کتاب ربه کا

اثر دافنه دوموریه از انتشارات جامی(مصدق) - مترجم: آذرمیدخت معبودی-بهترین رمان ها

شب گذشته به خواب رفتم و دوباره به ماندری رفتم. .

این رمان در مونت کارلو شروع می شود، جایی که قهرمان ما با ماشیم وین ویمز، ناف خجالتی و پیشنهاد ناگهانی ازدواج، پاهای خود را بریده است. او یتیم شده و به عنوان یک خانم لیدی کار می کند، او به سختی می تواند شانس خود را باور کند. تنها زمانی که آنها به املاک کشور عظیم خود می رسند، او متوجه می شود که یک سایه همسر دیرین خود را بر سر زندگیاش می گذارد - او را با یک بدبختی که تهدید می کند ازدواج آنها را از فراز قبر نابود کند، به ارمغان می آورد.


خرید کتاب ربه کا
جستجوی کتاب ربه کا در گودریدز

معرفی کتاب ربه کا از نگاه کاربران
603. Rebecca, Daphne du Maurier (1907 - 1989)
ربه‌ کا ؛ ربکا - دافنه دو موریه (جامی / جاویدان) ادبیات فرانسه
عنوان: «ربه‌ کا»؛ اثر: دافنه دو موریه؛ مترجم: فریدون کار؛ مشخصات نشر: تهران، جاویدان، 1369، در 454 ص، شابک: 9645529093؛ چاپ پانزدهم 1378، موضوع: داستانهای نویسندگان انگلیسی، قرن 20 م
مترجمین دیگر: شکیباپور؛ تهران، ارسطو؛ در 512 ص؛ حسن شهباز، تهران، کتابهای جیبی، 1342؛ در دو جلد؛ پرویز شهدی، تهران، شبگیر، 1390، در 431 ص؛ چاپ دیگر: صدای معاصر، 1389؛ مجید محمدی، تهران، نهال نویدان، 1392، در 582 ص؛ هانیه چوپانی، تهران، فراروی، 1392، در 527 ص؛
ادامه این داستان را سوزان هیل، با عنوان «خانم دو وینتر» نوشته، که ترجمه شده است، اگر هنوز کتاب را نخوانده اید و میخواهید هیچ واژه ای از داستان را از دست ندهید لطفا ادامه نوشتار این فراموشکار را نخوانید، ولی آنها که همچو این فراموشکار خوانده اند و میخواهند یادشان بیاید که داستان چه بوده و چگونه، بخوانند، داستان با این جمله آغاز میشود: «دیشب در عالم رویا دیدم که بار دیگر در ماندلی پا گذاشتم»؛ داستان را زن جوانی روایت میکند که تا پایان داستان نامش را نمی‌دانیم، ایشان با نام خانم «دووینتر» شناخته میشوند. داستان در باره زن جوان خدمتکاری ست، که با مردی جوان و ثروتمند آشنا، و با او ازدواج می‌کند. دختر پس از مدتی، پی می‌برد همسرش، زن پیشین زیبای خود را در یک حادثه از دست داده، و سیر داستان، پرده از راز همسر او برمی‌دارد. زن جذاب و درگذشته ی همسرش، گویا زنی هوسباز بوده، و شبی که منتظر معشوقه اش بوده، ناگهان با شوهر خود روبرو میشود، و پس از دادن خبری دروغین به همسر خویش که آبستن است، به دست شوهر خویش کشته میشود. شوهر، آقای «ماکسیمیلیان دووینتر»، جسد همسرش را، به همراه قایق شخصی خود، در دریا غرق میکند. پس از یک سال، با پیدا شدن جسد «ربه کا»، «ماکسیمیلیان دووینتر» به پای میز محاکمه کشیده میشود. و .... ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
این است. خوشمزه، در کنار آتش زیر پتو با کتاب چای پیچ خورده است. پنجره در یک روز بارانی با کتاب حیوان خانگی شما. ماندن کتاب تمام شب. در حالی که خواندن آن، آرام آرام ستون فقرات شما را می گیرد (اما در یک راه خوب!). این یک شاهکار از ادبیات گوتیک، وارث سنت رمان هایی مانند Wuthering Heights و جین Eyre است. در واقع، آن را قرن بیست و یکم جین ایر، با یک پیچ و تاب مدرنیستی، می نامند. نوشته شده است به طوری که شخصیت ها و حوادث به نظر می رسد کاملا قابل اعتماد در زمینه حتی زمانی که آنها به آرامی موهای خود را در پشت گردن خود ایستاده در پایان. این که آیا شما به طور کلی طرفدار رمز و راز، عاشقانه و یا هیجان انگیز است، این کتاب کاملا ساده خواندن خوشمزه است.

مشاهده لینک اصلی
â € شب گذشته من رویای من دوباره به Manderley رفت @. این یکی از خطوط معروف ترین در ادبیات قطعا آن را در همان گفتگو همان تماس با من اسماعیل. حتی افرادی که هرگز کتاب را خواندند یا فیلم عالی ای که توسط آلفرد هیچکاک دیده می شود، ممکن است در مراسم معروف \"ماندریلی\" مشهود باشد. Daphne du Maurier محل اجاره ای به نام Menabilly که اساس ماندلای داستانی بود، اجاره کرد. Arenâ € ™ ما خوشحالم که او نام را تغییر داد؟ فقط چند بار منبر را بگو و سپس چند بار منابیل را بگو. اگر شما مثل من هستید، با صدای بلند و موافقان مندللی و با Menabilly روبرو میشوید، شما فقط آن را به عنوان سریع ترین زبان خود را می خواهید. Daphne du Maurier در راه پله در Menabilly راوی، یک زن جوان از 21، به طور رسمی به ما معرفی نشده است. او یک همسر برای خانم عصبانی آمریکایی به نام خانم ون هپپرز است. آنها در مونت کارلو هستند و زمانی که خانم ون هپپرز با یک بیماری مبتلا به خستگی بیش از یک ویروس یا باکتری الهام گرفته است، راوی ما خود را برای گذراندن وقت با بیوه ای Maximilian de Winter آزاد می کند. او مشهور است، اما خانه اش، ماندلای حتی بیشتر مشهور است. احزاب در مقیاس Gatsby، محوطه سازی زیبا، و البته معماری یک املاک بزرگ انگلیسی ساخته شده منجرلی دعوت نامه ای آرزو. لورنس اولیویه به عنوان Maximilian de WinterAfter a romance of the whirlwind، basting de Winter سرخوشانه بانوی جوان فشرده را از پاهای خود جدا میکند و از خدمات خانم ون هپپرز از دست میرود و ازدواج میکند. او دوردست و خجالتی است و با این حال جذاب تر مثل یک پدر، 42 ساله است که از یک شوهر است، اما قهرمان جوان ما با ایده معشوقه مندللی مشتاق است. در حال حاضر نام خانم، خانم دیمینت، و شاید برای اضافه کردن یک بی تفاوتی به شخصیت زودگذر du Maurier هرگز نام او را با ما به اشتراک گذاشته است. Daphne du Maurier و کودکان در Menabilly الهام بخش ManderleyDaphne du Maurier از یک خانواده معروف می آید. پدربزرگش جورج دو موریور، نویسنده مشهور و کارتونیست پانچ بود. پدر او مدیر بخش برجسته به نام سر جرالد دو موریور بود و مادرش بازیگر موریل بوومون بود. دافنه \"پرورش، مغز، و زیبایی\" نیز داشت، که در رابطه با شخصیت ربکا نیز استفاده می شد و خوشبختانه دو موریه تصمیم گرفت تا بیشتر با این سه گانه دارایی ها از شخصیت بیشتری کار کند. دو موریه با سرهنگ فردریک \"سرب\" فرانسیس براونینگ، که سوءاستفاده های آن در حین عملیات بازار بازار، به یک فیلم ساخته شد، \"پل\" بیش از حد، ازدواج کرد. آقای خانم دیمیتی، معاون نخست وزیری، با هیجان عصبی به ماندری رفت. او