کتاب دو خیاط هندی

اثر رویین تن میستری از انتشارات اختران - مترجم: فلور طالبی-بهترین رمان ها

این رمان با شکوه و فساد، شایستگی و قهرمانی هند، با یک واقعیت شوم و روایت روایت که به کار کارل دیکنز یاد می شود، رمانتیک است. زمان 1975 است. این مکان یک شهر نامشروع توسط دریا است. دولت فقط اعلام کرده است که دولت اضطراری، که در تحولات خود چهار نفر غریبه - یک بیوه محبوس، یک دانش آموز جوان از ایستگاه تپه ایودیللی خود ریشه دار شده است و دو خیاط که از خشونت کست روستای بومی خود فرار کرده اند، با هم روبرو می شوند ، مجبور به اشتراک یک آپارتمان کوچک و آینده نامشخص. همانطور که شخصیت ها از بی اعتمادی به دوستی و از دوستی به عشق پیروی می کنند، تعادل زیبا، یک چشم انداز پایدار روح انسان در یک دولت غیر انسانی را ایجاد می کند.


خرید کتاب دو خیاط هندی
جستجوی کتاب دو خیاط هندی در گودریدز

معرفی کتاب دو خیاط هندی از نگاه کاربران
پایان درخشان همه چیز را برای به ثمر رساندن، تکمیل شدن به ارمغان آورد و این عنوان را واقعا تحریف کرد. در حال حاضر که من خانه دارم و دارای یک صفحه کلید مناسب و نه صفحه نمایش لمسی کمی مزاحم است، می توانم به شما اجازه می دهم در مراسم عروسی من به اشتراک بگذارید. در واقع، یک آی پاد ممکن است فقط مرا به نقطه ای برساند. کوتاه بودن بسیار سخت تر از خندیدن است. به هر حال، من بیشتر از این فکر می کنم که فکر می کنم \"خوب\"، \"خوب\"، \"بد\"، \"شخصیت های خوب\"، \"گفتگو خوب\"، هیچ چیز فانتزی و بیش از حد نوشتاری در سبک نیست، چیزی که در مورد آن وجود ندارد. من در حال مطالعه در قطارها، فرودگاه ها، هواپیماها، روی مبل، در ساحل، هر کجا که بودم، خواندم. اما من تا زمانی که به پایان نرسیدم، هرگز از دستم ندید. هیچ اسپویلر، من نمی خواهم کاری را انجام دهم، اما من همه چیز را به عنوان یک الگوی پیچیده رسمی جنبش می بینم، شخصیت ها حرکت می کنند، حرکت می کنند، بعضی ها دقیقا همان جایی که شروع می شوند، دیگران به جای بدتر می روند، دیگران به یکی بهتر (اما یک مکان بهتر است؟). تعادل خوب بین امید و ناامیدی. دستاورد خوبی هم هست

