کتاب قرار ملاقات

اثر هرتا مولر از انتشارات هیرمند - مترجم: آهنگ حقانی-بهترین رمان ها

“احضار شده‌ام. پنجشنبه، رأس ساعت ده.” و اين چنين روزی از زندگی دختر جوانی در دوران رژيم تماميت خواه چائوشسكو آغاز می‌شود. جرم؟ گذاشتن چند يادداشت در جيب شلوارهای مردانه‌ای كه از كارخانه‌‌ی محل كارش به ايتاليا ارسال می‌شود: “با من ازدواج كن” با اسم و آدرس. در راه رسيدن به جايی كه احضارش كرده‌اند، در تراموا، اتفاق‌ها و آدم‌های زندگی‌اش را به ياد می‌آورد و چيزهايی كشف می‌كند هولناک‌تر از بازجويی…


خرید کتاب قرار ملاقات
جستجوی کتاب قرار ملاقات در گودریدز

معرفی کتاب قرار ملاقات از نگاه کاربران
خوندن این کتاب طول کشید اما خلاصه تموم شد و چه حیف که تموم شد. اگه بخوایم مقایسه کنیم باید بگم که سرزمین گوجه های سبز کار بهتری بوده نسبت به این یکی. طرح اش محکم تر و جذاب تر بود. این یکی جالب و عحیب. من با سرزمین گوجه های سبز همذات پنداری بیشتری می کردم. اشک به چشم آدم میاره اون کتاب. این قدر که احساس می کنی خودت هم توو یه برهه ای هستی که داری همچون زندگی ای رو تجربه می کنی. این یکی هم همین طوره البته اما کمتر. این که دوستات رو از دست می دی. این که همه رویای این رو دارن که از جایی که هستند دور شن. حتا با به جون خریدن خطر. این که چه خاطره هایی برات عزیز می شن و این که چه قدر بی اعتمادی. آدم های فرصت طلب پاچه ورمالیده ی دور و برت که هر چی رذالت و پست فطرتی ِ با توجیه ِ حفظ جایگاه اشون براشون عادی شده... حرف های تلخ و ساده ی این کتاب بدون یه ذره شک، براتون آشناست.

پ.ن یک : یه تزی دارم در مورد رمان ها، نه در مورد داستان ها. یه تزی در مورد رمان هایی که نویسنده هاشون مشخصا زن اند. این که می گم نویسنده های زن واسه اینه که خوب بخش بیشتری از آثار و رمان های خوب از نویسنده های مرد اند. من هم کتاب خوندن رو از همون ها شروع کردم. کامو، فالکنر، ژید... . اما اولین بار با خوندن کارهای ویرجینیا وولف بود که این احساس بهم دست داد و حالا هم به همون شدت دوباره با کار های خانم مولر اون حس رو دارم
:
این حس که انگار یه نفر داره با ذهنی شبیه ذهن خودم حرف می زنه. نه به این معنی که باهاش هم عقیده ام. به این معنی که ساخت و کار ذهن اش رو می فهمم. به این معنی که وقتی دارم می خونمش نیازی ندارم از ساخت ذهنی خودم بیرون بیام. یکی از بارز ترین وجه هاش هم اینه که تمرکز طولانی مدت رو یه موضوع ازم نمی خواد، فکرم می تونه از این شاخه به اون شاخه بپره و این نه تنها خللی وارد نمی کنه توو درک کار، برعکس ، این همون چیزی ِ که رو کاغذ رو به روم نوشته شده. شاید یه چیزی شبیه همون جریان سیال ذهن اما نه دقیقا خودش... به هر حال، خواستم بگم شاید یکی این جا مثل من پیدا شه. 

پ.ن دو _ بی ربط _ : یه چند تا سطل رنگ از دری ،دیواری ،آسمونی پیدا شه بیاد بریزه رو زندگیمون. خسته شدیم ازاین همه خاکستری. خودمون هم حال نداریم یه سطل رنگ پیدا کنیم.

13 شهریور 92


مشاهده لینک اصلی
دوست دارم این نویسنده رو.
مدل فکر کردنش رو حس میکنم. لذت میبرم از خوندنش.

مشاهده لینک اصلی
ظاهرا من بعد از اتمام مجبور به خواندن این مطلب مجبور شدم - هر دو به نوشتن علاقه داشتند و اینکه چگونه نویسنده این داستان را به پایان رساند. به نظر می رسد فقط به عقب برگردیم و از ابتدا برگردیم تا ببینید که در آن بذر های مختلف را کاشت و به یک موضوع یا دو بپردازد، اما این کتاب برای لذت جدی است؛ بنابراین در اینجا دوباره به آن می روم. محیط کار یک شهر کارخانه ای است که زیر کمونیست استبداد قهرمان ما (بارها و بارها) به ملاقات با مقامات احضار شده است تا خودش را توضیح دهد. ما با او در اتوبوس سفر می کنیم، ما با او در کارخانه کار می کنیم، ما با شوهر دوم (و اولین) شوهر خود زندگی می کنیم. . . ما برای بهترین ها امیدواریم، روح انسان را تأیید می کنیم، و هنوز. . . نه با پوشش ژاکت بپوش. منتظر نمانید که او در اتوبوس گمراه شود و ایستگاه اتوبوس خود را از دست دهد. ترجمه افسانه ای یک مثال فوق العاده از @ @ @ @ شاهد @ ادبیات.

مشاهده لینک اصلی
این قطعا بی اهمیت است: حداقل در رابطه با بازجویی ها. در حالی که زندگی در رومانی، تحت چاوستسوو، هرتا مورد بازجویی قرار گرفت. این توصیف روزانه (مبهم و درک) یک زندگی زن است؛ دستگیری او با بازجویی ها مواجه است. یک کارگر کارگر است. در طول اولین ازدواج او (در حالی که شوهر در خدمت ارتش بود) او به یاد می آورد که او از خانه فرار کرد و به کوه ها (کوه های Carpatos) با فینالیست های محافظه کار رفت؛ او دریاچه های یخ زده را دید و صلیب مرده ها را دید. همکارانش سنگها را برای شفا گرفتند، اما سنگ را به شکل پای کودک گرفتند ... او هنوز آن را نگه می دارد. در 10:00 صبح، به بازجویی احضار شد، تظاهرات: بازجویی ها عذاب آور است ... آنها خیلی طولانی هستند ... «یک نفر از دست رفته ...» € œ امروز من می توانم به یک سلول زندان هدایت شده توسط آلبو بزرگ انجام شود. آلبوس سر عطر فرانسوی «آرویل» را می کشد. در اتاق خواب تاریک او می پرسد چگونه می تواند زمان را بکشد: او نمی تواند بخوابد؛ â € œitâ € ™ آسان تر به فکر می کنم در مورد چیزی درخشان، snowâ € | €. â € |آن نام او پیراهن. شوهر دوم او (پل) یک مرد مست است: \"من بخورم زیرا آن را خوب می نوشند.\" او می پرسد: شما با زبان خود فکر می کنید. مردم در آن زمان مقدار زیادی نوشیدند. کارگر کارخانه برخی از تجزیه و تحلیل ها را به عادت نوشیدنی تقدیم می کند: تعداد زیادی از مردم نوشیدن «مارک دوقلو». درختان آلو بسیار وجود دارد. â € | H. Müller متعلق به اقلیت آلمانی زندگی در رومانی که در آن متولد شد (1953). او تحت دیکتاتور رومانی تحت تجربه بدی قرار داشت. او تحت بازجویی مستقیمی توسط سرویس های مخفی Securitate-The Romanian تحت بازجویی قرار گرفت. پدرش در مورد یکی از اعضای سابق آلمان صحبت نکرده بود. این موضوع تابو بود. مادرش در اتحاد جماهیر شوروی به اردوگاه کارگری رفت. نویسنده یادآور می شود که مردم «مرگ به مرگ» و «فیزیکی» ناخوشایند بوده است. هرتا ادبیات آلمان را مطالعه می کند. در کتاب دیگری از هرتا («Nadirs») او زندگی وحشتناک روستای کوچک را به تصویر می کشد در رومانی. و سپس آزادی: در سال 1987 او به غرب برلین نقل مکان کرد؛ او شگفت زده شده بود: \"شوکه شده است: همه چیز رنگارنگ\"؛ او نوشت: \"سفر در یک legâ €، رمان نزدیک شدن به این انتقال. در 56 سالگی او جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. او تجربه وحشتناک خود را یک تحلیلگر سیاسی تیز کرد؛ ببینید مقاله او در لیائو یوو.http: //www.signandsight.com/features / ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب زیبایی طراحی شده، به طوری ظریف در دستکاری خود را از خواننده، در آرام ترور است. در طول یک تراموا صبحانه به @ انتصاب @ با او @ Major @ â € \"interogator خود را با پلیس مخفی، احتمالا Departamentul Securit࣠ii Statuluiâ €\" ما نامزد نامزدی راوی نشان دهنده در طول زندگی خود است که به این نقطه خاص در زمان منجر شود. در حالی که تمام جزئیات زمان و مکان اعلام نشده است، هر کسی که با تاریخ شخصی Herta Müllers آشنا است، اقلیت Swabian را در رومانی CeauÅcesesku تشخیص خواهد داد، که چشم انداز از بین رفته (همانطور که کمیته نوبل آن را ارائه می دهد). عنوان اصلی، Heute wä من می خواهم خودم را مثل این ببینم @؛ جالب است بدانید (گرچه مطمئنا در ایالات متحده تجاری نیست).

مشاهده لینک اصلی
@ شما نباید به خصوص فکر کنید بد نیست: این نمی تواند تمام زندگی من را دریافت کند. @ به دلیل Müllers خود تاریخ خود را انتظار می رود انتظار می رود بزرگ نشان می دهد که برخی از خیانت Lillis، بنابراین من هنوز از آن پایان ending.The appointment دوازده چهارده صفحه از 100 مورد اعتصاب فکری است که در آن حتی شعار، جنس، عشق و طبیعت از دلسوزی ها به صورت خفیفی به وجود می آید که اگر شما هر گونه پیش فرض های نامعقول در مورد دلایل تسلیح خود داشته باشید، انتظار دارید که سوال کنید آنها را همراه با Müllers قصاب اما رادیوی شکسته برای ساعت هایی که شما را برای تکمیل این کتاب می کند. @ ترفند رفتن به دیوانه نیست. @\n(اگر بخواهی آن را به آلمانی اصلی برای این خط بسته بگذارم.) رابرت میولر در دنیایی زندگی می کند که یک مرد قدرتمند در مورد یک اسب زیبا نسبت به مردان و زنان به نام دولت و شخصی پیشرفت ها در راه رسیدن به یک دهه ملاقات با یکی از بزرگ که او معتقد است می داند که او هیچ کاری اشتباه انجام نداده است، اما هرچند که به هر حال عمل خواهد کرد به طوری که اگر او اولویت فوری اولویت حرفه ای برای باز کردن بسیاری از فعالیت های مخفی خود را از خیانت، Müllers راوی در حالت غیر خطی زندگی با شوهر اولش، دوستی با کوکت کنونی، پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادر، زندگی زاویهای و غم و اندوه، امور عاشقانه بی معنی، ریشه های پوچ مشکلات سیاسی فعلی او، @ @ @ @ appointments @ with major، and meet-nude در یک بازار کک و آرام اما رضایت بخش زندگی با الکل، موتور سیکلت سواری پل. من عاشق فرمت بیضی نداشت، اما قطعا موثر بود. من احساس کردم که من هرگز نمی دانستم که در آن هر کتاب در هر لحظه چه می کند، و این شدیدا آشفته بود. با هر جمله، من هرگز نمی دانستم که آیا می توانم جزئیات جزئی و خسته کننده ای در مورد یکی از سواران ترامای او، برخی از پرویز های شگفت انگیزی که از تصاویر محلی به یک قطعه ای از عقیده ی عصر جدید و جهانی، و یا یک سرنخ در مورد رمز و راز در مرکز کتاب. این کار را برای خواندن آهسته بدون skimming انجام داد، اما دشوار است که Möller را برای ایجاد هر شمار کلمه متصور شوید. چه کسی می تواند فرد احضار شده را اعتماد کند؟ Trust لوکس در Ceau ™ escus رومانی است. Müller تنها می پرسد که بماند.

مشاهده لینک اصلی
من احضار شدم پنج شنبه، ده ساله. بنابراین هرتا مویلر، رمان زندگی یک زن در رومانی تحت حکومت نیکولا CeauŜescu، شروع می شود و ما به زودی متوجه می شویم که این اولین بار نیست که راوی نامدار ما به دفتر احضار شده است یک مرد فقط به عنوان عمده آلبو به منظور بازجویی شناخته شده است. این اولین بار نیست، اما به دلایلی، راوی ما معتقد است که این بازجویی بدتر از هر بازرسی است که پیش از آن بوده است. و جنایت راوی ما چیست؟ دوختن یادداشت ها را به پوشش ده لباس سفید کتانی برای ایتالیا محدود می شود. â € œMarry من، â € یادداشت می گویند، همراه با نام و آدرس راوی. به ناظر خود، نولو، این یادداشت ها همان چیزی است که فحشا در حالی که در کار است، و راوی ما به \"Major Albu\" سرازیر شده است. سپس یادداشت ها اعلام می کند \"بهترین آرزوهای دیکتاتوری\" در پوشش های مناسب برای سوئد یافت می شود و پس از آن بیشتر یادداشت ها در مورد مسدود شده برای یک کشور سوم، و راوی ما از کار او اخراج، هر چند او به ما می گوید او didnâ گروه دوم و سوم را بنویسید. اما این، البته، به Major Albu مربوط نیست. کل رمان â € \"نسخه کاغذی من 214 صفحه است - در طول رانده نامناسب راننده به سوار شدن او به انتصاب او می رسد. سوار تراموا از آپارتمان هفتم آپارتمان او با شوهر دوم خود، پلول الکلی، تا زمانی که او توقف از دست رفته و خاموش در خیابان اشتباه می کند؛ سوار تراموا که حدود نود دقیقه طول می کشد و برای آن او به ویژه به زودی افزایش یافت. به نظر می رسد که تراموا با انتصاب او به همراه الجزیره آلبوم، افکار درباره همه چیز را در راوی ما، به عنوان یک مونولوگ داخلی و خواننده بیان می شود به عنوان چیزی که به نظر می رسد کل زندگی اوست، مشتاق است. او یادآورهای پدرش را با یک شخص میلر می خواند \"زن با نوار\" و چگونه راوی ما آرزو کرد که این زن را بیاورد. او به خاطر دوست خوبش، لیلی، که در طی تلاش برای فرار از مرز به مجارستان با عاشقش، یک افسر نظامی شصت و شش ساله، کشته شد و کشته شد. او با نولو، سرپرست کارخانه پوشاک، با سرپرستی کارخانه لباسش، به او ناسزای خود را به یاد می آورد، و پس از آن بازنده شد و منجر به خیانت او شد. او به یاد می آورد که چگونه او شوهر کنونی خود را، پل، ملاقات کرد، در یک بازار کلوچه، جایی که حلقه عروسی او را به شوهر اولش داد؛ او اولین شوهرش را که مادربزرگ و مادربزرگش را خیانت می کند، به یاد می آورد؛ او به نام پدر سابق خود، مردی اشاره می کند که به عنوان \"کمدین عطر\" اشاره می کند، - پدربزرگ و مادربزرگ خود را به اردوگاه کار اجباری فرستاد، در حالی که نشسته بود، همان اسب سفید سفید را که هنگام غیبت اموال دیگران ربود، راند. شما اکنون احتمالا حدس زده اید، اما این یک کتاب بدون یک قهرمان است، یک رمان بدون طرح. از نظر من مشکلی نداره. من عاشق اویلسس هستم و همانطور که خواندن داشتم، به یاد می آوردم که کتاب دیگری را با یک قهرمانی که بر روی یک تراموا / قطار قرار داشت، دوست داشتم. «Venedikt Erofeev از مسکو تا انتهای خط. این نیز یادآور قصر کافکا و محاکمه در آن است که داستان شخص دیگری را که برای بازجویی مجددا احضار شده است، می گوید. با این حال، کتاب های فوق بسیار بهتر از انتصاب هستند. به جای طرح، این روایت کتاب شامل یک داستان رومیزی، تقسیم شده و بیضی است. در حالی که به اندازه کافی به اندازه کافی خوانده می شود و به هیچ وجه دشوار نیست که جهش های بسیاری را در گذشته دنبال کند و به حال حاضر باز گردد، در نهایت، شروع به تعجب می کند که آیا هر کدام از آن ارزش مشکل است. روایتگر شخصیت سزاوارانه نیست. او بسیار دشوار است که با او همدردی یا همدردی کند، نه به این دلیل که او در رومانی زندگی می کرد. شخصیت لیلی، من فکر کردم، که بسیار کمی از هراس بود، می شد شخصیت بسیار بهتر از راوی بی ربط به زندگی ساخته شده است، اما من احساس می کنم Mueller استفاده از چند عناصر اتو بیوگرافی در ساختن راوی نامش فاش نشده و واقعا نمی خواهد هر راه دیگری او را نوشته است. یک مشکل دیگر برای من در اطراف بازجویی هایی که در اروپای مرکزی برگزار شد، چرخید. اگرچه من قطعا اهمیتی برای کاهش آنها ندارم و می دانم که آنها برای کسانی که مجبور به تحمل آنها بودند، ترسناک هستند، آنها فقط چیزهایی را که باعث می شود ما بخواهیم در صفحات چرخش شبانه بخریم، ایجاد نمی کنیم. ما همچنین به تاکتیک های وحشیانه بازجویی و عواقب وحشیانه تر مورد استفاده قرار گرفتیم. خواننده جدی غرب، با آثار سولژنیتسین آشنایی دارد و درباره اتحاد جماهیر شوروی استالین در آن بسیار بی رحمانه خوانده است. با توجه به تمام احترام، آنچه مولر در انتصاب تصویر می کند نمی تواند شروع به مقایسه کند. هنوز هیچ صحنه واقعی و قطعه ای در انتصاب وجود ندارد. برای من، این یک کتاب خشک برای خواندن بود که من از آن استفاده کردم و از همه چیز لذت نبردم. در یک لحظه، با توجه به زندگی او در رومانی، راوی نامشخص می گوید: \"به جای این افکار دائما در حال تردید است، بهتر است که چیزهای واقعی را در داخل سر خود داشته باشیم، بنابراین می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را لمس کنید.\" من باید پاسخ بدهم، \"اوضاع، بی نهایت بهتر است.\" این برای رمان ها نیز انجام می شود. خواننده تنها می تواند به عنوان \"نگاه کردن\" به عنوان «نگاه کردن» به ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قرار ملاقات


 کتاب قصه هایی برای هر جا و هر زمان
 کتاب هیاهوی افرا
 کتاب تلخاس
 کتاب شب اتفاق افتاد
 کتاب افسانه هایی از سرزمین گل ختمی ( پنسوری ۱)
 کتاب آوار