کتاب سرنوشت زنان و دختران

اثر آلیس مونرو از انتشارات بوتیمار - مترجم: مریم عروجی-بهترین رمان ها

عشق یک زن خوب که یک دختر جوان را در دهه 1940 در روستای انتاریو رشد می دهد. دل اردن در انتهای جاده فلتس در مزرعه پدر فاکس جان خود را از دست می دهد، جایی که ماموران مکرر او، یک دوست خانوادگی کارشناسی فوق العاده ای و برادر کوچکتر او هستند. هنگامی که او شروع به صرف زمان بیشتری در شهر می کند، او توسط زنان احاطه شده است - مادرش، یک زن غریبه و احمقانه که دایره المعارف را به کشاورزان محلی می فروشد. مرز مادرانش، Fern Dogherty شهوت انگیز؛ و بهترین دوستش، نائومی، که با او به سرخوردگی و غرور و ناتوانی نوجوانان میپردازد. از طریق این مربیان ناخواسته و در برخورد خود با رابطه جنسی، تولد و مرگ، دل بررسی می کند که تاریک و روشن از زن بودن است.


خرید کتاب سرنوشت زنان و دختران
جستجوی کتاب سرنوشت زنان و دختران در گودریدز

معرفی کتاب سرنوشت زنان و دختران از نگاه کاربران
من 2 هفته در انتاریو هستم، اما در قسمت Alice Munro این کتاب را تنظیم نکردم. با این حال، امروز نمی توان CBC را دریافت کرد. به نظر می رسد از محدوده غیر ممکن است. من هم ممکن است در کشور مونرو بمانم، جایی که مردم هرگز نمیخواهند ظاهر شوند. و این یک ماموریت سخت است. بسیاری از چیزها به عنوان نشان دادن در انتاریو است. من از مونترال امتناع می کنم که من از انتاریو نیستم این نشان می دهد. هرچند به دلایلی، بودن در تورنتو حتی بدتر خواهد بود. آلیس مونرو هرگز نشان نمی دهد. او هرگز به جای جایزه نوبل ادبیات، نشان نداد. او دیگر در انتاریو زندگی نمی کند و احتمالا چیز خوبی است. من نمی دانم کجا جایزه نوبل را در مقیاس انتاریو نشان می دهد. مطمئنم که او متوجه شد. این یک کتاب فوق العاده است. این واقعا در مورد دختران و زنان است. بدون پوشش آب نبات. بدون خرد آخرین لحظه در مورد وضعیت آن را نجات می دهد. هیچ کس باردار نیست هیچ کس نمیمیرد اما پایان داستان هنوز قابل انعطاف است.

مشاهده لینک اصلی
آلیس مونرو عمدتا یک نویسنده داستان کوتاه است. این یک رمان است، اما واقعا به نظر می رسد یک کتاب هشت داستان کوتاه در مورد یک دختر در نقاط مختلف زندگی او، از بلوغ ضربه تا آستانه بزرگسالی است. هر داستان در مورد افراد مختلف در زندگی او متمرکز است به طوری که در بسیاری از کتابها به طور کلی درگیریها ادامه نیافته است. آنچه که باعث جریان می شود، تکامل شخصیت دلیس است. من در طول سال های اول پاهایم را کشیدم، اما بعد از اینکه Del شروع به مقابله با او کرد. عاشقانه نیست، اما در عوض دردناک واقعی است. چیزی در مورد سبک مونروس است که درست با من نشسته است. من نمی توانم آن را عادت کنم که بسیاری از احکام را همراه با نیمه کولون ها محکم کنم و یا اینکه او چگونه جملات حکم را به عنوان جملات کامل تسلیم می کند. او همچنین دوست دارد در توصیف عمیق شخصیت ظاهر و شخصیت خود را انجام دهد. به طریقی که توسط نویسندگان تحت تاثیر قرار گرفته است که واقعا می تواند یک تصویر فیزیکی از شخصیت را نقاشی کنند. این فقط راهی است که ذهن من کار می کند. من تمایل به تمرکز بر درون فردی دارم. در توصیفاتش مونرو اغلب لیستی از صفت هایی را که تقریبا بیش از حد برای مغز به کار می رود، ارائه می دهد. من ترجیح می دهم که او فقط یک کلمه درست یا دو را پیدا کند.

مشاهده لینک اصلی
این شخصیت ها! نقاشی با چنین طنز و ظرافت ... عاشق عاشقانه گریس و السپت، و عمه نیل با ناخن های سبز خود، و دله مادر، دوستان مدرسه و خانم فارس .... بهترین چیز در مورد این کتاب، با این حال، تصویری از دیدگاه احساسی دلزر را از طریق نوجوانی می گذراند. در میان عبارات مورد علاقه من: - بعد از دالس مبارزه با ماریا آگنس (@ بیهوش شدن ایجاد یک شرم عجیب .... @) - مشاهدات دل در مورد مادران خود تلاش برای حفظ زندگی فکری در شهر کوچک خود (@ من مادر بود اجازه دهید هر چیزی را به .... @) - مشکلات در رابطه دلا با بهترین دوست او نائومی - فصل @ تعمید، @ همه چیز در مورد کشف boysEach فصل احتمالا می تواند به تنهایی به عنوان یک داستان کوتاه ایستاده بود. نادر. نقد تنها من: به عنوان یک رمان، کتاب به ناگهان به پایان رسید. فقط کمی بیشتر از گوشت در فصل آخر، به ما کمک کرد که دل را به عنوان نویسنده و سوالاتی که او در مورد رمان خود در مورد شهر کار می کرد، مطرح کند.

مشاهده لینک اصلی
منتشر شده در http://lecturaylocura.com/la-vida-de-...Si است یک نویسنده است که یک شانس برای برنده جایزه نوبل ادبیات در سال جاری ± درجه در بر داشت زیر است بدون شک آلیس مونرو کانادا؛ این بهانه ای کامل برای اعضای آکادمی سوئدی است که می گویند آنها یک نویسنده آمریکایی را انتخاب کرده اند و بالاتر از آن یک زن است. آنها یک زن و شوهر از عوامل پس از آن در سال جاری ± OY peso.Aprovechando نزدیکی جایزه نوبل ادبیات این ± کوچک یا monográfico TENAA مشتاق زنان مشتاق به تعمیق prosa.Curiosamente خود را تا کنون من اگر خواسته بود او علاوه بر داستان های کوتاه، تخصص واقعی خود، رمان ها را نیز نوشته بود. گفته و انجام داده، این یک زندگی € œthe از womena € نوشته شده در 1971، ما می توانیم آن را به یک رمان در نظر بگیرید، و یا، به بیان دقیق یک چرخه از داستان کوتاه، دقیقا مستمر با یکدیگر نیست، اما این را یک رمان به عنوان یک کل، بسیار به â € œWinesburg راه، Ohioâ € شروود Anderson.Anderson استفاده هر یک از داستان های از شخصیت ها در زندگی واینزبرگ به عنوان یک microuniverse به قیاس به جامعه آمریکا؛ مونرو به جای استفاده از هر یک از روایات به عنوان قطعات است که تقسیم تکامل، تشکیل شخصیت اصلی، راوی از اردن در روستایی در جنوب کانادا: جشن؛ در واقع، ما پیدا کردن یک رمان تربیتی، در پایان، نه تنها از شکل گیری به عنوان یک فرد می شود، اما به عنوان یک هنرمند تشکیل، است که، یک سادگی escritora.La کینه توز از مونرو است در گفتن طریق © ها از احساس بر اساس از دل منشأ روزمره و مردم آن که آن را احاطه کرده است تا شخصیت را تکامل دهد؛ در این تمرکز بر هر روز، هر دو اقدام و شخصیت، بیشتر مسائل است که نویسنده استفاده می کند. یک مثال خوب از این توضیحات زیر از چه یکی از بستگان او، پسر بنی زندگی می کند: یک موازی € œAsà به جهان ما، جهان از عمو بنی بود، به عنوان یک بازتاب تحریف نگران کننده است، آن را به همان بود، اما آن را در همه در این جهان مردم می توانند به سیلندر فرو رود، توسط ارواح و یا شهرهای وحشیانه و ناپاک شکست بخورند؛ شانس و شرارت عظیم و غیرقابل پیش بینی بود؛ هیچ چیز سزاوار نبود، همه چیز اتفاق می افتاد؛ شکست با رضایت دیوانه دریافت شد. این دستاورد بزرگ خود را بدون او بود © L مطمئن شوید، HACA © rnoslo ver.A € اراده نفوذ حتی قاطع تر در مورد خانواده مستقیم تر، به طور خاص مادرش، â € â € پرده œNadie می خواهد \" او گفت: رک و پوست کنده. هیچکس دوست ندارد برود اما شما باید این کار را انجام دهید. شما باید یاد بگیرید با چیزهایی روبرو شوید. من همانطور که گفتم دوست نداشتم. ناتوانی او و غرور او به نظر نادرست و بی پروا تبدیل شده است. من به او اعتماد نکردم هر زمان که مردم به شما بگویم که شما باید برای مقابله با چیزی روزی و شما را هل کاملا به طور طبیعی به درد، یا هرزگی وحی ناخواسته که sneaks تا بر شما در صدای آنها است توجه داشته باشید از خیانت خوشحالی سرد و آشکار وجود دارد ، چیزی از درد شما مشتاق است. بله، در والدین نیز؛ در پدر و مادر todo.â در مورد € که influirá خصوص نقش احتمالی آن به عنوان یک مادر در contraposición آینده با تمایل ذاتی آن نقش خود به عنوان هنرمند: â € œ-من فکر می کنم از آن خواهد شد یک تغییر در زندگی ± کودک و زنان. بله اما به ما بستگی دارد که این اتفاق می افتد. همه اینها تا کنون رابطه آنها با مردان بوده است. این هم هست ما زندگی واقعی خودمان را در واقعیت از حیوان خانگی نداریم. â € OEA ‰ L abrazará شما، هنگامی که شور و شوق خود قدرت اصلی آن، کمی قوی تر از سگ خود را خسته کرده است، با کمی بیش از کاریا ± ³ که caballoâ خود €، نوشت تنیسون. و این درست است درست بود اما شما میخواهید فرزندان داشته باشید. این نشان داد که چگونه به خوبی من را میشناخت. \"خب، امیدوارم شما از سرتان استفاده کنید. از سرت استفاده کنی و حیرت نکنی هنگامی که اشتباه خود را از طریق منفجر شدن به یک مرد انجام دادید، زندگی شما دیگر به شما تعلق ندارد. شما باید مسئولیت همه چیز را بر عهده بگیرید، زن همیشه به او می رسد. »بعدا شروع به بررسی این پیشرفت کردیم، آن را در احساسات متمرکز شده است که هنر با حرف های بزرگ، در این مورد از طریق اپرا \". به هر حال، من ترجیح دادم تنها زمانی که به لوسیا دی لاممرور، کارمن یا لا تریویات گوش دادم، باشم. برخی از قطعات من را بسیار هیجان زده است که من نمی توانم نشسته در صندلی؛ من مجبور شدم بیدار شوم و در اطراف اتاق ناهار خوری حرکت کنم، صدای رادیو را به صورت ذهنی آواز خواند، من را بغل کرد و آرنج هایم را خم کرد. چشمانم پر از اشک بود BullÃan درون من formándose توهمات که همه € prisa.â در پایان â € œEpÃlogo شگرف بودند از: € fotógrafoâ یک بیانیه اساسی خود را سبک و در حال حاضر پیشنهاد در زمان این رمان نوشته است: â € œAnd هیچ لیست podÃa شامل آنچه من می خواستم، به دلیل آنچه که من می خواستم به آخرین جزئیات بود، هر لایه از گفتمان و اندیشه، هر سکته مغزی از نور بر روی پوست و یا دیوارها، هر بوی، چاله آب، درد، ترک، تقلب ± و یا ، و این که آنها بایستی ثابت و متحد، تابشی، پایدار باشند. این یکی است ...

مشاهده لینک اصلی
سینتیاس خوب نگاه من را به این کتاب منجر شد، و آن را ناامید کرد. این اولین بار در سال 1971 منتشر شد، درست زمانی که من در حال بررسی ایده های خودم در مورد مذهب و روابط نر و ماده بودم. من ایده های راویان را در این دو موضوع بسیار جالب دیدم و سپس آن شخصیت هایی هستند که، همانطور که سینتیا اشاره کرد، در زندگی خود بسیار آسان است قابل شناسایی است. من مجبور بودم خودم را به یاد بیاورم که رمان در کانادا تنظیم شده بود، به عنوان شخصیت ها و تنظیمات به من یادآوری کرد که من خیلی از من در جنوب جنوب زندگی می کنم. مونرو در صفحه دوم با این توضیحات تنظیمات را به من متصل کرد: @ در لبه بوش - بوش که به سوی باتلاقی تبدیل شد، یک مایل بیشتر در آن بود - خانه عمو بنیس بود، خانه های بلند و نقره ای، تابلوهای رنگ نشده قدیمی، سفید شده خشک در تابستان، و پرده های سبز تیره، ترک خورده و پاره شده، کشیده شده بر روی تمام پنجره ها. بوته پشت آن سیاه و سفید، گرم، ضخیم با بوته های خاردار بود و با حشرات که در کهکشان ها می سوزد، متراکم بود. @ امیدوارم مونرو رمان های بیشتری داشته باشد.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سرنوشت زنان و دختران


 کتاب My infinite puzzle
 کتاب یک روز عجیب
 کتاب برای دوستم
 کتاب قصه ما مثل شد _جلد7
 کتاب بانوی آسمان و دوستان کوچکش (دوزبانه)
 کتاب از طلا به طوطی : پوشش، قسم، وقف...