مشاهده لینک اصلی
من از این کتاب بسیار لذت بردم، بنابراین باید چهار ستاره را بدهم. چگونه ستاره ها را تعیین می کنم این ساده است! توضیح دهید که چرا من احساس می کنم که من انجام می دهم، این نقطه بررسی است. من برای مراقبت از افرادی که بسیار متفاوت از من هستند. نویسنده، زندگی خود را به منزله مینامد. نویسنده به من در مورد یک زمان و مکان به گونه ای یاد گرفت که آن را به جهان من تبدیل شد. شما در 70 سالگی در مورد زندگی در بمبئی یاد گرفتید زمانی که Indira Gandhi اجرایEmergency Rule @، @ Beautification @ را اجرا کرد و ستریلیزی را اجرا کرد. چگونه این حکم های سیاسی بر زندگی میلیون ها اثر می گذارد؟ این چیزی است که این کتاب در مورد آن است. من نمی خواهم عدد و آمار خشک را بدانم من می خواهم احساس کنم که مردم در طول این دوره ها چه احساسی دارند. و دقیقا همان چیزی است که من دریافت کردم. در حال حاضر، واقعیت این است که باید افسانه افسرده باشد. اگر خط پیروی را دنبال کنید، داستان افسرده است. من قصد ندارم در غیر اینصورت بگویم، اما طنز پرسیده شده است، بسیاری از طنز - طنز طنز و شیرین و خنده و شوخی با صدای بلند و طنز غم انگیز نیز .... بخش وجود دارد که شما را به اشک، اما نگاه کنید، اگر شما منتقل شده به عشق کسی که شما با آنها گریه می کنید و با آنها هم بخندید! من با رکود این افراد منتقل شدم، اما وقتی با پخت و پز هم خوابیده و در آشپزخانه خندیدند و یا با بچه گربه ها بازی می کردند، از آنها نیز خوشحال شدم. اشک ها و خنده ها در زندگی واقعی و در این کتاب نیز در دست بود. . من خواندن این کتاب را به تعویق انداختم چون از اینکه می دانستم این فقط افسرده می شود. این افسرده است، اما زمان و مکان را در تاریخ دقیق ترسیم کرد. در همان زمان آن را نشان داد لذت های کوچک است که ما می توانیم از زندگی است. من اعتقاد دارم این کتاب یک پیام است. این یک رمان است که آنچه را بوبر در من و تو می آموزد تعلیم می دهد: مردم چیزی نیستند، اشیا نیستند و هرگز نباید چنین رفتار شوند. در هر فرد بدون در نظر گرفتن ایستگاه، وضعیت، مبدا، دین، ظاهر، ارزش دارد ... من توصیه می کنم این کتاب را بخوانم. نه نه نه!!! من توصیه می کنم گوش دادن به آن توسط جان لی نقل روایت! روایت او کاملا کامل است، و او نیز طنز را به خطوطی که نویسنده نوشته است به ارمغان می آورد. گویش هندی او بسیار عالی و .... خنده دار است. فقط گوش دادن به گفت و گو بین شخصیت ها شما را لبخند می زند. شما باید زمانی که خواندن آنچه که با این شخصیت ها اتفاق می افتد، لبخند بزنید، این افراد که به شما دوستان نزدیک تبدیل شده اند. ************** در فصل دوازده: کتاب دوباره شگفت انگیز است. گروهی از افرادی هستند که برای مراقبت از آنها آمده اید. آنها دوباره با هم هستند گفتگوی آنها فوق العاده و شیرین و خنده دار است. در مورد این خط چیست؟ برادرزاده از دایی دیوانه خود صحبت می کند: \"گاهی اوقات دندان های من عمیق تر می شوند\". توجه داشته باشید که سر تنها یک پیچ دارد! بچه گربه ها ...... عکس چهار بزرگسالان بیش از بچه گربه ها. شگفت انگیز ترین این رمان این است که جهان گدایان و نابسامانی ها به شما می رسد که به طور کامل درک می کنید، ساکنان آن افرادی هستند که شبیه به خودتان هستند. از دهان @ Beggar-master @ کلمات عاقلانه می آید: @ باید شگفت زده شد، گداها فقط انسان های عادی هستند. @ در مورد این خط خنده دار: @ به اندازه کافی فلسفه خود را! @ این جمله در مورد چگونگی منطقی شما است در اطراف شما و قضاوت کنید که چگونه جهان کار می کند، واقعیت به نظر می رسد بسیار افسرده است. چیز دیگری: من واقعا دوست دارم که چگونه ایده های قبلی شما ممکن است برگزار شده است شسته شده است. شما دو نفر را دیدید که مخالف هستند. گاهی اوقات این دو دوست هستند. گاهی اوقات آنها دشمن هستند، اما هر کدام به نظر خودشان می افزاید. شما می توانید اعتبار هر دو را ببینید! من این را خیلی دوست دارم. این باعث می شود که شما مقدار زیادی را ارزیابی کنید که قبلا بعنوان یک داده شده به عنوان کاملا غیر قابل انکار به دست آورده اید! شما یک چیز را انجام می دادید، شما فکر می کردید درست است، فقط به این نتیجه رسیدید که در واقع اشتباه بود. این کتاب به شما نشان می دهد کمی عمیق تر نگاه کنید تا مردم را خیلی سریع قضاوت نکنید. این کتاب در حال رشد است. ****************** از طریق فصل نهم: من هنوز نمیدانم چه چیزی هنوز به این کتاب فکر می کنم. موضوعات پوشش داده شده جدی هستند - سیستم کست و Indira Gandhis @ Emergency @ و @ Beautification @، همانطور که در زندگی فقیرترین و فقیرترین افراد در بمبئی در دهه 70 پخش می شود. طنز وجود دارد طنز ناز و طنز سیاسی زیادی وجود دارد. شاید دومی به شما بیشتر از من احترام بگذارد؟ من خیلی خشمگین هستم می خواهم کسی را بکشم. شما همچنین ببینید که چطور افرادی که حتی کمتر به دیگران کمک نمی کنند؛ این وحشت را متعادل می کند نشستن، گوش دادن به این در طول دوچرخه سواری طولانی مدت برای هشت ساعت، همانطور که دیروز انجام دادم، سخت بود. من از چنین وضعیتی این افراد ناراحت شدم. این چیزی است که افراد فقیر را بدون چهره خواندن می خوانید، کاملا متفاوت است که تجربه کنید که چه اتفاقی می افتد به چند نفر که شما به عنوان دوستانتان مرتبط هستید. معشوقه شخصیت ها را به دوستان من تبدیل کرده است. من خیلی در حدود 9 ساعت باقی مانده است. روایت جان لیز هرگز نباید بهبود یابد. گویش او به شما لبخند می زند و هنگامی که شما این کتاب را بخوانید باید لبخند بزنید. این کتاب را بخوانید گوش دادن به آن! *************** در فصل اول: آه، اما در این کتاب طنز وجود دارد! دینا فقط Rustom را ملاقات کرد. آنها هر دو از کنسرت ها لذت می برند. یک شب او می رسد soppin ...

مشاهده لینک اصلی
فراوانی بدبختی در جهان وجود دارد، لذت کافی وجود دارد، بله - تا زمانی که کسی می داند کجا باید آن را جستجو کند. این سرزمین ها مستقیم به علاقه مندی های تمام وقت من است! خیانت، ناامیدی، شادی، دل درد، امید ... و خیانت برای تکمیل دایره! لعنت! من با فشردن این موضوع به این نتیجه رسیدم که Mistrys برای اولین بار خواندن ... اگر سایر آثار او حتی نصف خوب باشد، بسیار محتمل است. بسیار توصیه می شود.

مشاهده لینک اصلی
یک توازن عالی یکی از افسانه ترین کتاب هایی است که تا به حال خوانده ام. احساسات من در حال حاضر در همه جای است. من پس از خواندن این داستان غمگین و عصبانی هستم. حتی اگر احساس گریه کنم. این یکی از بهترین کتابهایی است که تا به حال خوانده ام. اکثر شخصیت ها یک زندگی وحشتناک دارند. بعضی از اعمال بدتر از دیگران. همیشه درهم آمیخته با امیدواری است. هرگز ایشور، دیانا، ام، مانک یا داستان آنها را فراموش نخواهم کرد.

مشاهده لینک اصلی
@ پس از همه، زندگی ما فقط دنباله ای از حوادث است - زنجیره ای از زنجیره ای از حوادث شانس. رشته ای از گزینه ها، گاه به گاه یا عمدی، که به آن یک فاجعه بزرگی اضافه می کنیم، ما زندگی را می نامیم. @\nمن فردی هستم که در خانواده ای به دنیا آمده بود که هرگز نباید نگران غذا، پناهگاه، لباس، آب و غیره بود و غیره. من نمی دانم چطور می خواهم در ترس مداوم زندگی کنم. من زندگی و فقر و سختی را نمی دانم. گداها را دیده ام و گاهی اوقات برای آنها احساس نمی کنم. من گاهی اوقات آنها را به خاطر بدبختی خود سرزنش می کنم و گاهی اوقات از خدای خود برای ایجاد این جهان بی نظیر که تفاوت زیادی در شیوه زندگی افراد مختلف در جامعه وجود دارد متنفر نیستم. مردم روستا و مردم شهر کوچک و مردم شهر بزرگ. آنها همه در میل و نیازهایشان متفاوت هستند. بعضی ها فقط غذا و سرپناه می خواهند برخی از مردم فقط در زندگی خود می خواهند عشق را دوست داشته باشند زیرا نیازهای اولیه خود راضی هستند. آنها فقط می خواهند از والدین، برادران، خواهران و دوستان خود به رسمیت شناخته شوند .... زمانی که چهار نفر از پس زمینه های بسیار متفاوت در یک آپارتمان در طول زمان اضطراری داخلی در یک شهر ناشناخته در هند جمع شده اند، آنها در نهایت نیازهای اساسی خود را برآورده می کنند. آنها یک خانواده اتفاقی ایجاد می کنند. این داستان با یک بیوه آرام دینا دالال شروع می شود، که مصمم است استقلال خود را با وجود اینکه مالیات و ذهنی او را از برادرش و صاحبخانه آپارتمان او فشرده شده است، آغاز می کند. او نمیخواهد دوباره ازدواج کند و نمیخواهد کمک مالی از برادر مظلومش، که فقط میخواهد دوباره ازدواج کند، کمک کند. رابطه بین آنها بسیار پیچیده است و هرچند به نظر می رسد کمبود عشق بین آنها وجود دارد، اما برادرش هنوز هم به او کمک می کند؛ زیرا او مسئولیتش است. شکی نیست که او تنها است و آرزو می کند که در یک خانه با خانواده ای از خود زندگی کند. او از یک شرکت خوشش می آید، اما برای رسیدن به اهدافش، دو خیاط هندوئی، ایشور و امپراکشین دارجی را استخدام می کند. هر دو آنها از چنگال سیستم کاسه وحشتناک در روستاهای هند فرار کرده اند. او همچنین میهمان مهمانی، دوست پسر دوست پسرش، مانک کلاه میگیرد که از خوابگاه کالج سوءاستفاده کرده است و به شدت توسط والدینش در یک شهر بزرگ تحصیل کرده است. وی نوع خاصی از نفرت نسبت به والدین و خانواده اش دارد که تا پایان ریشه دارد. سختی ها برای خیاط ها نیز در شهر متوقف نشد. آنها در یک زمان ناگوار از یک اورژانس داخلی متولد شده اند که برنامه @ beautification @ از آنها پناهگاه می گیرد. کل بدبختی شخصیت دارد هر زمانی که آنها را ضرب و شتم، به سادگی با بودن در زمان اشتباه در اشتباه است. اما، آنها دوباره و دوباره خود را انتخاب می کنند. رنج هایی که آنها تحمل می کنند، ما را به پرسش از سیستم عدالت که توسط قانون اساسی هند در آن زمان توسعه داده شده است. همچنین باعث می شود که ما در مورد وجود خداوند متعال تعجب کنیم. @ چه احساس جهان ساخته شده است؟ خدای خونین کجا بود؟ آیا او هیچ عقیده منصفانه و ناعادلانه ای نداشت؟ نتوانست او یک ترازنامه ساده را بخواند؟ او مدتها پیش اخراج شده بود اگر او مدیریت شرکت، چیزهایی را که او اجازه داده بود اتفاق بیافتد ... @\nرابطه آنها با دینا به خوبی شروع نمی شود و عدم اعتماد دینا از همان ابتدا نشان داده شده است. تحت این شرایط، دینا اجازه می دهد تا خیاط ها در خانه خود را در ورونه پس از آن بسیار بی میل زندگی می کنند. به زودی، آپارتمان غم انگیز و خجالتی با زندگی رو به رو شد. چهار نفر شروع به اشتراک داستان و غذا کردند. به دلیل حمایت از یکدیگر و پیوند بین آنها، دوران تاریکی به آنها ختم نشد. با این حال، لحظه ای کوتاه از شادی هنگامی که آنها توسط حوادث غم انگیز رنج می برند ترشح می شوند. این کتاب همچنین پر از شخصیت های ثانویه جالب است. آنها عمدتا مردم حاشیه ای - اصلاح کننده، عوامل اجاره، خرده فروشان نیروی برق، گدا و مددجو هستند. آنها در سرتاسر جهان از این چهار شخصیت اصلی هستند و ظاهر کوتاهی در زندگی خود دارند. نوشتن خیلی شگفت انگیز است که روایت ما را برای مردم در کتاب احساس می کند. این باعث می شود که ما احساس کنیم که ما در دموکراسی زندگی می کنیم که با اورژانس تبدیل شده است. سختی و احساسات شخصیت ها به خانه برمی گردد. نوشتن من را برای یک گدا احساس کرد. یک گاو ساده است که حتی واقعی نیست. من با تمام کاراکترها، چه غنی و چه فقیر، پیوند زدم. این باعث شد که من چیزی برای آنها احساس کنم و می دانم که این شخصیت ها تا انتها با من زندگی می کنند، هرچند که واقعی نیستند. این کتاب تقریبا به من اشک داد. اما، در نهایت نقل قول ها فقط برای غم و اندوه و احساس از دست دادن احساس می شود پس از تکمیل این کتاب. @ صورت انسان فضای محدودی دارد اگر شما آن را با خنده پر کنید، هیچ جایی برای گریه وجود نخواهد داشت. @ اما کسی تا به حال چیزی را فراموش نکرده است، نه واقعا، هر چند گاهی اوقات تصور می کنند، زمانی که برای آنها مناسب است. خاطرات دائمی بودند حتی با گذشت زمان غم و اندوه هم با غم و اندوه غرق شد، با این حال، آنهایی که خوشحال بودند هرگز نمی توانستند بازسازی شوند - نه با همان شادی. ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دو خیاط هندی


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن