کتاب تانگوی شیطان

اثر لسلو کراسنا هور کایی از انتشارات نگاه - مترجم: سپند ساعدی-بهترین رمان ها

بعضی چون سوارکاران بر صندلی‌هایی با روکش چرم مصنوعی قرمز نشسته‌اند، گوشی تلفن در یک دستشان است و فنجانی قهوه که بخار از آن بلند می‌شود در دست دیگرشان. در سرتاسر اتاق زنانِ پا به سن گذاشته‌ای که به چوب جارو می‌مانند پشت ماشین تحریرهایشان نشسته‌اند و با انگشت به دکمه‌ها نوک می‌زنند.


خرید کتاب تانگوی شیطان
جستجوی کتاب تانگوی شیطان در گودریدز

معرفی کتاب تانگوی شیطان از نگاه کاربران
نقد # 19 از @ سال از نقد و بررسی همه کتاب بخوانید @ انتقاد وویان Mercier یک بار توصیف بکتز در انتظار گودو به عنوان @ بازی که در آن هیچ چیز اتفاق نمی افتد، دو بار @ Laszlo Kraznahorkus Satantango تلاشی در تلاش برای ایجاد هیچ چیز به طور مداوم اتفاق می افتد. در نظر گرفتن عناوین مربوط به رقص، تصور می شود که رقص یک شکل از هیچ چیز نیست. یا اینکه به هدف یا اهداف نهایی بپردازید. به جز زمانی که موسیقی متوقف می شود، هیچ سررشته ای وجود ندارد. به همین ترتیب در Satantango داستان تا پایان کلمات پایان نمی یابد. این یک شهر بارانی در مجارستان در حومه ای است که هیچ جا نیست. یک شهر که یک همکاری ظاهری است. کتاب به دو قسمت تقسیم شده است. در بخش اول ما با شهرها و شهرها مختلفی روبرو می شویم زیرا فصل پاییز باران فقط در آن قرار گرفته است. یک پزشک وسواسی وجود دارد که هیچ دارویی مصرف نمی کند و تنها در ضبط جزئیات شهر، جزئیات دقیق و دقیقی را در مورد هر جنبشی که او می بیند، به عنوان یک دوربین دوربین مدار بسته است. مردانی که آرزو می کردند با کسی بیدار شوند، اما همسران و همسرانشان همسرانشان را کاملا خسته می کردند. یک دختر کوچک و برادرش، هر دو آنها شکل های متفاوتی از سادیسم دارند. و پس از آن، ایرومیاها و شریک زندگی او، پترینا، از مرده های گزارش شده به هیجان شهروندان آمده است. Irimias آلفا است و به عنوان یک نجات دهنده رفتار می شود. مردی که شهر مرده را نجات می دهد، شغلی و ثروت را فراهم می کند. اما هنگامی که به تنهایی با پترینا به نظر می رسد به عنوان بی رحم و بی قدرت به عنوان زندگی در اطراف او. طرح این کتاب فوق العاده ساده و آهسته برای پیشرفت است. همه ما می دانیم که شهروندان می خواهند Irimias و Petrina را در نوار ببینند، اما نیمی از کتاب برای انجام این کار طول می کشد. هر شخصیت تمایل خودش را دارد که از زندگی فعلی و شهر فعلی خود دور شود و Irimias موفق به اخراج آنها می شود (حداقل همه کسانی که می خواستند). این واقعا نوعی از طرح داستان است که به جنبش لخت شده است. دو فصل نهایی، برخی از طنز کافکا را ارائه می دهند و هیچ چیزی را از کتاب نمی گیرند. در پایان پیشنهاد شده است که، با وجود توانایی Irimias برای حرکت شهر خود، مردم زندگی می کنند جایی نزنند. آنها در محافل همیشه در حال رقص شدن هستند. احکام زیبایی در این جا وجود دارد که با مهارتهای مرتبط با مترجم و نویسندگان صحبت می کند. فاکنرین مرزی آن در برخی نقاط. داستان خود را مانند آنچه باید از یکی از بسیاری از کلون های کافکا / بکت پس از افزایش محبوبیت آنها باشد، خواند. در نهایت هرچند کتاب بیشتر از ماده درک شده است. برای افرادی مانند من، ایده یnothing دو بار اتفاق می افتد @ و یا @ هیچ چیز به طور مداوم اتفاق می افتد @ برای تلفن های موبایل مجلل. بخش های خوبی وجود دارد، اما من فکر می کنم انتظار داشتم غریبه باشد. هیولا بوروکراتیک که Irimias و Petrina برای کار کردن و همیشگی، سیگنال زنجیره ای، دکتر پالینک-گوزلز برای سرگرمی های شگفت انگیز خود فوق العاده هستند. هر دو نمونه ای از فشرده سازی انسانی به ویژگی های ربطی از یک جهان به طور فزاینده مکانیکی و بوروکراتیک است. شهروندان فقط مخالف هستند. آن ها به عنوان @ aw-shucks @ کارگران سخت را به اراده احساسات غیر منطقی خود متهم می کنند. از نظر انسانی، از نظر انسان کاملا از بین رفته است. من می توانم ببینم که چگونه می توان از آن لذت برد و دوست داشت. 3 ستاره احتمالا به خاطر انتظارات بالا من است. هرگز احساس گرسنگی قدرتمند را نادیده گرفتید تا آن را بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
یک تجربه عجیب و غریب در خواندن این کتاب، \"نابسامانی شدید با چندین امواج ضعف امید به وجود آمده است؛ هیچکس انتظار ندارد که بیشتر از این که از انفجارهای نزدیک به پایان دادن به سوختهای فصلی خود بیرون بیاید، شلیک کند.\" من تقریبا پس از داستان کوچک Estis مشاهده اسپویلر) [که منجر به گسترش صحنه شکنجه گربه من به راحتی می توانست بدون انجام، پس از آن پس از پس از خودکشی دلهره Estis به دنبال، به طور جدی، Krasznahorkai، من دوست دارم کتاب های تاریک پر از بی فایده اما شما ممکن است به عمق در اینجا که حتی من نمیخواهم (مخفی کردن اسپویلر) را ببینم) که به نقطه ای رسید که به نظر می رسید داستان این افراد نمی توانست خیلی ناامید کننده باشد. این مورد با خطوطی مثل این است: باد در چهره آنها نفوذ کرد، باران به چشمانشان رفته، و چون آنها در داخل گرم نشده بودند، اکنون در حال شكستن هستند. آنها تا زمانی که به میدان کلیسا نرسیده اند، هیچ روحانی را ملاقات نکردند، حتی پترینا نیز به آن اشاره کرد: @ این چیست؟ منعکس کننده؟ @ @ نه، فقط پاییز، زمان سال، @ IrimiÃs ذکر شده متاسفانه: @ مردم با کوره خود نشستن و تا بهار تا به حال نیست. آنها ساعت ها را با پنجره می گذرانند تا تیره شوند. آنها غذا می خورند، می نوشند، و در زیر گلدان ها به یکدیگر می چسبانند. لحظه هایی وجود دارند که احساس می کنند همه چیز برای آنها اشتباه است، به طوری که آنها بچه های خود را خوب ضرب و شتم یا پا زدن گربه، و به این ترتیب آنها را به مدت طولانی دریافت کنید. اینطور که شما می گویید، شما عجیب @ و تمام این گفتگو افزایش می یابد در تنظیمات شرح داده شده مانند این: تنه درختان، شاخه گاه گاه خزنده، علف های هرز مبهم چسبنده، و حتی @ مانور @ همه چیز را پوشیده در یک گاز پالایش شده اما باریک به نظر می رسید که عامل های گریز از تاریکی همه آنها را مشخص کرده اند تا بتوانند کار خود را در روزهای بعد از بین برود. نه آن را روشن کرد. ساختار کتاب جذاب است و پایان آن به طریقی است که من کاملا انتظار نداشتم. اما من سوال می کنم که من یک نسخه تقریبا هشت ساعته از این فیلم را تماشا خواهم کرد. خواندن کتاب برای من کافی بود.

مشاهده لینک اصلی
SATANTANGO (1985؛ مهندسی ترانس 2012). کسلو کراسنهرکا. *** این اولین کتاب نویسنده بود، هر چند که اخیرا به زبان انگلیسی ترجمه شده است. این یک کتاب نیست که برای خواندن لذت ببرید. این بسیار شبیه به مطالعه در شب قبل از امتحان در مکانیک کوانتومی است. اصل عدم قطعیت در اینجا نیز به همان اندازه اعمال می شود. اگر شما به دنبال یک خط داستان و یک طرح و / یا هر چیز دیگر چیز عادی هستید که معمولا با یک رمان مرتبط است، ناامید خواهید شد. این تنظیم می تواند مجارستان، یا هر کشور اروپای شرقی باشد، یا هر کشور دیگری. شخصیت ها واقعا به این نکته نرسیده اند که ما برای هر یک از آنها اهمیت می دهیم. مرجع زمانی فازی است و تمایل زیادی به آن دارد. نویسنده از جملات بسیار طولانی استفاده می کند، اما هیچ اثر واقعی حرکت دادن رمان به جلو ندارد. این فقط یک حفره چاه است که خواننده باید از طریق آن شل شود. ما به یک املاک واقع در خارج از یک روستای کوچک و چند نفر که در آنجا باقی مانده اند نگاه می کنیم. صاحبان املاک به حال خود رفته اند، و بقیه مسئول هستند. بدون دستور، خدمتگزاران اکثرا هیچ کاری انجام نمی دهند مگر اینکه منتظر صاحبان برگردند. هرچیزی که اتفاق می افتد ممکن است به آنها نوعی امید برای آینده ارائه دهد. اولین رویداد، ظهور دو مرد در ولسوالی پس از آن است که ساکنان پیش از این گفته اند که آنها مرده اند. هیچ توجهی به این نداشت که نخستین خبر ممکن بود اشتباه باشد، اما به سادگی باور داشت که دو مرد مجددا ظاهر شدند و نوعی معجزه بود. آنها از مردگان عقب بودند تا برخی از امدادرسانی ها را برای کسانی که در املاک قرار دارند، به ارمغان بیاورد. در طول کتاب، خلق و خوی کاملا افسرده است: آن همواره باران است، محل بوی فاسد شده است، و تمام ساختمان های متروکه با موش ها و مهمتر از همه، عنکبوت ها آلوده است. اگر شما در این کتاب بخشی از قطعنامه را انتظار دارید، ناامید خواهید شد. ناامید شدم در اینجا ما یک نویسنده داریم که ستایش بالایی را دریافت کرده است که نمی تواند وارد دنیای من شود و نه من به او. من قصد دارم که به خواندن و لذت بردن از تمرینم ادامه دهم.

مشاهده لینک اصلی
وهمه، نام تو @ Satanango! @ گروهی از مردم در جامعه ای که در حال مرگ هستند به دام افتاده اند، همه آنها قربانی های خودخواهانه خود و دیگر اختلال ها، بارندگی های ثابت و ناراحت کننده هستند. و یا شاید در بازگشت Irimias وجود دارد، یک بار یک رهبر در جامعه که هر کس فکر می کرد که مدت ها مرده است. شاید جهنم آنها را نجات دهد . . یا شاید آنها را لعنت کند. این همه در کراسناخارکسی پروسۀ تاریک بی نظیر پخش می شود. آیا من آن را دوست داشتم؟ مسلما سوال اشتباه است فقط می گویم من آن را تحسین کردم من هرگز تصور نکردم که آخرالزمان می تواند باشد، همانطور که الیوت گفت: @ نه با یک انفجار، بلکه یک شل کننده @. . . یک ساندویچ واقعا کوچک. بله، من یکی دیگر از رمان های Krasznahorkus را می خوانم. . . فقط برای مدتی

مشاهده لینک اصلی
من نمی توانم باور کنم که !! Krasznahorkai با ذهن من در آخرین هاله بازی کرد! این یک کارت 5 ستاره است و نویسنده سزاوار جایزه بین المللی مرد بوکر است. نویسنده فریبنده است، اگر چه در رمان کارهای زیادی برای انجام دادن وجود ندارد، گاه صحنه های خنده دار و طنزآمیز و شخصیت ها بسیار دشوار است. همه با شخصیت او. کتاب باور نکردنی ... یک کتاب که من را شگفت زده کرد و خوشحالم که او را خوشحال می کنم برای این واقعیت ساده که من معمولا با خوردن این زمین فرار می کنم از کتاب ها خوب، به همین دلیل من برگشتم توصیه می شود! بررسی دقیق به زودی دنبال خواهد شد ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تانگوی شیطان


 کتاب تار تاریکی
 کتاب فیروزخان
 کتاب مسواک مهم ترین چیزه‮‏‫
 کتاب در حال محو شدن
 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)