از کمبودهای او آگاه است. او بیش از حد خجالتی است، خیلی جوان است، بیش از حد اعتماد دارد، و هرچند او خیلی دوست دارد با ربکا دیمینت افسانه ای و زیبایی غریب او رقابت کند. ربکا، همیشه ربکا. هر جا که در منبری وارد شدم، هر جا که بخوابم، حتی در فکر و رویاهایم، ربکا را دیدم. حالا می دانستم که شکل او، پاهای بلند باریک، پاهای کوچک و باریک است. شانه هایش وسیع تر از من است، دست های هوشمندانه توانا. دست ها که می توانند قایق را هدایت کنند، می توانند یک اسب را نگه دارند. دست ها که گل ها را مرتب کردند، مدل های کشتی ها را ساختند، و نوشت: \"مکس از ربکا\" بر روی برگ پروازی کتاب. چهره اش را نیز دیدم، کوچک و بیضی شکل، پوست سفید سفید، ابر موی تیره. من می دانستم که عطر او پوشیده است، می توانم خنده او و لبخند او را حدس بزنم. اگر آن را شنیدم، حتی در میان هزار نفر دیگر، باید صدای او را تشخیص دهد. ربکا، همیشه ربکا. من هرگز نباید ربکا را از بین ببرم. انتظار می رود خانم دوییدر، یکی از طرفداران و تهدید کننده ربکا، خانم دانور است. با وجود بهترین تلاش های خانم جوان ما، او با ناکامی در تلاش است تا خانم دانورس را با پیروزی برنده جایزه بگیرد. خانم دنوره به حضور شبح ربکا وفادار به حفظ اتاق و اموال او همانطور که در زمانی که او زنده بود وفادار است. هر چه بیشتر خانم ویزای زمستانی جدید، احساس احترام بیشتری را احساس می کند که او باید به معشوقه جدید خانه نشان دهد. خانم دنورز توسط جودیت اندرسون و خانم دیمینت توسط جفان فونتین در سال 1940 فیلم آلفرد هیچکاک بازی کرد. ما در کنار آن ایستاده بودیم و به یکدیگر نگاه می کردیم. من نمیتوانستم چشمانم را از خود دور کنم چقدر تاریک و مشتاق آنها در آن چهره سفید پوست بود، چقدر بدبخت، چقدر پر از نفرت است. شما احساس می کنید که میخواهید تشویق کنید چون قهرمان ما شروع به اعتماد به نفس می کند و شروع به رشد خود می کند ما می بینیم خانم دانوره شروع به کاهش می کند و با حضور او غافلگیر کننده ربکا است. البته همه چیز شروع به درست شدن می کند، همه چیز خیلی اشتباه شروع می شود. من واقعا متعجب شدم که یاد بگیرم که یک نسخه از ربکا به عنوان کلید یک کتاب کد توسط آلمانی ها در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت. اعتقاد بر این نیست که این کتاب برای انتقال اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است، زیرا بخش رادیویی دستگیر شده آلمانی ها را متقاعد کرده است که این کتاب به عنوان یک کد به خطر افتاده است. کن فلوتی از این ایده در کتاب «کلید کلید ربکا» استفاده کرد. اثرات دیگر احتمالا دوو Maurierâ € ™ ثانیه مشهور ترین شخصیت ایجاد، sho ...

مشاهده لینک اصلی
خوب، این بی بدیل است. بنابراین، بیشتر دوستانم این کتاب را دوست دارند. به طور طبیعی، من نیز می خواستم. من ذهنیت گله را سرزنش می کنم. Baaah آیا من این کتاب را دوست داشتم؟ بارها بله آیا من هم این کتاب را نادیده گرفتم؟ بارها بله این تصمیم گیری در مورد رتبه بندی یک کار بسیار سخت تر از آن است که من معمولا با آن مواجه هستم. پس از بازتاب دادن به آن برای برخی از زمان ها و دوباره خواندن یادداشت های F-Bomb لادن، من با دو ستاره می روم، زیرا به طور کلی، من از این لذت نمی برم. در حالی که من برخی از جنبه ها را نادیده گرفتم، هنوز می توانم آن را زرق و برق دار ببینم، وقتی آن را می بینم. صادقانه، تقریبا این سه ستاره را برای نوشتن به تنهایی دادم، چرا که آنقدر زیبا است که منحرف می شود و هنگامی که شما آن را با یک محیط گوتیک حیرت انگیز جفت می کنید؟ Magic.â € œNature دوباره به او آمده بود و، کمی بعد، در سکوت او، راه موذیانه به درایو با انگشتان طولانی و مستحکم محکوم شده بود. \"چه چیزی منحرف برای من بود نگرش و اقدامات آن نشان داده شده درون آن من یکی از آن خوانندگان نیستم که باید شخصیت ها را دوست داشته باشند تا از یک داستان لذت ببرند یا از پیام آن قدردانی کنند. چند نمونه وجود دارد که در آن یک کتاب را بسیار ارزانی داشتم حتی زمانی که من از هر فردی در آن نفرت داشتم. به همین دلیل، چون من لزوما با آنچه که انجام می دهند یا فرآیندهای تفکر آنها موافق نیستم، آنها را در برخی سطوح درک می کنم. متاسفانه، این مورد با ربکا نیست. سرنیزه زن، که همچنین راوی است، بدون نام و نام خانوادگی در سراسر آن باقی مانده است. پس از خواندن، بعدا متوجه می شوم که آیا این به این معنی است که اگر نویسنده به نام Daphne خود بود، خیلی واضح بود. او بسیار تعریف از مری سو است، تقریبا به طور کامل پس از فردی که او را ایجاد کرده است. اما، به خاطر این بررسی، به نام MC Not Cory تماس بگیرید. من فکر می کنم آن حلقه جاذب به آن است. این هم مناسب است، زیرا او تقریبا کامل و کاملا مخالف من است تقریبا در هر راه قابل تصور است. وقتی کتاب باز می شود، نه کوری در زندگی او بازتاب می کند، و صفحات باقی مانده روی رویدادهایی که در آن زندگی می کنند، تمرکز می کنند. این همه در مونت کارلو آغاز می شود، و او به عنوان همدم به یک زن بی معنی و بی نظیر از ابزار است. برخورد یک فرصت شغلی او را به یک انگلیسی انگلیسی ثروتمند به نام ماکسیم د ویمرت، یک مرد بیست ساله او ارشد و به تازگی بیوه. آنچه در ادامه می بینیم، خلسه ی گردبادی است که در برابر فضای جنوب فرانسه قرار دارد. برای تلفن های موبایل دوست داشتنی نیست، آیا این کار را نمی کند؟ نه خیلی زیاد این قسمت از کتاب به عنوان چیزی بیش از یک یادآوری از اینکه چگونه اولین عشق عجیب و غریب می تواند ما را خدمت می کنند. کلاه خود را برای Du Maurier برای تصویر برداری بی عیب و نقص خود را از این زمان در زندگی ما، زمانی که آینده خود را در مقابل شما گسترش یافته است و تمام فانتزی های خود را هنوز هم ملموس است. چه چیزی موجب شد که خواندن آن بسیار سخت تر باشد MC. نه کوری رویا هستم او عمیقا در داخل سرش زندگی می کند و کوچکترین چیزی که از همراهی وی برای میزبانی یک جشن کوکتل، به سوی صعود خورشید می تواند ذهن خود را به چرخش بفرستد، همانطور که عواقب بی حد و حصر این چیزها را به نمایش می گذارد. این گرایش هنگامی که ماکسیم وارد تصویر می شود وسواسی می شود. جایی که او هر دو نابالغ و نوا است، او پیچیده و تقسیم شده است. خوشبختی او وابسته به لبخند اوست، بدبختی او با یک کلمه سخت تصمیم گرفت. با تشکر از تفاوت سن آنها، فراموش شده است که این چه چیزی است، چگونه اولین عشق عشق خام و همه چیز می تواند باشد، و به خاطر آن احساس بی دقتی می کند. او مزایای کامل او را در سرتاسر دنیا می گیرد و من تقریبا از نقطه نظر او متنفر بودم. دلیل منحصر به فرد این است که او حتی به همه او را جذب می کند؛ زیرا (مشاهده اسپویلر) [او ضدضه همسر دیرینش است. (پنهان کردن اسپویلر)] بنابراین، متاسفم به تمام فرستنده های ماکسیم، اما من می توانم هیچ چیز در مورد یک مرد مسن تر که به طرز عادی سوء استفاده از همسر جوان بی گناه خود را نفی می کند پیدا کند. نه کوری ممکن است عصبانی باشد، اما او احمق نیست. درونی بودنش باعث می شود او یک ناظر مشتاق و حتی در اوایل روز با هم، او متوجه است که چیزی بین او و ماکسیم وجود ندارد. او احساس می کند که باید متفاوت باشد، پیش بینی می کند چه چیزی باید بیافتد. پس از ماه عسلشان، آنها به خانه میروند تا ماندری که در آن همه روشن می شود. ربکا ربکا ربکا ربکا REBECCA! همسر مرده همیشه با آنها با آنها هستیم. هر دو خدمتكار خانوار و روستاییان اطراف آن، طبیعت خروجی خود را، احزاب وحشی خود را ترجیح می دادند، به این ترتیب كه می توانستند از خودشان بیرون بیاورند و احساس كنند كه آنها دوست دوست دارند، نه كوری و خجالتی. طبیعت را ترک کرد این کار به مسائل کمک می کند که او بلند، زرق و برق دار، تصفیه شده و به خوبی پرورش داده شده است و تقریبا همه کسانی که کوری نمی ماند احساس نیاز به او را از این یادآوری می کند. او احساس می کند که ربکا ازدواج خود را مانند یک غوغا آویزان می کند، گام های او را در خانه جدیدش آویزان می کند، شوهرش را از فراز قبر بی نظیر می کند. بنابراین قابل درک است که پس از چند هفته کوتاه در ماندرلی، نه کوری شروع به بیشتر از محیط اطراف خود می کند، به نوبه خود بی نظیرتر فکر می کند، همه چیز درباره ی ازدواج او و مردی که خود را به آن متصل می کند، سوال می کند. در این نقطه، کتاب تبدیل به یک حرکت آرام می شود ...

مشاهده لینک اصلی
یک زن، یک مرد، یک زن دیگر سایه؛ چشم انداز، خانه، یک تاریخ پنهان. این شش عنصر، انگیزه گوتی از Udolpho و Jane Eyre را به داستان سیزدهم اعلام کرده اند. Daphne du Mauriers ربکا برای این ژانر بسیار مهم است، زیرا در آن du Maurier این شش عنصر را ساده کرده و سازماندهی کرد، روایت را تصحیح کرد، تمرکز اساطیری و غنی کردن ابهام داستان او را داشت. آنچه که دو موریه می دانست این است که قلب گوتیک عاشقانه مبارزه بین دو زن است، یک بیداری یک زندگی جدید نیست و یکی محتمل است که یک روح باقی بماند. این مرد ممکن است هدف متضاد خود، خانه و چشم انداز عرصه خود را، اما این نبرد بین این دو زن، برای زندگی و قدرت و استقلال است، که ماهیت داستان است. در ربکا، مرد خالی از سکنه، خجالتی ماکسیم دیمین زمستان که از یک زن جوان ناموفق - یک همراه همسر ساده و بی رحمانه - که او در طول اقامت اخیر در مونت کارلو ملاقات کرده است، ازدواج کرده است. دو بازگشت به امپراطوری مسیحیت مشتی ماندری، اما همسر جدید به زودی خانه و محوطه قدیمی و همچنین ذهن شوهرش به طور فزاینده و مشتاق او را تحت سلطه روح ربکا، همسر نخستین مرده اش می یابد. نویسندگان ساده نابغه در این حقیقت قرار دارند که در ربکا روح خانم مرده، خانه و منظره را تحریک می کند و انسان را وسوسه می کند. درنتیجه، هر تلاشی از خانم دیویماند جدید - راوی - برای تنظیم خانه و کارکنان (از جمله خانم دانورس، خانم خانهدار و ناخوشایند) برای کشف خانه و زمین، یا درک وقایع گذشته که مداخله می کنند با شادی فعلی او بخشی از مبارزه مرکزی رمان ها و تاریخ پنهان آن است. توصیف دوم خانم د وینتر ممکن است از لحاظ ظرافت و آرام و گاهی در معرض بی گناهی دردناک باشد، اما هر برخورد، هر کشف، ما را به قلب رمز و راز ربکا و ماندرلی نزدیک تر می کند. علاوه بر ساختن نمونه روایت، چیزهای دیگر که من بیشتر درباره این کتاب دوست داشتم شرح مفصلی ماندرولی بود، قدرت ماندگار دو فصل اول (تنها دو مجموعه در حال حاضر) و سرنوشت جذاب و مبهم راوی رمان، خانم دوم زمستان، زن بدون نام. یکی از لذت های گناه گوتیک خوب است توصیف یک خانه با شکوه قدیمی است، به طوری دقیق و غنی در جزئیات است که شما می توانید در مورد چگونه لذت بخش - و یا چگونه ترسناک - زندگی در چنین عمارت ممکن است Manderly جایی است که برای خواننده زنده است، و آن را بسیار دلپذیر است که آن را به ما توسط فردی که در حال تجربه آن - و تلاش برای استاد آن - برای اولین بار توصیف شده است. فصل اول به درستی معروف برای راویان رویائی را به تصویر می کشد که در آن باز می گردد تا املای ماندری که اکنون ویران شده است. شرح آن از طبیعت بیش از حد احیا شده، تجلیل از عظمت شهادت ماندلای، بخش اعظمی از خلق و خوی اعدام است و داستان را به طور مؤثر به عنوان هر متن باز در ادبیات معرفی می کند. (من عناوین مورد علاقه من را نادیده نگیرید: اولین صحنه هملت، فصل اول خانه بیگ و توضیحات عمارت استرنودو در صفحات اول خواب بزرگ). شخصا، فصل دوم کتاب را جالب تر می بینم. این مکسیم و راوی را توصیف می کند - که اکنون دو نفر از آنها راhappy @ می نامد، زیرا زندگی خود را در قاره در یک سری هتل ها زندگی می کنند. اما چیزی درباره توصیف راویان ما به من غلط غم انگیز است: دو نفر از آنها به عنوان یک زوج سالخورده و سالم به من شبیه هستند، که در سال های گذشته آنها را به خاطر لذت های سطحی و بازی های بی نظیر فرو می ریزد. با این حال، همسر، زن که این را به ما می گوید - ما بعدا می فهمیم - در حال حاضر به سختی در سی سالگی اش است. آیا این میتواند @ happiness @ باشد؟ این سوال در طول خواندن کتاب من همچنان به من تعجب کرد و حتی در حال حاضر بر روی تغییرات منفی در مورد موضوعات آن تاثیر می گذارد. از چند هفته بعد از اتمام این رمان، از سرنوشت راویان چه می خواهم؟ آیا او به میزان معینی از خوشبختی - هرچند متوسط ​​- به موفقیت رسیده است که ربکا را به دست آورده است، و ماکسیم را به خاطر خودش فراموش کرده است؟ آیا او صرفا اشکال اجتماعی خالی و روال غم انگیز را پذیرفته بود که ربکا - هرچند گناهانش ممکن بود - با چنین خشمگینانه مبارزه کرد؟ یا اوhappy @ - تفسیری است که من در حال حاضر با آن فریاد می زنم - زیرا او، به شیوه ای غریب و مضطرب، در Maxim خود در حالت کاهش یافته او بیشتر از ربکا می تواند به قدرت برسد؟ با این حال، چنین شادی کمتر از وعده های او یک بار نشان داد به طور خلاصه، زمانی که او معتقد بود که او هنوز می تواند معشوقه مندللی - پس از شبح Rebeccas exorcised شد، قبل از او آموخته اند جهان خود را سوزانده بود؟ من نمی دانم پاسخ به این سوالات و من باید بگویم که من آن را دوست دارم. برای من، حداقل، رمان همیشه با ابهامات خالی از سکنه خواهد بود، و این چیز خوبی است. این یکی از دلایلی است که من ربکا را به عنوان یک کارگر غنی و پرطرفدار پیدا می کنم.

مشاهده لینک اصلی
من کاملا 100٪ کور رفتم اعتماد کور مورد نیاز بود، از دوستان مورد اعتماد، اما من برای همیشه به این کتاب مراجعه کردم تا این کتاب را اولویت بندی کنم. من ربکا را از سال 2014 از Kindle دریافت کردم. چقدر احمق بودم که صبر کنم. 313، 907 رتبه بندی .... و 13، 947 نظر، در Goodreads، ... با امتیاز کلی 4.2 امتیازات مانند SPEAK! آن را نه hype یا! @ Rebecca @ پایدار ترین کلاسیک از عشق و شر EVER همیشه خواندن. رمز و راز، هیجان انگیز گوتیک، درام، اسرار، جرم و جنایت، تعلیق، برخی از قطعات قابل پیش بینی ... اما هنوز همه ... چرخش و چرخش تعجب وجود دارد، شخصیت های فراموش نشدنی سه بعدی، نوشتن زرق و برق دار با شرح واضح، و املاک زیبا به نام Manderley . @ نه گل وحشی به خانه در Manderley آمد. او گلهای مخصوصی را کشت، که برای خانه به تنهایی، در باغ دیوار، رشد کرد. او گفت، یک گل رز یکی از چند گل بود که به نظر می رسید حفره بهتر آنها رشد می کند. یک کاسه گل رز در اتاق نشیمن دارای عمق رنگ و یک سنت بود که آنها در باز نیست. چیزی شبیه گلهای رز در شکوفه، چیزی کم عمق و شاداب است، مانند موهای زنانه و بی نظیر. در خانه آنها اسرارآمیز و ظریف @ شدند. من آن را دوست داشتم - من آن را دوست داشتم - من آن را دوست داشتم! TIMELESS ...... با غنای بیشتر از بسیاری از نسخه های جدید انتشار این ژانر. با تشکر ویژه از ژان، سارا و آب نبات .... و بسیاری دیگر از دوستان Goodreads که این را قبل از من خواندند. REBECCA یک رمان است - یک بار خوانده شده - ما هرگز نمی توانیم فراموش کنیم! من قطعا طرفدار جدیدی از نویسنده Daphne Du Maurer هستم. Scapegoat نیز فوق العاده بود !!! PS ..... من باید بیرون بروم ... اما باید دوباره برم و شروع به خواندن بررسی های دیگر REBECCA کنم !!! من آخرین 80٪ را در یک نشست خوانده ام! من صرف کردم من باید به اینترنت بیفتم ...... اما به عقب برگردم - برای بحث - و غیره! آخر هفته مبارک به این جامعه دوست داشتنی!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ربه کا


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران