کتاب درک یک پایان

اثر جولین بارنز از انتشارات قاصدک صبا - مترجم: نیلوفر داد-بهترین رمان ها

تونی وبستر عادی بودن زندگی‌اش را پذیرفته: کار و بازنشستگی، ازدواج و طلاقی دوستانه. اما او هم مثل ما جوانی‌اش را درون خود نگه داشته و به سالمندی رسیده است. مهم‌ترین واقعه‌ی عمرش دوستی با ایدریئن تیزهوش و مستعد فاجعه است. چهل سال بعد دفتر خاطرات همین دوست که طبق وصیت‌نامه به او واگذار شده، او را برمی‌انگیزد تا زندگی خود را بازخوانی کند. کتاب «درک یک پایان» آخرین اثر جولین بارنز است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و جایزه «من بوکر» را نصیب خود کرد


خرید کتاب درک یک پایان
جستجوی کتاب درک یک پایان در گودریدز

معرفی کتاب درک یک پایان از نگاه کاربران
سکسی، کلمه ایده برای توصیف این کتاب استفاده می کند. نه، نه آن چیزی که مورد علاقه شما را در ذهن داشته باشد را دوست نداشته باشید. نه این دو قطعه ای که جوجه را در ساحل با موهای بور و بدن انحنا پوشانده است. نه دیوید هاسلوف با یک جنگل سرسبز در قفسه سینه خود در Baywatch می ماند. نه این ویدیو از شخص برهنه کاری را انجام می دهد که در تاریخ مرورگر شما ترسناک است. نه از آن نوع. اگر شما فکر می کنید آن ها سکسی هستند، سپس آن را یک قدم بزنید. فکر می کنم چیزی شبیه جنبش a65 استون مارتین DB5، یا یک نیمکت چرم یا تنباکو کلاس اول، از چسب چوب روی سنگ ها، یک شراب 300 ساله، یک مدال قدیمی، از فرانسه یا از یک نادر اولین نسخه سکسی به معنای کلاس آن، نادر بودن آن، ارگاسم - عالی بودن آن است. برای من این قطعا بسیار جذاب است. تمایل او به بیان کلمات، افکار که آنها به دست می دهند، تنه کلی کتاب است. بارنز یک بازیگر قدیمی هوشمند است. او باعث می شود که صدا به طرز خود به خود، به طوری آزاد جریان، در حالی که حفظ مقدار مناسب دل و دلدرد. حتی انتخاب خود از جوک ها و نظرات منفی، آنها خیلی خنده دار در حالی که به عنوان تصفیه شده است. کتاب هایی مانند استفن فرای. هک، گاهی اوقات من حتی فرای را دوست Tony تصور کردم. هرچند، زمانی که این اتفاق می افتد هیو لاوری Adrian در سرم می شود و این شخصیت کتاب را خراب می کند. همچنین باید بگویم، قسمت اول کتاب تا حدودی مشابه رمان Frys @ The Liar @ است. نه این که من آن را دوست نداشتم، من واقعا این کتاب را دوست داشتم. من واقعا مغرورم را ناراحت کرده ام هرگز پایان دادن به توانایی به استفن فرای در رابطه با این کتاب تعصب نیست. نه اینکه استفان فرای را سکسی پیدا کنم، ذهن شما را. آه مریم. من چی میگم؟ با عرض پوزش، خانمها و خانمها، کمی در اینجا جرقه زده است. حالا، ما کجا بودیم؟ آه، در مورد استفن فریس سکسی ... صبر کنید، نه این. در مورد این کتاب نوشتن بی عیب و نقص. یکی از نمونه های یک خط سکسی است. â € œYes، البته ما متقاعد شد - چه چیز دیگری برای جوانان است؟ â € صاف، حو؟ خوب، به اندازه کافی از همه چیز که تلخه این کتاب واقعا چیست؟ آن را در مورد تاریخ و حافظه. تکامل یک مرد، تاریخ او بر اساس یک حافظه معیوب و یک خاطره از دوست قدیمی عزیزم. تونی، همانطور که حافظه اش را سرزنش می کند برای اینکه بیش از حد درک نمی کند، اشتباه است که آن را به آن متصل کنیم. یادداشت های او را فراموش نمی کند که او چیزی نمی تواند درک کند. چرا ورونیکا به او گفت: \"تو این را نمی فهمی شما هرگز نخواهید. @ در واقع بیشتر در عدم توانایی اش در درک یا تفسیر علائم غیر کلامی است. او همیشه چنین فردی بی گناه بود، همیشه مطمئن بود. به طریقی، حافظه او تبدیل شد، تاریخ آلبیع او. حس پایان دادن واقعا فقط یک پیرمرد متوجه شد که زندگی چیزی نیست که فکرش را بکند. او متوجه شد که هدف ماموریت ما «آشتی دادن ما با از دست دادن در نهایت با پوشیدن ما است، با اثبات، با این که مدت طول می کشد، زندگی تمام نیست، آن را شکسته است.» به طور کلی، طرح واقعی نیست شگفت انگیز است و نه خیلی زیاد است. اما آنچه شما واقعا می توانید تحسین می کنید بخش های خاصی هستند که سنگهای واقعی هستند. در اینجا چند قطعه از آنها وجود دارد. \"من به من اعتقاد دارم که این ممکن است یکی از تفاوت های میان جوانان و سنین باشد: هنگامی که ما جوان هستیم، آینده ما را برای خودمان ابداع می کنیم؛ زمانی که ما پیر میشویم، ما اختراع متفاوت دیگری برای دیگران میسازیم. \"من در دوران نوجوانی یک دوره را به خاطر میآورم، زمانی که ذهن خود را با تصاویری از ماجراجویی مستحکم کرد. این است که چگونه آن را زمانی که من رشد می کنند. من باید بروم آنجا، این کار را بکنم، آن را کشف کنم، او را دوست دارم، و سپس او و او و او. من به عنوان مردم در رمان زندگی می کنند و زندگی می کنند زندگی می کنند. کدام یک از آنها مطمئن نبودم، فقط این اشتیاق و خطر، عصبانیت و ناامیدی (اما پس از آن بیشتر از خودمختاری) حضور داشتند. با این حال ... که این چیز را در مورد @ کمبود زندگی که هنر بیش از حد @ در اواخر دهه ی 20 یک لحظه وجود داشت که من تصدیق می کردم که ماجراجویانه مدت هاست که از بین رفته است. من هرگز این چیزهایی را که در دوران نوجوانی روی داده بود انجام نمی دهم. در عوض، چمنم را چمن زدم، تعطیلات خودم را گرفتم، زندگی ام را داشتم.اما زمان ... چطور زمان اولین بار ما را برانگیخته و سپس ما را درهم می شکند. ما فکر می کردیم وقتی که تنها ایمن بودیم بالغ شدیم. ما تصور می کردیم که مسئولیت داریم، اما ما فقط بزدل بودیم. چیزی که ما به نام واقعگرایی نامیدیم، راهی برای اجتناب از چیزهایی بود تا آنها را ببینیم. زمان ... زمان کافی برای ما فراهم می کند و تصمیمات ما بهترین پشتیبانی را به نظر می رسد، حیرت انگیز است. ما اطمینان حیرت انگیز است. \"من این را می دانم: زمان واقعی است، اما همچنین زمان ذهنی، نوعی که در داخل آن قرار می گیرید مچ دست خود را، در کنار جایی که پالس دروغ است. و این زمان شخصی، که زمان واقعی است، در رابطه شما با حافظه اندازه گیری می شود. \"یکی از مسائل اصلی تاریخ، درست است؟ آقا؟ سوال تفسیر عینی در مقابل هدف، این واقعیت است که ما باید تاریخ مورخ را بدانیم تا بتوانیم نسخه ای را که در مقابل ما قرار دارد، درک کنیم. «چه تاریخی است؟ هر اندیشه ای، Webster؟ تاریخ دروغ های پیروان است، من پاسخ دادم، کمی بیش از حد به سرعت. من، من بود و نه می ترسم youd می گویند. خوب، تا زمانی که شما به یاد داشته باشید که این نیز خود منحرف شکست است. ... فین؟History این است که اطمینان تولید شده در ...

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** هنگامی که شما فکر می کنید، \"خدا\"، من دقیقا می دانم چه اتفاقی می افتد که بعدا اتفاق می افتد، اغلب وقت در رمان بارنز می آید. در کتاب های نویسندگان دیگر که به اندازه کافی برای جلوگیری از خواندن من هستند. اما عجله به طور فزاینده ای به فاجعه به طور کلی توسط بارنز به خوبی رفتار می شود که واقعا راهی برای نگاه کردن به آن وجود ندارد - مهم نیست که چقدر می خواهم. به تازگی در برخی از بررسی های جنیفر اظهار نظر کرده ام به تازگی در مورد چگونگی خواندن کتابها در زمانهای خاص در زندگی خود، عادت به جستجوی شما را دارد، نه اینکه آنها را پیدا کنید. من نمیتوانم در مورد این کتاب کوچکترین نکته داشته باشم - در بسیاری از موارد خواندن این کتاب به من یادآوری کرد که چگونه احساس میکنم هنگامی که Caravaggio را متوجه توماس میکنم، احساس میکنم. غیرممکن است که خود را به عنوان عیسی تصور نکنم و بنابراین می خواهم از زیر انگشتانم در زیر بدنم جرقه بزنم، اما به نوعی می خواهم دست توماس را هم در همان زمان به زخم من تحمیل کنم. من دعوت نامه یی به دبیرستان های سی و یازدهمین سالگرد پیوستن دارم - چیزی که من در حال برنامه ریزی برای شرکت در آن نیستم، اما چیزی که موجب بر هم خوردن تعادل من است. گذشته در حال حاضر در زندگی من بزرگ است و من احتمالا ترجیح می دهم آن را انجام داد، صادق نیست. من نیز یک خواهر بزرگتر معلول معلول دارم - بنابراین پایان این کتاب همه چالش تر از انتظار من بود. با این حال، من انتظار داشتم که پایان کاملا به چالش کشیده شود. برای اینکه صادقانه بگویم، انتظار داشتم که کودک به عنوان روایتگر به عنوان روایتگر به پایان برسد - احتمال این که در هر زمان توسط راوی مطرح شود، اما این انتظار من آن نیست که انتظار داشته باشم بله این ممکن است یک پیچ و تاب جالب - اگر احتمالا کمی بیش از حد ملودرام. من قبل از پایان دادن به من، یک دوست در مورد این کتاب و در مورد ترس هایم برای چگونگی تبدیل شدن به آن، گفتم. ترس من اینطور مثل این بود. اکثر ما می خواهیم قهرمان زندگی ما باشیم. این به اندازه کافی طبیعی است. با این حال، من حدس می زنم بسیاری از ما از ترس ما به پایان خواهد رسید مانند Prufrock - \"به جای اینکه هملت، ما یک پروردگار در زندگی خودمان هستیم. ما صحنه های گاه به گاه را شروع می کنیم، اما این افراد دیگر هستند که در آنها ستاره است. یک حس وجود دارد که در آن راوی این رمان سرنوشتی حتی بدتر را دارد. آنچه که او اغلب اهمیت حیات خود را به رسمیت می شناسد، آنچه که او احساس می کند، معنای بسیاری از رویدادهای مهم زندگی اوست، اما چیزی که او همیشه آنها را به معنی درک کرده است. به اندازه کافی بد نیست که قهرمان زندگی خود را پایان ندهیم، اما به طور کامل از نقطه نظر زندگی ما نیز از دست رفته است و سرنوشت کاملا بی رحمانه است. سقراط به ما می گوید که زندگی غیرقابل بررسی زندگی ارزش ندارد - اما اگر حتی در بررسی زندگی ما در نهایت به طور کامل گمشده نقطه. ما بخشی از ما است که می خواهم باور کنیم می توانیم تاریخ را درک کنیم، که ما می توانیم حقیقت را در مورد گذشته، و این تنها یک مورد کاربرد است. و بنابراین ما ناراحت می شویم زمانی که مردم هرگز به نظر می رسد از تاریخ یاد بگیرند. این کتاب روشن می کند که گذشته چیزی جز یک کتاب باز است که صرفا در انتظار یک خواننده است. حتی زمانی که ما سعی می کنیم که از تجسم گذشته در تصویر خودمان جلوگیری کنیم، به دنبال اجتناب از دیدن خودمان در بهترین چشم اندازهای ممکن است، ما هنوز هم شاید خودمان را فریب دهیم. بدتر از آن، افرادی که ممکن است بتوانند به ما در درک بهتر خودمان کمک کنند، ممکن است فقط نگران نباشند، ممکن است احساس کنند که ما هیچ چیز را به ما اهانت نمیکنند (و ممکن است هر دلیلی برای این احساس وجود داشته باشد) و شاید هزینه آنها را به مراتب بیشتر بیش از حد به ما کمک کند، خیلی بیشتر از آنها فکر می کنند که این کار ما را به نفع ما خواهد بود. همانطور که گفتم، در مورد این کتاب دشوار است. به نظر من، بارنز مورد علاقه من نیست، و قطعاتی وجود دارد که احساس می کردم کار درستی نیست. به عنوان مثال، چیزهایی که در مورد چیپ ها وجود نداشت به اندازه کافی نمک روی آنها بود، چیزی بود که من فکر می کردم، می دانم آنچه شما تلاش می کنند اما اما اگر ما درباره موضوعاتی که بر من تاثیر می گذارند صحبت می کنیم، مانند تعهدات ما نسبت به کسانی که در اطراف ما هستند، به خصوص کسانی که نمی توانند از خود دفاع کنند یا مسئولیت های خود را برای اقدامات گذشته خودمان \"حتی اگر کلمات ما به معنای به عنوان لعنت به جای جادوها بود - همه اینها تمها هستند که من نمیتوانم در سطح آن از بین ببرم. من می توانم انگشت توماس را در فراز ناخن خود احساس کنم، می توانم احساس کنم که آنها بر روی دنده هایم فشار می آورند.

مشاهده لینک اصلی
من چندین بار خواندن این رمان ملانکلی را تمام کردم و هرچند که بسیاری از افکار و خاطرات را تحریک میکردم، نمیتوانستم کلمات را به احساساتم بسپارم. شاید به این دلیل که استفاده از زبان این زبان با شکوه است و خدای من نمیتواند عدالت عرفانی درخشان خود را انجام دهد، اما من می خواستم آن را جشن بگیرم. آن را به عنوان \"جمع و جور قدرتمند\" توصیف کرده اید و در کوتاه مدت سوالاتی را پس از اتمام خواندن آن مطرح می کنید و من نمی توانم بیشتر موافق باشم. این همان مدیتیشن در حافظه است - تقریبا مثل یک خاطره خوانده می شود - همانطور که در مورد داستان هایی است که ما در مورد گذشته می گوییم. هنگامی که رویدادها و اقدامات به داستان و سپس داستان زندگی ما تبدیل شود؟ در کلمات بارنز â € œWhat شما در نهایت به یاد می آورید همیشه همان چیزی است که شما شاهد بوده است. â € داستان به خودی خود، زمین خرد نیست و در آنجا، دوباره دروغ مالیدن است. چطور می توان چنین داستان کوتاهی با یک طرح ساده و ساده و راوی غیر قابل ستایش برای چنین خوانش قانع کننده ای ایجاد کرد؟ جایزه مرد بوکر حتی! این قدرت این کتاب و تاثیر این نویسنده است. از آنجایی که من می توانم هر دو عدالت را انجام دهم، پیشنهاد می کنم که نقل قول ها را بخوانید و بهترین نشانه ای از نوشتن سبک بارنز و عمق افکار فلسفی را از دیدگاه جوانان ارائه دهید. یکی دیگر از ترس های ما بود: زندگی نتوانست مانند ادبیات به گذشت زمان برسد، و در عین حال، تنها کمترین لذت یا درد را به ما می دهد تا زمان خواندن را به ما یاد دهد. با گفتن این همه، این کتاب نمی تواند تقاضا برای هر کس و شاید شما باید در نقطه ای از زندگی خود را که در آن شما شروع به بازتاب و بازنگری و حافظه شروع به معنای بیشتری. یا شما باید یک فریبکار باشید که توسط نویسندگان جابجا شده است که می توانند زبان را با هم به طریقی به کار ببندند که باعث می شود شما در محراب خود به مکث و عبادت بپردازید. من، برای یکی، قصد دارم به عنوان خوانده شده آقای Barnes کتاب های دیگر برای نوشتن نفیس.

مشاهده لینک اصلی
پس از دوباره خواندن من این ضربه تا 5 *.

مشاهده لینک اصلی
این کتاب هواپیما است، و مغز من در آنجا نشسته است و منتظر است تا به صورت صلح آمیز و صاف از طریق آسمان پرواز کند. هر بار که نویسنده ایده های فلسفی را از بین می برد، من با آشفتگی روبرو شدم. خلبان به بلندگو می آید و هشدار می دهد: «دخالت های ذهنی!» اما مهاجم شد. من نمی توانم خواندن را متوقف کنم من باید پذیرفتم که من کنجکاو هستم، به علاوه توصیه شده است که سوار یک خودروی خوب باشد. در ضمن، مغز من باید بیش از حد سخت کار کند. آن همه پرش و بیداری است و من می خواهم آن را متوقف کنم. من می خواهم سوار صاف، یک داستان صاف. این ناراحتی از ذهن من است که در جستجوی یک داستان فریبنده است. بنابراین آنچه که می خواهید بگوید این است که کتاب ناهموار است. وقتی شروع کردم آشفتگی ایجاد شد و سپس وقتی ورونیکا به تصویر آمد (زمانی که به جای فلسفه تعامل وجود داشت)، صاف شروع شد. نویسنده حل و فصل می کند و فقط به داستان خود می گوید؛ من برای خواندن راحت، همه آرام و صعود در دل غرق شده است. اما منتظر بمانید، همانطور که قسمت دوم شروع می شود، این تلاطم دوباره وجود دارد، پچ های خشن. Pshew، آشفتگی یک بار دیگر متوقف می شود، و قایقرانی صاف بازشماری. سواری پرشور همه ی آنالوگ های احمقانه کنار، کتاب بیش از حد لعنتی به خوبی برای خود است. داستان توسط تونی، که نام واقعا اشتباه است، نقل شده است. (با عرض پوزش به کسانی که Tonys خارج وجود دارد.) هنگامی که من از تونی فکر می کنم، من به سوپرانو فکر می کنم. اما بر خلاف تونی، این تونی یک فکری دور و کنترل است. نویسنده باید حداقل آنتونی را نام برد. این کتاب با تونی شروع به صحبت کردن با برخی از دوستان، از جمله Adrian مبهم اما مضحک خسته کننده است. هر زمان که آدریان در تصویر باشد، قوانین آشفتگی، \"سواری پر سر و صدا، پر سر و صدا و ناراحت کننده است.\" آدریان در کنار خسته کننده بودن، اشتیاق، نداشتن و احتمالا اوتیسم است. به سختی درک می کنید که چرا تونی با او ازدواج کرده است. سونی تونی دارای یک دوست دختر به نام ورونیکا است. و من برای مدت زمان کوتاهی در صحنه خود آواز خواندن. ناگهان، هواپیما از 40 سال پیش به سرعت بالا میرود و از بین میرود. این وحشت زده و ناراحت کننده است. و سپس قسمت 2 را می بینم که در چهره من است. من متوجه شدم که من فقط یک \"پایان\" داشتم به عنوان قسمت 1 به طور ناگهانی به پایان رسید. در حال حاضر، همانطور که قسمت دوم شروع می شود، یک تلاطم کوچک دوباره وجود دارد، همانطور که سرم تلاش می کند تا فلسفه خسته کننده را بچرخاند. پیش از آنکه بدانم، این کتاب به یک رمز و راز تبدیل می شود. چی؟ باید این راز را در ابتدای کتاب به جای ظاهر شدن در چرخه نیمه راه، در نظر نگرفته باشیم؟ همه چیز بد نیست، هرچند مرتکب بدی است که خوب است. در اینجا من دوباره با لیست هایم می روم. چیزهای خوب: زبان پیچیده و غنی. - یک رمز و راز جذاب؛ من هیجان زده شدم تا ببینم چطور تمام می شود. - یک راوی خوب. و تونی خوشحال است، با وجود طبیعت جدا خود و نام نامناسب. - پایان فوق العاده. کاملا غیر منتظره و هوشمندانه. - تکگانی های قوی قوی و مقدار مناسب آنها. - هر زمان که احساسات (احساسات) را دیدم، به داستان می رسیدم. برخی از فلسفه ها هضم و تحریک کننده بودند، به خصوص در مورد حافظه و زمان . اینجا یکی از من دوست داشت: \"آنچه شما در نهایت به یاد می آورید، همیشه همان چیزی است که شاهد آن بوده اید.\" چیزهای بد: - به جز تونی (راوی)، شخصیت های اصلی توسعه نیافته اند. منافع مرکزی تونی، آدریان، قطره ای است که حتی انسان به نظر نمی رسد. او مدت زمان پخش را خیلی کم می کند، اما این خیلی خوب است که هر بار که من مجبور شدم در اتاق با او باشم، خیلی خسته شدم. دو دوست دیگر تونی نیز توسعه نیافته اند و به هیچ وجه هدف ندارند؛ بهتر بود که آنها را کاملا از بین ببرم (اگر به من پول ندهی، نمی توانم نام آنها را بگویم). از آنجا که کاراکترها ضعیف هستند، من نمی توانم درک کنم که آنها چگونه کار می کردند. من به جز تونی هیچ کمکی به هیچ کدام از آنها نکردم. شاید نکته کل این بود که آدریان و ورونیکا را مرموز نگه داریم. اما هنوز، بارنز می تواند آنها را کمی بیشتر توسعه داده، بنابراین ما چیزی برای کار با؛ بنابراین ما می توانیم چیزی، چیزی برای آنها احساس کنیم. - نامه ای از آدریان، فرصتی است که از دست رفته است - می توان آن را با احساس و قلب فرا گرفت. در عوض، آنقدر متراکم، بی ثبات و غیر قابل درک است، آن را از بین بردن است. درست وقتی که من می میرم برای شنیدن برخی از آب، من هیچ چیز را دریافت نمی کنم. کاملا غیرقابل پیش بینی من به نویسنده نیاز دارم که یک استخوان پرتاب کنم، بنابراین می توانم با ادریا همدردی کنم یا متقاعد باشم که او حتی انسان است. - قدم زدن خاموش است - کتاب قبل از اینکه رمز و راز آغاز شود، نصف شده است. - فلسفه بیش از حد وجود دارد، و آن را با داستان تداخل می کند. در کتاب های بزرگ، نویسندگان در اندیشه های فلسفی خود را به طور غریزی در نظر می گیرند، اما این مورد در اینجا نیست. نیویورک تایمز می گوید که این کتاب \"معقول با ایده های فلسفی است.\" این باید اشاره ای داشته باشد. اینجا یک نقل قول است که به شما طعم فلسفه Barnes را می دهد. من ممکن است آن را در یک مقاله، اما نه در یک رمان. این یک وقفه مزاحم است: \"تاریخ\" این است که اطمینان تولید شده در نقطه ای است که ناقص های حافظه از ناسازگاری اسناد استفاده می کنند. \"رمز اصلی (چرا تونی چیزی داده شد) هرگز حل نمی شود. پایان فوق العاده دراماتیک این حقیقت را تیره و تار می کند اما به من خیره شد. بارنز نویسنده ی دقیق است، بنابراین من نمی دانم چرا او نادیده می گیرد ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب درک یک پایان


 کتاب تار تاریکی
 کتاب فیروزخان
 کتاب مسواک مهم ترین چیزه‮‏‫
 کتاب در حال محو شدن
 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)