سال پيش كه آمده بودند اينجا، مرجان دستش را با تيغ بوتهی تمشك زخمی كرده بود و گريه میكرد. محبوبه او را برد كنار ماشين و همانطور كه زخمش را با آب شستشو میداد، برايش داستان ماهیهای زير پل را گفته بود. ماهیهايی كه قرار گذاشته بودند تا وقتی به زير پل بزرگ فلزی رسيدند، بپرند بالای پل تا ببينند كه آن بالا چه خبر هست. به هم قول داده بودند كه هر كس آن بالا رسيد، برگردد و به بقيه خبر بدهد كه آنجا چه ديده و آدمها چهطوری هستند. پل بسيار بلند بود و ماهیها نمیتوانستند خودشان را آن بالا برسانند. شدت خروش رودخانه هم زياد بود و آنها را بيشتر از يكی دوبار، فرصت پريدن نداشتند و بعد از آن، جريان آب آنها را با خود میبرد به سوی دريا؛ اما بالاخره يك روز يكی از ماهیها توانست بپرد و خود را روی پل برساند... ؛
خرید کتاب ماهی های زیر پل
جستجوی کتاب ماهی های زیر پل در گودریدز
معرفی کتاب ماهی های زیر پل از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب ماهی های زیر پل
خرید کتاب ماهی های زیر پل
جستجوی کتاب ماهی های زیر پل در گودریدز