بخش نخست رمان رنجهای ورتر جوان، در قالب نامه است، و بخش دوم ترکیبی از نامهها و گزارش گردآورندهی این نامهها. این اثر پس از گذشت بیش از دو قرن هنوز هم از محبوبترین آثار ادبیات جهان است، زیرا نویسنده در آن، روح عصیانگر دورهی ادبی طوفان و طغیان را به خوبی نشان میدهد.
داستان مربوط به نجیب زادهای است که در دهکدهای کوچک مستقر میشود و دل در گرو عشق دوشیزهای بسیار پاک و خوبرو به نام شارلوته مینهد که او نیز احساسات لطیف عاشقانه مرد جوان را پاسخگو است .آنها پیوسته به دیدار یک دیگر میشتابند اما ورتر نمیداند که دوشیزه جوان مسئولیت مراقبت از خواهران و برادران جوانتر خویش را دارد ;زیرا مادرشان از دنیا رخت بر بسته است ;از این رو, او با مردی منطقی و بسیار درخور اطمینان نامزد است .ورتر برای چندی از آن جا دور میشود اما طاقت نمیآورد ...
خرید کتاب رنج های ورتر جوان
جستجوی کتاب رنج های ورتر جوان در گودریدز
معرفی کتاب رنج های ورتر جوان از نگاه کاربران
هیچ نه انگار صد بار تصمیم گرفتهام به گردنش بیاویزم... خدا میداند چه دردی دارد این همه دلفریبی را در دسترس ببینی و دستت بسته باشد، آن هم جایی که دست یازیدن طبیعی ترین کشش بشری است. مگر بچه ها به هوای هر آنچه دلشان طلبید، دست دراز نمیکنند؟ و من....؟
مشاهده لینک اصلی
@ هان، ای باد بهاری، از چه بیدارم می کنی؟ به نوازش با من می گویی من بر تو ژاله آسمانی می بارم! با این همه وقتِ پژمردنِ من نزدیک است. نزدیک آن توفانی که برگ و بار مرا می ریزد! فردا آن رهنورد می آید، هم او که مرا در روز های زیبایی ام دیده است. نگاه او همه جا بر سر دشت می جوید و مرا نخواهد یافت...@
+ نمیتونم حس ام به این کتاب رو با کلمات توصیف کنم، فقط میتونم بگم زیبا بود و شگفت انگیز! :)
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب رنج های ورتر جوان
داستان مربوط به نجیب زادهای است که در دهکدهای کوچک مستقر میشود و دل در گرو عشق دوشیزهای بسیار پاک و خوبرو به نام شارلوته مینهد که او نیز احساسات لطیف عاشقانه مرد جوان را پاسخگو است .آنها پیوسته به دیدار یک دیگر میشتابند اما ورتر نمیداند که دوشیزه جوان مسئولیت مراقبت از خواهران و برادران جوانتر خویش را دارد ;زیرا مادرشان از دنیا رخت بر بسته است ;از این رو, او با مردی منطقی و بسیار درخور اطمینان نامزد است .ورتر برای چندی از آن جا دور میشود اما طاقت نمیآورد ...
خرید کتاب رنج های ورتر جوان
جستجوی کتاب رنج های ورتر جوان در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
@ هان، ای باد بهاری، از چه بیدارم می کنی؟ به نوازش با من می گویی من بر تو ژاله آسمانی می بارم! با این همه وقتِ پژمردنِ من نزدیک است. نزدیک آن توفانی که برگ و بار مرا می ریزد! فردا آن رهنورد می آید، هم او که مرا در روز های زیبایی ام دیده است. نگاه او همه جا بر سر دشت می جوید و مرا نخواهد یافت...@
+ نمیتونم حس ام به این کتاب رو با کلمات توصیف کنم، فقط میتونم بگم زیبا بود و شگفت انگیز! :)
مشاهده لینک اصلی