کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد

اثر سوتلانا الکسیویچ از انتشارات نشر چشمه - مترجم: عبدالمجید احمدی-بهترین رمان ها

سوتلانا الکسيويچ (1948) اولين نويسنده‌ی تاريخ است که به خاطرِ نوشته‌هايش در ژانر مستندنگاری جايزه‌ی ادبی نوبل را از آن خود کرد.

«جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» روايتِ پُرفرازونشيب اين مستندنگارِ بلاروسي‌ است از روزگار و خاطراتِ زنانی که در ارتشِ اتحاد جماهير شوروی در جنگ جهانی دوم جنگيدند و حالا بعد از سال‌ها از کابوس‌ها، تنهايی و هول‌های‌شان می‌گويند. او چندصد نفر از اين زنان را می‌يابد و با تمام‌شان حرف می‌زند. از هر قشری هستند؛ پرستار، تک‌تيرانداز، خلبان، رخت‌شور، پارتيزان، بی‌سيم‌چی و... و خاطرات تکان‌دهنده‌اند... زنانی که پوتين پوشيدند و در ترکيبِ خاک و خون و ترس زنده ماندند... الکسيويچ با تدوين اين آدم‌ها کنارِ هم کليتی می‌سازد متناقض و شورانگيز، پُرهياهو و صامت... کتاب، گاه شامل چنان لحظاتی می‌شود که فراتر از خوانده‌ها و شنيده‌های مرسوم است درباره‌ی جنگ. بی‌پرده و عريان است و ناگهان مادری را به ما نشان می‌دهد که برای عبور از خط بازرسی آلمانی‌ها بچه‌اش را نمک‌اندود می‌کند تا تب کند و سربازان بهراسند از تيفوس و او بتواند در قنداق بچه‌ی گريان با پوست ملتهب سرخ‌شده دارو ببرد برای پارتيزان‌ها... و اين کتابِ چنين آدم‌هايی ا‌ست...


خرید کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد
جستجوی کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد در گودریدز

معرفی کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد از نگاه کاربران
سوتلانا الکسیویچ نویسنده و روزنامه نگار بلاروسی است که در سال 2015 برنده ی جایزه ی نوبل ادبی شده است. در این اثر نویسنده به جنگ جهانی دوم می پردازد. کتب زیادی در زمینه ی جنگ نگاشته شده است اما در این اثرمنحصر به فرد نویسنده به توصیف جنگ از نگاه زنان روسی می پردازد که در جبهه های جنگ در فعالیت های مختلف از پرستاری و آشپزی گرفته تا تک تیر اندازی و مین روبی شرکت داشتند. نویسنده می گوید من درباره ی انسان جنگ می نویسم و تاریخ احساسات را روایت می کنم، تاریخ روح را و نه تاریخ جنگ و یا حکومت
مسیری که روح می پیماید مهم تر از خود حادثه است. این کتاب تاریخ انسان کوچکی است که از زندگی ساده به اعماق حماسی واقعه ای عظیم پرتاب شده.
در ارتش شوروی در جنگ جهانی دوم حدود یک میلیون زن جنگیدند و این کتاب بر خلاف آثار دیگر جنگی توصیفی با صدای مردانه نیست.و سرشار از خاطرات، گریه ها و لبخند زنانی است که بهترین سالهای جوانی شان را پابه پای مردانشان از میهن دفاع کرده اند
قسمتی از کتاب:

فیلم های جنگی رو می بینم، واقعی نیستن، کتاب های جنگی می خونم، حتی شبیه واقعیت هم نیستن. حتی وقتی خودم شروع می کنم به صحبت باز هم اونی که باید باشه نیست. اونقدر که لازمه ترسناک و زیبا نیست. می دونید صبح تو جنگ چه قدر زیبا بود؟
قبل از عملیات تو در حال تماشاکردنی و می دونی که این صبح می تونه آخرین صبح زندگی ات باشه .


مشاهده لینک اصلی
کتاب فوق‌العاده‌ای بود. روایتی مستند از زنان روسی در حنگ جهانی دوم. زنانی که بعضا در یک دست تفنگ و از پشت بچه‌ی خود را حمل می‌کردند، زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته و بعد از جنگ به زنان‌جبهه معروف بودند، زنانی که پس از پیروزی نگاه مثبتی روی آن‌ها نبود، زنانی که تا مدت‌ها در انتظار بازگشت شوهری بودند که روزی نامه‌ی مفقوالاثر شدن همسرشان به دستشان می‌رسید، زنان پرستار، تک تیرانداز، ستوان، آشپز، روزنامه‌نگار، رخت‌شور، بی‌سیم‌چی، سرباز، فرمانده، مسلسل‌چی، جراح، پدافند ضدهوایی، خلبان، مسئول اسلحه‌خانه، ماما، عضو دسته‌ی پارتیزانا، مین‌روب و چه و چه و چه که فارغ از جنسیت، به انتخاب خود در کنار مردان قرار گرفتند...
قسمت‌هایی از کتاب:
@وقتی عازم جبهه بودیم، همه‌مون همقسم شدیم که اون‌جا هیچ رابطه‌ی عاشقانه‌ای برقرار نمی‌کنیم. ما نسبت به جوونای امروزی خیلی سخت‌گیرانه‌تر و جدی‌تر به این مسائل نگاه می‌کردیم و برامون بوسیدن یک نفر به معنای دوست داشتنش تا پایان زندگی بود. عشق تو جنگ عرفاً ممنوع بود، اگه فرمانده می‌فهمید، یکی از اون دو نفرو به یگان دیگه‌ای منتقل می‌کرد، خیلی راحت اونا رو از هم جدا می‌کردن. ما از عشق‌مون مراقبت می‌کردیم. ما قسم‌مون رو شکستیم...ما عاشق شدیم...
فکر می‌کنم، اگه تو جنگ عاشق نمی‌شدم، نمی‌تونستم زنده برگردم. عشق منو نجات داد. عشق منو از اون‌جا سالم آودد بیرون...@
@ اونایی که تو جنگ این همه سختی کشیدن، بعد از جنگ همدیگه رو درک میکنن و دل‌شون به حالِ هم می‌سوزه. همه همدیگه رو دوست خواهند داشت. آدم‌ها تغییر خواهند کرد. ما به این جملات شک نداشتیم. حتی یه ذره.
عزیز من، گلم...مردم مثل گذشته از همدیگه تنفر دارن. دوباره همدیگه رو میکشن. این مسئله واقعا برام غیرقابل فهمه...این‌ها کی‌ان؟ ما ... همین ما هستیم...@

مشاهده لینک اصلی
این یک کتاب زیبا، دردناک، قوی و دشوار است. این شامل چیزهایی است که هرگز ذهن من را ندید، اما من دو نسخه فعلی و شناخته شده بشریت را نیز دریافت کردم. بشریت در طول و پس از جنگ. به نظر من کاملا معلوم بود که زنان جنگی، جنگ کمتر از یک فیلم، بیشتر احساس کردند، به نظر من. من که من ارزش که مردان در این حوزه داشته تفریق، اما هی، این سمت ناشناخته سکه به من چپ حیرت زده کرد. بخشی است که شرم آور است و نه فقط قهرمانانه. من شگفت زده شدم که روسها به خاطر ترس و یا پیامدهای آن چه در طول جنگ یا در پایان جنگ با آنها مواجه بودند سکوت می کردند. متوجه شدم که چگونه مبهم که ما می توانیم در واقع بدون تناقض است، چرا که آن را کاملا قابل قبول یک نمایش است یا بسته دیگر در زمان خود باشند. من این را بهتر درک کردم. مجبور شدم آن را دو بار بخوانم یا مکث کنم، وقتی چیزی بیش از حد سخت بود. به طور کلی، آن را سخت خواند، اما قربانی هایی که ساخته شده بود گاهی اوقات تقریبا غیر ممکن است برای هضم. تا امروز من تنها نسخه قابل قبول جنگ را می دانستم. شاید کمتر از آن: فقط داده ها و آمار. اما در این کتاب چیزی بیش از چیزی وجود دارد که شاید بسیاری از مردان فاقد آن هستند (و این نقص نیست): احساسات به پوست. احساس هر زن روسی در حالی که مبارزه نیز © n، که آنها را لمس کرد که او مردان، که توسط مردان، آنچه آنها از معاملات خود را با آنها کردم و آنچه را که درک شده و دریافت شده از مردم زمانی که احساس لمس نیست آنها برگشتند من نمی دانم این کتاب بسیار زیادی را پوشش می دهد و در عین حال خیلی کوچک است! بنابراین کمی، در مقایسه با آنچه که این زنان واقعا احساس، چه آنها موفق به کلمات، اما با اشک، سکوت ... و حتی گاهی اوقات تقریبا می تواند احساس، بین خطوط، بین بیضی. چیزی که من بیشتر از این کتاب (که بیشتر می خواهید برای بودن در زمان اشتباه تاکید) دوست است چگونه احساسات مطلقا هیچ چیزی برای انجام با قدرت یک فرد است. چون علیرغم همه چیز آنها احساس کردند که ضعیف تر رشد نمی کنند. آنها توانایی زیادی داشتند. خیلی زیاد بیش از ارائه (هم از نظر جسمی و حمایت عاطفی و اخلاقی بسیاری از اوقات برای مردان داده می شود، اگر چه این حتی ± بالدار سیگنال بود و در زیر برچسب بیشتر)، آن چیزی بود که تا به حال به renunciar.Son عنه © بسیار شخصی و عمیق صادقانه به عنوان همیشه، زیرا آنها درد نداشتند تا زمانی که جنگ آغاز شد، آنها را پنهان می کردند، زمانی که آنها جوان بودند. شاید ذهنیت نارس بودند، اما هرگز یک کتاب که خارج از غرفه دقیقا ما که زمان کمی به که چند شنیده ام اختصاص داده شده است به tontas.Es. برای دادن صدا به آن دسته از زنان که برای مدت طولانی ساکت بودند. â € œ در مرکز همیشه ایده ناموفق مرگ است، هیچ کس نمی خواهد به مرگ. و حتی غیر قابل تحمل است که باید کشت، زیرا زن زندگی می کند. آن را به او بده. او برای مدت طولانی در داخل خود حمل می کند، او از او مراقبت می کند. من درک می کنم که برای یک زن برای کشتن خیلی بیشتر â € œ difÃcil.â ... بدون در نظر گرفتن € از بتن به صحبت می کنند، حتی در مورد مرگ صحبت کردن، زنان همیشه به ذکر است زیبایی، محور غیر قابل خراب کردن از وجود آن است. ... \"من فقط به یاد دارم که چه اتفاقی برای من افتاد. جنگم را به یاد می آورم در جنگ بسیاری از مردم در اطراف شما وجود دارد، اما شما همیشه تنها هستید، زیرا قبل از مرگ انسان همیشه تنها است. من این تنهایی را وحشتناک به یاد می آورم

مشاهده لینک اصلی
@ کتاب من، من هم اکنون می دانم، یک کتاب در مورد زندگی است، نه در مورد جنگ. در مورد چقدر انسان می خواهد زندگی کند ... @ این کتاب تمام کتابهایی را که تا کنون درباره جنگ جهانی دوم خوانده ام کامل می کند. من نظر نویسنده را به اشتراک می گذارم که دیدگاه زنان در جنگ متفاوت از مردان است. مهم نیست که آیا این زنان در مقابل هم قرار گرفته و هم رفقای مرد بودند. ادراک، مشاهده، کارکرد و توصیف آنها از یکدیگر متفاوت است. به طور خلاصه، دیدگاه زنانه Alexieich در مورد جنگ منحصر به فرد و ارزشمند است. من هم دوست داشتم که چگونه او کتاب خود را به عنوان، à قطعات حافظه از rztinnen سربازان، پارتیزان تحت برخی از مباحث bündelte مجموع و نه در یک مصاحبه مداوم متن ساخته شده است. در انجام این کار، تمام شرح ها را به تنهایی و بدون ارزش تمام می کند. در حال حاضر و پس از آن، هرچند، او توانایی احساسات شخصی را دارد که نشان می دهد چقدر او خود را عاطفی می کند - با این حال، فاصله ای را که لازم دارد را حفظ می کند. او خواننده را دریغ نمی کند و او را اجازه می دهد تا با آزادی برای خود تصمیم بگیرند که چقدر او zumutet.Es به هیچ وجه یک کتاب است که به طور انحصاری به خوانندگان زن هدف (در واقع، این کتاب را به من توسط استادان قدیمی توصیه می شود بود. ). به عنوان آن را به خودتان تا به خوبی در فصل مقدماتی خودThe مرد بزرگتر از جنگ @ فرموله است، آن را می خواهد برای رسیدن به جایdass خواننده übel است که این ایده بسیار وحشتناک جنگ او به نظر می رسد. مجنون. حتی ژنرال ها زشت هستند ... @ این یک کتاب است که جهان نیاز دارد و همه باید بخوانند!

مشاهده لینک اصلی
یک کتاب! من هرگز تایر از خواندن کسری نتیجه © یا رمان تاریخی از جنگ جهانی دوم است، اما آن diffère دیگر، به دلیل آن را با هدف نشان دادن جنگ از دیدگاه زنان است. Javoue عنوان اشتباه گرفته اند که من خریدم لای ©La چی جنگ @ صورت یک زن، من فکر کردم، یک naïvement کمی که ça درمان شخصیت مسالمت آمیز زنان به جنگ روبرو هستند. در حقیقت، این موضوع صدای زنان سرباز شوروی است: من اخیرا در جایی خوانده ام که زمین بیش از 3000 جنگ را تجربه کرده است. اما کتاب هایی که از آن سخن می گویند بسیار بیشتر است ... اما آنچه ما می دانیم، با این حال، جنگ، به ما گفته شده توسط مردان است. ما در زندان @ تصاویر مرد @ و مرد @ @ احساسات جنگ است. از @ @ @ @ @ زنان همیشه در سکوت می جنگند و اگر تصمیم بگیرند صحبت کنند، نه از جنگشان بلکه از دیگران صحبت می کردند. زنان همیشه در راه یا راه در جنگ شرکت کردند یکی دیگر از نخستین اشاره هایی که در قرن چهارم قبل از میلاد در آتن و اسپارت رخ داده است، اما ما کمی از تجدید نظر در جنگ زنان می دانیم. در طول جنگ جهانی دوم 225،000 زن در ارتش بریتانیا، 500،000 در ارتش آلمان و نزدیک به یک میلیون در ارتش شوروی وجود داشت. چه در تعداد سربازان کشته شده در جنگ جهانی دوم توسط کشورهای تحت فشار قرار دادند من à © نگاه چون من Navais هیچ ایده © الکترونیکی از منظور از قدر از: à ‰ ایالات متحده آمریکا ~ 400،000 مردان از دست داده، در حالی که SOVIA © کنه 8.6-10،900،000 تلفات نظامی بودند (به جز مرگ افراد ملکی، گولاگ و غیره)، رقم تا پوچ من به سختی به من reprà © Senter. مطمئنا این یک رقابت قربانی نیست، اما وقتی فیلم ها را دیدم، کتاب هایی که در مورد آن خوانده ام مقایسه شده است، ایالات متحده بیش از حد نمایان شده و اغلب به نظر می رسد پیروزی آنها به دلیل کامل بودن روسها رابطه خاص در پیروزی می تواند به وضوح در دیالوگ بین Alexievitch و سانسور دیده می شود: - بله، پیروزی است ما هزینه \"© شده بسیار رنج می برند اما شما باید برای نمونه در هکتار © roïques است. او صدها نفر را پیدا نمی کند با این حال جنگ را تنها به عنوان گلدان نشان می دهید. لباس کثیف با شما، پیروزی ما وحشتناک می شود یا دوباره: - دروغ است! این یک تبعیض است که سربازانی را که نیمی از اروپا را آزاد کرده اند، خنثی می کنند. [...] ما به داستان کوچک خود نیاز نداریم، ما نیاز به تاریخ بزرگی داریم. این پیروزی. شما هر کسی را دوست ندارید ایده های بزرگ ما را دوست ندارید ایده های مارکس و لنین - درست است، من ایده های بزرگ را دوست ندارم، عاشق کوچک و فروتن هستم. و بیشتر، من عاشق زندگی ... جنگ از نظر زنان، دوباره در تمام وحشت او نشان داده می شود: سربازان زن که همیشه آخرین توپ را حفظ می کنند، زیرا اگر آنها ساخته شوند ضبط، آنها خیلی بیشتر از سربازان مرد قبل از مرگ؛ تجاوز به عنف تخریب روستاها. است عبور وحشتناک از سربازان زن که به یک رودخانه عجله برای شستن خون از سیاست های خود وجود دارد: در حالی که آلمان ها strafed زیرا آنها شرم تر ça که ترس از مرگ. همچنین توجه داشته باشید linadaptation larma © الکترونیکی از سربازان زن: کفش بیش از حد بزرگ، هیچ توزیع بافت برای قاعدگی، Doba © IR امتناع سربازان در یک بار سر زن است. با این حال، کمی با این حال، آنها به آن عادت کرده اند و حتی شروع به درمان آنها در زمان برابر است. آنچه در شهادت ها به من نشان داده است اراده دختران برای رفتن به جلوی است. چند داستان از دختران نتیجه © quisitionnà © ES، اکثریت بزرگی © اند PRA © Senta © ES به طور داوطلبانه برای پوشش © دفاع از کشور خود، به انتقام از بستگان مرده و یا به افتخار خانواده های خود هنگامی که آن را به حال نیویورک و یا بیشتر از برادران برای ارسال. پس از پایان جنگ، مشکلات جدید برای زنان مواجه شد. بسیاری از آنها به عنوان قهرمانان جنگ شناخته نشده اند و از لحاظ مالی بر خلاف مردان حمایت نشده اند. آنها اغلب à © © شده درمان © ES با کارشناسی ارشد © گرفته شده توسط مردان که نمی خواست à © ازدواج با زنان که از جنگ ساخته شده است، برای زنان دیگر considà © raient مثل برنامه نویس که خواب © با شوهران خود توسط فرزندان خود که بعد از چند سال جنگ آنها را به رسمیت نمی شناسد. در طول جنگ، من از اینکه پاهایم را فلج می کردم ترسیدم. پاهای زیبا داشتم برای یک مرد، چه تفاوت؟ برای او، حتی اگر او پاهای خود را از دست می دهد، بسیار جدی نیست. به هر حال، یک قهرمان خواهد بود. یک نوع که می تواند ازدواج کند! اما داس که در آن یک زن مثله است © الکترونیکی، سرنوشت آن مهر و موم شده است © .Jaimerais اضافه کردن صدها نفر از نقل قول به طوری که هر تابستان شهادت © کتاب قوی است، اما آن را آسان تر خواهد بود به آن را توصیه در همه.

مشاهده لینک اصلی
من از زمانی که گشتم وقتی که این کتاب را می خواندم گم شدم ... من خیلی خوشحالم که می خوانم. این ها چیزهایی هستند که فقط باید بدانند. شاید ترجیح داده اند برای دیدن این مصاحبه، و چهره از این زنان، شنیدن صدای صدای خود، آنها تغییر لحن و آهنگ تغییر دهید به عنوان ارتباط این چیزهای وحشتناک که آنها را لمس برای زندگی ... Senta که perdÃa چیزی پس از خواندن یک تراژدی یکی دیگر، نگاه کردن به نام بالا. یک مستند همراه با کتاب یا چیزی وجود دارد. حتی پس از آن من واقعا دوست داشت (هر چند کلمه مانند @ @ نباید به کتاب اعمال شود و همچنین)، به عنوان خوانده شده سخت بود، من نمی تواند از چند صفحه به عنوان خوانده شده در هر زمان بیشتر اگر شما بعد از © ها از بسیاری از چیزهایی می خواهید volverme نامحسوس نیست وحشتناک وقت آن رسیده است تا آنها را هضم کنند، در غیر این صورت احساس می کنم این کمبود احترام است. من آن را بسیار توصیه می کنم.

مشاهده لینک اصلی
نوشته شده در http://lecturaylocura.com/la-guerra-n... جنگ هیچ صورت زن از سوتلانا Alexià © ویچ. صدای فراموش شده من می خواستم پس از خواندن Voces de Chernóbil (1997) برخی از نظرات خود را در وبلاگ مطرح کنم. با این حال، صبر آن ارزش دارد. این سوتلانا الکسیا ویچ (1948) برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2015 شده است و انگیزه ناشران برای آوردن آثار بیشتر بلاروس است؛ چنین حالتی در کلیف و ترجمه از پایان انسان است Sovieticus (2013) و به خصوص مناظره منتشر کرده است این جنگ هیچ صورت (1985) و برنامه های این همان ماه مارس، پسران روی (1990) .Debate آنچه انجام از انتشار آثار توسط نویسنده یک راه بسیار هوشمندانه، جنگ است صورت هیچ زن اولین کتاب من نوشت است و شامل یک بیانیه کامل به اصول برای فهم استراتژی است که در هنگام ایجاد دنبال خود کارها و موضوع انتخاب شده به علت نزدیکی و دانش (جنگ جهانی دوم) به ویژه حساسیت خوانندگان حساس است. نخستین لحظات این کتاب به نویسندگی می پردازد تا دلیلی برای دیدگاه جدید خود ارائه دهد: «روستای دوران کودکی من زن بود. از زنان من صدای مرد را به یاد نمی آورم من آن را در ذهن دارم: جنگ به زنان می گوید. آنها گریه می کنند آهنگ او مانند گریه است. در کتابخانه مدرسه، نیمی از کتاب ها در مورد جنگ بود. همان در کتابخانه روستا و کتابخانه منطقه ای، که پدرم برای رفتن به آن کتاب ها را جستجو کرد. حالا من جواب سوال را می دانم. چرا؟ â €؟. این شانس نیست ما همواره در حال جنگ یا آماده شدن برای جنگ بوده ایم. یا ما یادآوری کردیم که چگونه جنگیدیم. ما هرگز در غیر این صورت زندگی نکرده ایم، باید بدانیم که ما نمی دانیم چگونه این کار را انجام دهیم. ما تصور نمی کنیم که چگونه زندگی کنیم در غیر این صورت، و ما به مدت طولانی به یادگیری آن خواهیم پرداخت. در مدرسه ما آموزش می دهیم که عاشق مرگ شویم. مقالات EscribÃamos در مورد چقدر ما دوست داریم که به آنها € زندگی پورا | رویای ما ± o.Sin بود اما صدای خیابان داستان دیگری فریاد زد بود، و آن داستان من بسیار tentadora.â € سوتلانا-alexievichPara سوتلانا من بود واضح است که کنتراست بین آنچه که در مدرسه و در کتاب های جنگ درباره آنچه که زنان در جنگ به سر می برند صحبت می کنند. از این کنتراست، نیاز به صدایی برای کسانی است که قادر به بیان دیدگاه خود نیستند، در این مورد، زنان؛ پایان روز، آن را یک پیامبر زبان شفاهی می شود، از یک شفاهی جدید است که در خدمت به منعکس کننده صدای فراموش شده: â € OEA بیش از دو سال ± سیستم عامل، بیشتر به انجام مصاحبه و یادداشت برداری، من فکر کرده ام خواندن در مورد کتاب من چیست؟ کتاب بیشتر در مورد جنگ ... برای چه؟ هزاران جنگ، بزرگ و کوچک، شناخته شده و ناشناخته بوده است. و کتاب هایی که از جنگ ها صحبت می کنند بی شماری هستند. با این حال ... آنها همیشه مردان درباره مردان نوشتند، من آن را درست می بینم. همه چیز ما در مورد جنگ می دانیم، ما از \"صدای مرد\" می دانیم. ما همه زندانیان ادراک و احساسات \"masculinas\" هستند. از کلمات \"masculinas\". در عین حال زنان ساکت هستند. درست است، هیچکس از مادربزرگم به جز من خواسته است. مادر من نیست حتی کسانی که در جنگ بودند سکوت می کردند. و اگر آنها به طور ناگهانی شروع به یاد داشته باشید، آنها جنگ را \"زنانه\"، اما \"masculina\" مربوط نیست. آنها به کانن سازگاری دارند. تنها در خانه، پس از © ها برای ریختن چند اشک ± در این شرکت از دوستان خود ™ ثانیه بازوها، زنان در مورد شروع به جنگ خود، جنگی که من نمی دانم صحبت کنید. یک جنگ ناشناخته برای همه nosotros.â € و این صدای جدید، این نقطه نظر جدید â € œvoz پیش بینی femeninaâ € که چیزی متفاوت به یک â € œvoz masculinaâ € که ما زندانیان، از جمله زنان خود به ارمغان می آورد، برای فراتر رفتن از چیزی که ایجاد شده است، صدای یکنواخت را تولید می کند تا بر خلاف سیستم عمل نکند؛ در این راستا، تحت سلطه پدرسالاری مرد، او در تلاش برای تشخیص در سکوت از زنان € Oede € guerraâ، با تشویق آنها برای به دست آوردن برخی از داستان که ما را به یک بعد کاملا متفاوت منجر شود: â € œNo من ارسال در جنگ، اما در مورد انسان در جنگ. من تاریخ جنگ، اما تاریخ احساسات را نمی نویسم. من یک مورخ روح هستم از یک سو، فرد بتنی را که در یک دوره خاص زندگی کرده است مطالعه کرده و در رویدادهای مشخص شرکت کرده است. از سوی دیگر، من می خواهم در آن شخص انسان ابدی را تشخیص دهم. لرزش ابدی. آنچه در او غیر قابل تغییر است [â € |] AHA منصفانه است، در گرمای صدای انسان، در انعکاس زندگی از گذشته، که در آن شادی شکست ناپذیر اصلی و تراژدی وجود پنهان است. هرج و مرج آنها و شور و شوق آنها. شخصیت منحصر به فرد و نامشخص آن است. در حالت خالص، قبل از هر درمان. اصل ها من معابد احساسات خود را از دلها، ناامیدی ها، ساختن رویاها از همه چیز که ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست