوشمندانه به کامو و کار او وجود دارد؛ اما در نهایت این امر به اندازه کافی برای نگه داشتن خواننده خسته مانده است. (این کتاب را به پایان رسانده ام.مثلا آن را تحمل می کنم.) روایت داود همچنین تأکید می کند که روایت شخص غریبه شخصیتی متعصب است: هر کس از طریق پروسۀ کامل، توسط زبان هایی که بتوانند نقاط هوا مانند الماس را بفروشد، همدلی آنها با انحصار قاتلان است و همۀ آنها را مورد تمجید آموختن قرار می دهد. من تعداد زیادی از افرادی را می بینم که کامو را خوانده اند و من فردی را نمی شناسم که فکر می کند که راوی \"غریبه\" چیزی جز خزنده است. شاید من با جمعیت اشتباه حلق آویز شدم. من مورث را خواندم چون دوست داشتم آنچه را که در موسی دیده بودم امیدوار بودم. متأسفانه بیشتر از این هم بود که من دریافت کردم. دریای سرگازو جین اایر را عمیقا تغییر داد. آنها هر دو رمان های درخشان هستند، و یکی از آنها در حال حاضر در ذهن من دیگر متواضع است. چنین جادویی در اینجا اتفاق نیفتاده است. مورس، مثل WSS، کتابی نیست که بتواند بدون خواندن پدر و مادرش خواند. یک خواننده همچنین باید کمی بر الجزایر و جنگ خود برای استقلال بکوبد. اما صادقانه می گویم، مگر اینکه بسیار کنجکاو و یا تکمیل شده باشد، فرد به خواندن گزیده ای ادامه می دهد.

مشاهده لینک اصلی
در مورد تحقیقات مورس، این دنباله / پاسخ، از انواع، رضایت بخش تر و کامل تر از مشهور غریبه پیدا کردم. فرضیه دادن نام و هویت آن ناشناخته عربی که در ساحل کشته شده است، بسیار شگفت انگیز و کارآمد است. مفاهیم هویت عرب و استعمارگری در الجزایر بخشی از این رمان است و بخشی از زندگی و مرگ موسی است؛ موسی در حال حاضر نام عربی است که در کتاب کامو کشته شده است. من باید به این غریبه احترام بگذارم، زیرا بدون آن که این کتاب را بخوانم، این معنی ندارد، تاثیر آن را دارد. اما برای من، Daouds کار اصلی در خوانایی، پیچیدگی، بیش از همه مفهوم را فراموش کرده است. من کاملا مطمئن هستم که کامو با نظر من نگران نیست. او احتمالا بیشتر علاقه مند به این واقعیت است که @ ما @ بحث در مورد کتاب خود و بسیاری از مسائل اطراف همه این سال ها بعد است.

مشاهده لینک اصلی
این رمان مانند کمتر از یک توضیح خواندن و بیشتر از یک مونولوگ احساس می کند. داستان یک کامیاب غریبه از دیدگاه برادر جوانتر قاتل، در یک شخص تند و تقریبا فریبنده و فاجعه بار، به داستان او پرداخته است. در اینجا، قربانی دیگر ناآشنا نیست - «آراب»، اما نام او، موسی، (موسی) و یک خانواده است که به عزتش گوش فرا می دهند. من به شدت توصیه می کنم که هر کسی که برنامه ریزی خواندن بررسی مورس (re) خواندن غریبه را برای اولین بار، از آنجایی که این هر دو بازنگری و بررسی کار کامو است. جاهای دیگری وجود دارد که Daoud صحنه ها، حتی دقیق تر، را از The Stranger تکرار می کند، اما به جای خدمت به عنوان یک ادای احترام، یک آینه، تقریبا دوقلو برادر، به کتاب کامو است. داوود یک اثر جالب و کاملا اصلی نوشته است. من همچنین یک مصاحبه شگفت انگیز از او در فضای سمفونی را توصیه می کنم. این در دسترس از طریق قابل شنیدن است و می تواند با جستجو در عنوان کتاب یا نام نویسنده. به طرز وحشیانه ای، مصاحبه را همانند کتاب خودم دوست داشتم. این کتاب برخی از موضوعات کتاب مقدس را که من به طور کامل از دست داده بود، بررسی می کنم. همچنین، یادآوری داوود در مورد نوشتن، اسلام و اینکه چرا او این پروژه شجاعانه را تلاش کرد واقعا جالب توجه است. همه این گفته اند که من با این رمان یک مشکل داشتم. به نظر داوود، تحقیقات مورسو در یک ماه نوشته شده است و آن را می خواند دقیقا همین راه. نوشتن در غریبه پاک و روشن و دقیق است، در حالی که Daoudâ € ™ ثانیه اغلب تکراری، بی دقتی حتی، به خصوص در بخش های قبلی. برای من، این فقدان لهستانی، از آنچه در غیر این صورت می تواند یک شاهکار بود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مرسو چه کسی را کشت؟


 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش
 کتاب مجموعه داستان های ماندگار ایرانی
 کتاب متن کامل کلیله و دمنه
 کتاب مینا جوجه تیغی لجباز
 کتاب شب بخیر خرس کوچولو