کتاب دختری با کت آبی

اثر مونیکا هسی از انتشارات میلکان - مترجم: حمید هاشمی-بهترین رمان ها

غم و غصه‌ی من اين طوریه. مثل يه اتاق خيلی به هم ريخته كه برقش رفته. تاريكی‌ش به خاطر ماتميه كه برای باس گرفتم. اولين چيز بدی كه تو اين خونه‌س همينه. به محض اين كه وارد خونه می‌شی، اولين چيزی كه می‌بينی همينه كه رو همه‌چی سايه افتاده، ولی اگه بشه چراغو روشن كنی، می‌بينی خيلی چيزها تو اتاق هست كه درست نيست يا سر جاش نيست. ظرف‌ها كثيفه، روشويی پر كپكه، فرش‌ها كجه. فرش كج‌ام الزبته. اتاق به هم ريخته‌م الزبته. اگه اين‌قدر احساساتم تو تاريكی نپيچيده بود، غصه الزبت رو هم حس می‌كردم. چون الزبت نمرده، الزبت بيست دقيقه اون طرف‌تر با يه سرباز آلمانی زندگی می‌كنه. می‌گه دوسش داره، شايد هم واقعا داره. يه بار ديدمش، اسمش رولفه. خوش‌تيپ و قدبلند بود و لبخند دوستانه‌ای داشت. حرف‌های درستی هم می‌زد و می‌گفت برای يكی از مقامات بالای اداره‌ی گشت كار می‌كنه و من اگه چيزی می‌خوام می‌تونم بهش بگم، چون دوستای الزبت دوستای اونم هستن. باهاش دست دادم و همون لحظه می‌خواستم بالا بيارم؛


خرید کتاب دختری با کت آبی
جستجوی کتاب دختری با کت آبی در گودریدز

معرفی کتاب دختری با کت آبی از نگاه کاربران
در ابتدا، من می خواهم روشن کنم که این بدترین کتابی است که من تا به حال خوانده ام، و به نظر می رسد از نظر دیگران، نظر دیگران نسبت به آن است. من در ابتدا سه ستاره را به آن دادم، اما زمانی که من به آن نگاه کردم، عدم مطلق هر چیزی لذت بخش باعث شد که من بازنگری کنم. من واقعا واقعا ازش متنفر نیستم، به جز چند چیز که باعث ناراحتی من شد فقط چیزی برای من قابل جبران نیست. بنابراین، چه چیزی در مورد دختر در کت آبی است که زیر پوست من است؟ چرا من آن را نمی گیرم و می گویم که چگونه آن را از نظر احساسی از بین می برد؟ چرا من، در یک نقطه خاص، قبل از پرتاب این چیز در اطراف اتاق، به مناسبت به خودم خندیدم، سپس به دنبال آن بروید و به خواندن با علاقه مفرط ادامه دهید. به شما بگویم. برای شروع، نوشتن صالح است. هیچ چیز خاصی در مورد داستان داستان وجود ندارد. هیچ سبک یا هیجان به نوشتن وجود ندارد. فقط اونجاست نه هر نویسنده باید یک واژهنامه استاد باشد، اما از آنجایی که من علاقه مند به انجام هر کاری دیگری نیستم، می توانست یک دنیای خوب را ببیند که برخی از توصیف افسانه ای از یک ساختمان یا سنگ یا چیزی را دید. شخصیت ها مسطح هستند، اما نه به گونه ای که کلیشه ها مسطح باشند. حداقل با کلیشه ها نوعی شخصیتی است که با آن روبرو می شود. در اینجا همه کاراکترها غیر از افراد هستند، اگر شما برچسبهای بلندگو را برداشتید، من هرگز نمیتوانستم به شما بگویم که صحبت میکردید. در نوشتار نویسندگان در پشت، نویسنده اشاره می کند که او می خواست داستان درباره مردم بگوید. اما من هرگز آن را احساس نکردم، زیرا هیچ کدام از این شخصیت ها تا به حال به من حساس نبودند. صحبت از شخصیت ها، اصلی آن چیست؟ هانکه؟ بله، من او را دوست نداشتم و من حدس می زنم نکته این است که شما نباید او را دوست داشته باشید. در هسته اصلی آن، دختر در کت آبی بیشتر از یک داستان رستگاری نسبت به هر چیز دیگری است. Hanneke قرار است رشد کند و تغییر کند و یاد بگیرد خودش را برای چیزی که واقعا انجام نداده است ببخشد (چه چیزی شما را شنیده است که این داستان در حال حاضر است؟ نگران نباشید؛ این کتاب کاملا مشابه است). بنابراین، به نظر می رسد قصد شما این است که شما ابتدا Hanneke را دوست ندارید، زیرا او به عنوان یک شخص متخاصم، نوعی خودخواه و شکننده شروع می کند. و در نهایت، پس از یادگیری درس او، او تبدیل می شود ... نوعی خودخواهانه و متخالخ و خسته کننده است. و بله، من اذعان می کنم که ممکن است نویسندگان قصد داشته باشند. چیز دیگری که نویسنده ذکر کرده این است که این داستان در مورد افرادی است که هر دو قهرمان و خائن هستند. Hanneke شکسته شدن و به پایان می رسد شکسته، اما به روش های مختلف و نیز تا حدودی ثابت است. اما راهی برای نوشتن شخصیت های غیرقابل استفاده در یک راه قابل قبول وجود دارد. این در اینجا به دست نیامده است. آره، بله، و سپس بخشی که اتفاق می افتد اتفاق می افتد، این چیز چیزی است که باعث شد کتاب من را در اتاق بریزم. من نمی خواهم به جزئیات بپردازم، اما همجنسگرایی را شامل می شود، و من را ناراحت می کند تا این روند را در کتاب های امروز ببیند. در حالی که من متوجه شدم که نویسندگان قصد داشتند مبارزه جامعه همجنسگرا را در طول جنگ جهانی دوم نشان دهند، به ویژه در کشوری که جایی که همجنسگرا می تواند به معنای واقعی کلمه شما را به قتل برساند، کمتر احساس پانچ احساسی و بیشتر شبیه بهWell، هیچ چیز دیگری نمی رود در این صورت، اجازه می دهد این بچه را همجنسگرا! @ آن کمک نمی کند که آن را در یک صحنه در انتهای کتاب و هرگز دوباره به ارمغان آورد. به بعضي افراد ممكن است غم انگيز و غم انگيز باشد، اما به نظر من ارزان بود. بخش نااميد كننده همه چيز بود كه اين كتاب را مي توانستم بپردازم. قرار است هانکه این دختر یهودی را از دست بدهد و وقتی من برای اولین بار خلاصه ای را خواندم، به شدت متقاعد شدم که به این معناست که او دختر را در چند فصل اول پیدا کرده است، و بقیه داستان آنها را به هم پیوند داده، مثل آن یا شاید این بیشتر در ارتباط با ارتباطات بازار سیاه Hannekes بود. یا شاید آن را می توانست داشته باشد سهام واقعی، به جای به ما بگویید که چقدر خطر شخصیت در بود و به جای نشان دادن ما. نویسنده حتی اشاره کرد که می خواهد برخی جنبه های ناشناخته مقاومت را مانند گروهی از دانشجویان که کودکان یهودی را نجات و انتقال می دهند یا گروهی از عکاسانی که به طور مخفیانه از جنگ عکس می کنند برجسته کنند. پس چرا او به این داستان ها نگفت؟ در عوض، آنها بخش هایی از یک کل هستند. به جای سهام، شخصیت های دیک دور می شوند و قبل از اینکه بدی ها هرگز به آنها برسد، نجات می یابند. به جای داستان دانش آموزان دانشگاهی در یک مقاومت زیرزمینی، ما داستان دخترانه ای که به طور مداوم به ما یادآوری می کند که چقدر تغییر کرده است، اما هرگز واقعا چنین احساس نمی کند، به این معنی چیزی است که ما هرگز آن چیزی را که قبلا دیده ایم، نمی بینیم. به جای یک داستان منحصر به فرد در برابر دوران آمستردام در دوران جنگ جهانی دوم، ما یک داستان غم انگیز از هزاران بار در تنظیمات جنگ جهانی دوم و تنظیمات معاصر و هر محیط دیگری در زیر خورشید دریافت می کنیم و هیچکدام از آنها جهانی نیستند به طوری که اگر یک دیدگاه جدید در این داستان ها وجود داشته باشد. من فکر می کنم بزرگترین مشکل من این است که بسیاری از داستان های جنگ جهانی دوم وجود دارد، به ویژه در ادبیات YA، که بسیار ...

مشاهده لینک اصلی
طلسم شدن چیزهای زیادی برای فکر کردن درباره ... در آمستردام در طول هولوکاست، اما قطعا یک طرح قابل پیش بینی نیست. من بسیار قدردانی می کنم که هانکه - یک دختر قوی، مطمئن است - به خوانندگان کمک می کند تا درک کنند که هر فردی که ابتدا هولوکاست را تجربه کرد، بیش از یک قربانی @ قربانی @ یا @ مرتکب @ بود و مجموعه ای کامل از نقش ها را معرفی می کند مردم واقعی در طول جنگ جهانی دوم مقاومت کردند. فقط چند هفته پیش در آمستردام بودم که می توانستم خیابان ها، کوچه ها و آپارتمان های همسایگان آن فرانک را تغییر دهم. به نظر می رسید احساس کردم که نوجوانان و بزرگسالان جوان در این کتاب می دانستند و اگرچه به نظر مونیکا هسس، داستان ها و داستان های زیبایی نوشته شده بود، تصور آنها آسان بود، اما تقریبا غیرممکن بود که این شجاعت را تصور کنم و در مورد همه واقعیات فکر کنم افرادی که تصمیم گرفتند دیگران را نجات دهند یکی از بخش های مورد علاقه من، شخصا، زمانی بود که مونیکا هس از آن با تذکراتش تشکر کرد. گرفتم.

مشاهده لینک اصلی
دختر ماریا هس در کت آبی یک رمان داستانی تاریخی YA است. هانک باکر یک زن جوان 18 ساله است که با پدر و مادرش در آمستردام زندگی می کند. او با مشغول به کار در بازار سیاه، مبادله کالا از زیرزمینی غیرقانونی، از والدینش حمایت می کند. جدول زمانی 1943 در اشغال آمستردام است.این رمان در مورد جنگ، از دست دادن، مرگ، دوستی و عمیق غم است. من این رمان کوتاه را به پایان رسانده ام (تعداد صفحات کوتاه) اما هر صفحه با احساس و ترس پر شده است. این تعطیلات آخر هفته شکرگذاری کانادا است و من واقعا چیزهای زیادی برای این سال افتخار میکنم. با تشکر از شما مونیکا هسه برای نوشتن این اندیشه تحریک رمان.

مشاهده لینک اصلی
حتی اگر من یک طرفدار داستان افسانه ای بزرگ هستم، واقعا این کتاب را دوست داشتم. پیچ و تاب lgbtq نیز یک شگفتی دلپذیر بود.

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را 3.5 ستاره میگذارم، عمدتا به این دلیل که من ارتباطی با شخصیت اصلی Hanneke نداشتم. اما در پایان روز من خوشحالم که این را خوانده ام. شخصیت های متعددی وجود دارد که من عاشق آن هستم و پایان دادن به آن دلهره آور است. من فکر می کنم که با خوانندگان YA واکنش نشان خواهد داد و به موضوع های دشواری جنگ جهانی دوم و هولوکاست در راه دسترسی خوانندگان جوان نزدیک می شود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دختری با کت آبی


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست