در آستانه رسیدن به یک منطقه امن، کشیش ویسکین بارها و بارها توسط حرفه اش برگزار شده است، دیگر احساس نمی کند برای انجام روال خود: "هنگامی که او رفته بود به نظر می رسد که خدا در تمام این فضای بین دریا و کوه ها متوقف وجود داشته باشد. وظیفه او ماندن بود، حتی اگر او او را نفرت، حتی اگر برای او به قتل رسیده بود، حتی اگر با نمونه او خراب شد؟ p>
همانطور که گناهان و خطرات او افزایش می یابد، کشیش شکسته می آید تا با ماهیت تقوا و عشق مبارزه کند. با این حال، هنگامی که به او تجدید نظر می شود، او احساس می کند که خود را به سوگند قدیم کشانده، و آن را مانند دستکش های سیاه پوش که آن را پوشانده است، لغزش می کند. گرین این مرد را به تصویر کشیده است - و همه او روبرو می شود - به وضوح و بصری. او ممکن است گفته باشد قدرت و افتخار i> "به پایان نامه نوشته شده است"، اما این هیجان انگیز خالق الهیات دارای رمز و رازهای فراوانی است - و آرمان های مضطرب - نسبت به حقیقت. - Joannie Kervran Stangel i> p>
خرید کتاب قدرت و جلال
جستجوی کتاب قدرت و جلال در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
قانون اساسی مکزیک در سال 1917، که باید برخی از زنگ های مربوط به رویدادهای دیگر در سال 1917 را به صدا درآورد، یک سند افراطی بود که بخشی از آن برای از بین بردن مکزیک کلیسای کاتولیک رومی بود. قانون اساسی مکزیک در سال 1917 حاوی مقررات ضد تعزیه بود. ماده 3 برای آموزش سکولار در مدارس و ممنوع نمودن کلیسا از مشارکت در تحصیلات ابتدایی؛ ماده 5 دستورات مسیحی را ممنوع کرده است ماده 24 ممنوعیت عمومی عبادت در خارج از محدوده کلیساها؛ و ماده 27 محدودیت حق سازمان های مذهبی برای نگهداری اموال را در بر می گیرد. بیشترین نارضایتی نسبت به کاتولیک ها، ماده 130 بود که اعضای روحانیون از حقوق اساسی سیاسی محروم شد. بسیاری از این قوانین مخالف بودند، که منجر به قیام Cristero از 1927 - 1929 شد. سرکوب کلیسا شامل بستن بسیاری از کلیساها و از بین رفتن قتل و اجباری از کشیشان بود. آزار و شکنجه در Tabasco شدید ترین تحت عنوان توحس Garrido Canabal فرمانده خیالی بودایی بود. اثرات جنگ به کلیسا عمیق بود. بین 1926 و 1934، حداقل 40 کشیش کشته شدند. در جایی که 4500 کاهنان خدمت به مردم قبل از شورش بودند، در سال 1934 تنها 334 کشیش مجرم شناخته شده توسط دولت برای خدمت به پانزده میلیون نفر وجود داشت، بقیه آنها توسط مهاجرت، اخراج و ترور از بین رفته است. به نظر می رسد که 10 ایالت بدون هیچ کشیش باقی مانده اند. WikipediaI معتقدند که یک کتاب نمی تواند خارج از زمینه تاریخی باشد که نویسنده را مجبور به نوشتن کرد. گراهام گرین یک کاتولیک رومی بود و تصاویر زیر باید به ما کمک کنند که درک کنند چه گرین در مقابل واکنش نشان داد و برای هر دو پدر و مادر خدشه دار بود. خوزه، و کشیش ویسکی. همه این گفتند، من از کتاب لذت بردم، هرچند که یک دوره غم انگیز تاریخ بود. کشیش ویسکی تا آنجا پیش رفت که نه تنها وی شخصیت ادبی واقعی بود، بلکه در واقع یک مسیحی واقعی بود. آنچه که هارمونی به او آموخت، زندگی او مانند زمانی بود که او را در آغوش گرفت، با دست های نرم، و فرآیند در حال اجرا برای سال ها ... هر چند که او پدر یک کودک بود، او را از یک عروسک یک کلیسا نسبتا سفت و سخت به یک کشیش واقعی از ایمان مسیحی است. شک و تردید همه بخشی از ایمان و سفر ایمان است. کشیش ویسکی شکایات زیادی داشت، اما چرا او چمدان را با او نگه داشت، اگر به دلایلی نبود: هر زمان که او می توانست توده ای بگوید. تمام شیوه های تقوا در کنار راه افتاده بود، تمام نگرانی های سریع و جشن نیز کاهش یافت، همانطور که بر روی یک چیز متمرکز بود، همچنان حتی در صدمه دیده و یا حداقل همانطور که مشاهده کرد، آسیب دیده، مقررات ایمان نگاهی به چقدر طول می کشید تا اعترافات را بشنوید، چندین تعمید که او مجبور بود انجام دهد. به همین دلیل است که او باقی مانده است. آنتی-روحانیون به عنوان روحانیونی که آن را به ارمغان می آورد، احمقانه است. به یاد داشته باشید، تنها سی سال بعد، پاپ یوحنا XXIII، شورای دوم واتیکان را دعوت می کند، و هیچ چیز دیگر هم نخواهد بود. واضح است که کشیش ویسکی شخصیت اصلی کتاب است. گرین شخصیت های دیگر خود را به اندازه زیادی توسعه نمی دهد، به اعتقاد من، او می خواست به ایجاد احساس عدم قطع ارتباط که کشیش ویستا با هر روز زندگی می کنند.
مشاهده لینک اصلی
من فقط این را در صوتی به پایان بردم. من خیلی خوشحالم که از صدا استفاده می کنم، به این معنی است که بخش هایی از آن که مدت طولانی را پیدا کردم، قادر به انجام آن نبودم. این به این معنا بود که من مجبور بودم آن را به سرعت در حال برداشتن، و من فکر می کنم کتاب واقعا از این بهره مند شد. همچنین در مورد وضعیت مکزیک که بر اساس این کتاب بود، بسیار جالب بود. اندرو ساکس یک راوی فوق العاده بود. از آنجا که او از کتاب چهار ستاره به دست آورده است، بدون اینکه احتمالا سه بار آن را داده ام. قطعا کتاب گراهام گرین مورد علاقه من، که Comedians نیست. من خوشحالم که من آن را خواندم، زیرا آن را به طیف وسیعی از کتاب های گرین اضافه می کند که Ive خواند.
مشاهده لینک اصلی
این خیلی شیرین پیچ خورده بود. من بعضی از نسبیت اخلاقی را دوست دارم من فکر می کنم دین (به ویژه دین قهرمان مانند کاتولیک) می تواند یک کار عالی برای پیچیدگی چیزها و ایجاد برخی معضلات اخلاقی واقعا غیر ضروری انجام دهد. درThe Power and Glory @ ما یک کشیش داریم که بسیار دردناک است و انسانی که در سالهای 1930 میلادی مکزیک بود کاملا ناخوشایند بود. من می ترسم اگر در این کتاب بودم می توانستم ستوان که در اطراف ماجرا خوشحال بود @ shootem همه! کلیسای ریشه همه شرارت! از آنجا که همه چیز خیلی بهتر است زمانی که آنها سیاه یا سفید است. کتاب تا به حال قطعا آمریکای لاتین پیچ و تاب و به آن. من به برخی از کارهای ماریو ورگاس لوساس یادآوری کردم. این فضای خاصی را با شخصیت های جدا از واقعیت داشت.
مشاهده لینک اصلی
در ابتدا، به نظر می رسد کاملا واضح است: قدرت متعلق به ارتش مکزیک در زمان Calles است، که سعی دارد غرور افتخار که متعلق به خدا توسط شکار کشیشان در سراسر کشور، بستن کلیساها و اغلب توسط مجازات توسط مرگ کسانی که جرات بیان اعتقادات آنها و یا محافظت از کارفرمایان فراری. بین قدرت قدرت و افتخار خداوند، یک شخصیت نامعلوم بلند می شود، حتی زمانی که او با کمبودهای خود در کنار هم قرار گرفته است. او دارای تمام صفات است که باید آنتی هروئین را نشان دهد: شما دلسوز و دلسوز هستید که خود را تحسین می کنید و شراب های شراب را نوشیدنی نیستید، اغلب یک بزدل است که به دیگران اجازه می دهد از او محافظت کند در حالی که می داند که زندگی خود را در معرض خطر قرار می دهد، او یک گناه غیر قابل تقدیر را برای یک کشیش کاتولیک مرتکب شده است تصور کردن یک کودک، در یک کلمه به نظر می رسد (و خود را در نظر گرفته) غیر قابل قبول، مانند شخصیت Dostoievskian بدون فرسودگی بی پایان، بسته به دیگران برای نجات و anaemically تلاش برای مبارزه با خواسته های اولیه خود را بدون موفقیت بزرگ است. بنابراین او معتقد به ضعف خودش است، بنابراین استعفا داده است، که حتی رستگاری او در ابتدا هیچ تماشایی ندارد: او به زودی پذیرای بازدید از یک زن بیمار است که او می داند که او واقعا نمی تواند کمک کند (اما او راه خود را برای ایمنی را قطع می کند بنابراین او برای پدر شدن فرزند (و اما کسی که او نمی تواند به دوست داشتن کمک کند) از او متنفر است، او قبول می کند که در یک روستا برای یک بار تعمید بخشد (اما تقریبا تمام پول را برای کمک به روستاییان اهدا می کند) و در نهایت او را می پذیرد برای بازگشت به آمریکا از ایمنی برای کمک به یک آمریکایی میمیرد (اما او می داند که او به تله پلیس سقوط خواهد کرد). این پرانتز های کوچک، این ها کمی \"افتخار\" خود را تشکیل می دهند، ضعف او قدرت اوست. مثل یک بیلدونزورامن (اگرچه او دیگر نوجوان نیست)، شخصیت او را کمی کمرنگ میکند، مثل یک راهب نابینا از روستا به روستا، گول زدن برای شراب، مبارزه با یک سگ فلج شده برای استخوان، سرقت یک توده شکر از لب های نوزاد مرده، رفتن به زندان، فرار از پیروانش و به ویژه یهودا شخصی او، نیم کاسست که نقشش دقیقا همان است: به طور آگاهانه به مرگ او منجر شود: زیرا این عمل نهایی او است که نه تنها خود، اما تمام شرایط انسانی - قدرت خود را با اراده آزاد خود قربانی می کند، به همین دلیل است که او می خواست، زیرا او تصمیم به ارائه کمک حتی زمانی که می دانست که او به مرگ منجر شده است. حرمت سکوت، بدون حرکات بزرگ، با ضعف های معمول خود در نمایش، با نوشیدن به او شجاعت، ترس از مرگ، اما درد و رنج، آخرین کلمه که بهانه ای است. بر خلاف قدرت استبدادی که فکر می کند بداند برای همه چه بهتر است، جلال بشری لزوما یک قهرمانی قوی نیست، همانطور که یک قهرمان یک مفهوم نیست، یک مدل از یک اسطوره بیرون می آید (مثل شهید جوان در داستان مادر به فرزندانش گفته می شود) اما یک مرد ناقص، بسیار زیبا و غم انگیز است و در ضعف، فروتنی و ناکامی خود افتخار می کند.
مشاهده لینک اصلی