کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم

اثر هاینریش بل از انتشارات ماهی - مترجم: کیکاووس جهانداری-بهترین رمان ها

عجیب و غریب، مخالفت شدید با فاشیسم و جنگ، این داستان متحرک رابرت فهمل را اعلام می کند. فهمل پس از جنگ جهانی دوم به منظور فرار از نیروهای آلمانی به رغم احساسات ضد نازی ها، تلاش می کند که در پایان جنگ، یک زندگی عادی را دوباره برقرار کند. او به یک برنامه دقیق، از جمله بازی روزانه بیلیارد، پایبند است. فهوم مجبور است که با خاطرات عمومی و خصوصی مقابله کند. زمانی که روال او توسط یک دوست قدیمی شکست خورده است و در حال حاضر قدرت در بازسازی آلمان است.


خرید کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم
جستجوی کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم در گودریدز

معرفی کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم از نگاه کاربران
تا این که یک روز فرمانده ی انگلیسی آمد پیش من و از این که نیرو های تحت فرمانش کلیسای هونوریوس و تصویر مصلوب شدن مسیح مربوط به قرن دوازدهم را در بمباران هوایی از بین برده اند عذرخواهی کرد. از بابت ادیِت عذرخواهی نکرد، فقط برای نقش مصلوب شدن مسیح از قرن دوازدهم ناراحت بود. بعد از ده سال تازه برای اولین بار خنده ام گرفت، اما خنده ی خوبی نبود. و از شغلم استعفا دادم- سرپرست امور ساختمانی؟ که چی؟ وقتی من با کمال میل و رغبت حاضر بودم تمام مجسمه های مربوط به تصلیب مسیح را در طول تمام قرون و اعصار در عوض دیدن یک تبسم ادیِت و احساس سنگینی دستش بر بازویم بدهم، آن وقت تمام نقش ها و تصویر های آقای ما مسیح در مقابل یک خنده ی واقعی فرستاده ی او چه ارزشی می توانست داشته باشد؟@

مشاهده لینک اصلی



*ستاره (از پنج ستاره): دو ستاره ی تمام*

یک کلاسیک مدرن. کلاسیک از آن جهت که شخصیت پردازی های آن واقعاً رنگ و بوی کارهای کلاسیک را به مشام می رساند و مدرن از آن جهت که روایت به شدت پیچیده و در هم تنیده، و زاویه ی دید پریشان و گریزپایی پی افکنده شده است. ‏

فصل اول کتاب دقیقاً مصداق همین کلاسیک مدرن است. شخصیت پردازی ها همه سر جای خودشان است . شما اطلاعاتی را به دست می آورید که شاید واقعاً تا به آخر داستان به دردتان نخورد با این حال همین اطلاعات به درد نخور است که خواننده را به کاراکترهای کتاب نزدیک می نماید. در باب روایت و زاویه دید نیز، این فصل کتاب نسبت به بقیه ی فصول تعدیل تر شده رفتار می کند. به هر روی، من فصل اول کتاب را خیلی دوست داشتم. ‏

فصل دوم و سوم کتاب هم تقریباً به همین روش پیگیری می شود تا آن جایی که در فصل چهارم ما وارد روایت خالصی از پریشانی می شویم. ‏

فی الواقع، شما در تمام طول کتاب باید حواس جمعی داشته باشید. نویسنده مرتباً لحن روایت و زاویه دید را عوض می کند. این کتاب را نمی شود مانند بسیاری از رمان های دیگر یک خط در میان خواند. هر شخصیت داستان نوعی روایت و زاویه دید را پیش می کشد (این تغییر روایت کاملاً محسوس است: مثلاً شخصیت دربان - که شخصیت مورد علاقه ی من است - روایتی شوخ و شنگ دارد در حالی که روایت مادربرزگ یا یوهانا، روایتی مالیخولیای است). آن چیزی که در تمام نوع روایت ها صادق است، عدم پیروی از سیر خطی است. خواننده لحظه ای در حال شنیدن واگویه های درونی شخصیت داستان است و لحظه ای دیگر ناگهان داخل یک تصویر یا یک خاطره می شود. این سبک روایت جالبی های خاص خودش را دارد اما ممکن است خواندن کتاب را کمی دشوار و حتی عذاب آور نماید. ‏

جدا از این موارد باید به نکته ی دیگری هم اشاره کنم. آن هم داستان کتاب است. همان طور که مترجم در ابتدای کتاب اشاره کرده است؛ داستان این اثر را نمی توان تعریف یا خلاصه کرد. کل این کتاب 323 صفحه ای در یک رخ می دهد و از این جهت بی شباهت به یکی از بزرگ ترین کلاسیک های دنیا یعنی برادران کارامازوف که عمده ی داستان آن در 3 روز رخ می دهد نیست. لکن من نمی توانم هیچ راه حلی برای بیان داستان یک خطی یا همان چیزهایی که بر پشت کتاب می نویسند، پیدا کنم. کتاب پر از پیرنگ است اما گویی هیچ داستانی در کار نیست. ما حتی از سرگذشت بعضی از شخصیت ها هم خبردار نمی شویم. ‏

به هر روی، این اثر بهترین کار بل نیست لکن کتاب جسوری است. بل در این کتاب به جای توصیف های ایده ای(به مانند اثرات قبلش)، تا آن جایی که توانسته پیرنگ ریزی و شخصیت پردازی کرده است ( هر چند شخصیت شرلا هنوز برایم علامت سوال است) .‏

به عنوان سخن آخر: با وجود این که من قصد خواندن دوباره ی آن را ندارم؛ احتمالاً کسانی که از این چنین سبک های روایتی لذت ببرند، حس خوب دوباره خواندن این کار استوار را از دست نخواهند داد... همین!!!‏

1391/4/25


قسمت های منتخب:‏

‏ «من این پایین در حال انجام دادن وظیفه ی دربانی حق کشیدن پیپ ندارم، و امروز برای اولین بار از بودن چنین استثنایی تاسف خوردم، چون در غیر این صورت ابر سیاه غلیظ پیپم را به جنگ پارتاگاس امینتس [یک نوع سیگار اعیانی] تو می فرستادم. تو - رک و راست بگویم - می توانی دویست و بیست و هفت بار ماتحت مرا بلیسی؛ من یکی که «فهمل» را به تو نمی فروشم. او باید بر سر خر از نه و نیم تا یازده آن بالا بیلیارد بازی کند - هر چند من کار بهتری برایش در نظر گرفته ام؛ یعنی این که به جای تو برود در وزارتخانه پشت میز بنشنید» (صفحه 35)‏

‏« او بله گفتن را به نخیر گفتن ترجیح می داد، به این دلیل که «بله» سه حرف دارد ولی «نخیر» چهار حرف، آن هم با این نقطه ضعف که آن را تنها با لثه و زبان نمی شود ادا کرد، بلکه انباشتی از انرژی زبانی را لازم دارد که از بیخ گلو تا پرده های بینی را مرتعش می کند؛ علاوه بر آن برای گفتن «نخیر» قیافه ای مصمم لازم است، در حالی که «بله» چنین تلاشی را نمی خواهد.» (ص 133)‏

‏«رایج ترین جرم در مملکت شما فریب است ولی متاسفانه خود فریبی چیزی نیست که به عنوان جرم و جنایت مورد تعقیب قرار بگیرد» ( ص201)‏

‏«هنوز هم که هنوز است، اظهار ادب مطمئن ترین شیوه ی تحقیر است» (ص 241)‏

مشاهده لینک اصلی
شگفت آور! این کتاب بسیار، بسیار ارزان و پس از اتمام آن، به عنوان یک گنج احساس می شود. داستان این نویسنده برای من بسیار زیبا است. من این کتاب را خریدم معتقدم که این رمان سیاه و سفید بود یا گنسر (من نمی دانم چرا، ببینید شما می دانید) - و من شروع به خواندن بدون دانستن چیزی، بدون انتظار، بدون حتی کمی تحقیق. وقتی نیمه راه بودم تعجب می کردم که مافیا کجاست؟ چرا آنها در مورد جنگ صحبت می کنند و چه خانواده ای از معماران باید با این همه کارها انجام دهند؟ XD ... به جای رها کردن آن (این سال چندین قرائت را ترک کرده ام) من به دنبال بررسی هایی بودم که به من درک می کردم که من خودم را می گیرم. و سپس، انگیزه، و در حال حاضر بیشتر از موضوع درک شده، تصمیم گرفتم از ابتدا خواندن - دوباره -. و من فقط می توانم بگویم که ارزشش را دارد و این نوع کتابی است که همه توجه شما را مورد توجه قرار می دهد، اما همه. اما شما خسته می شوید. خوب این بازبینی نیست، اما من یکی را در وبلاگم قرار می دهم. Chauuu https: //beatlezubooks.wordpress.com/2 ...

مشاهده لینک اصلی
من ترجیح می دهم 3.5 ستاره داشته باشم، به نظر می رسد که من باید به رمان های قدیمی آلمانی کلاسیک آلمانی علاقه مند شوم - خیلی جالب بود، اما به نوعی آن کمی خسته کننده بود، نمی توانست هیچ ارتباطی با شخصیت ها و تاریخ ایجاد کند. شاید یکی دیگر (و من به یاد می آورم که من از واقعیست های آلمانی مانند فونتان متنفر بودم ...)

مشاهده لینک اصلی
این یک مبارزه واقعی برای رسیدن به آن بود - صدای روایت در حال تغییر است و من همیشه مطمئن نبودم که صحبت می کرد ... قطعا ارزش استقامت داشت (و بررسی بعضی از دیدگاه ها در ویکی پدیا). این همه در یک روز در سال 1958 اتفاق می افتد و داستان و دیدگاه یک خانواده و بازیکنان کلیدی در زندگی آنها را در طول رژیم نازی ها در آلمان به ارمغان می آورد. نوشتن خیره کننده

مشاهده لینک اصلی
نیمی از آن را در سال 2005 بخوانید و هرگز بازگشت نکنید. نیاز به دوباره خواندن و پایان دادن. خوب خوب

مشاهده لینک اصلی
به نظر می رسد که در نگاه اول ظاهر نباشد، اما یکی از زیباترین و شگفت انگیز ترین کتاب هایی است که تاکنون نوشته شده است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم


 کتاب چاپ آخر زندگی
 کتاب ابرهای دانیال
 کتاب حاشیه ی باغ متروک
 کتاب یک آیه یک حکایت
 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش