بهار سال ۱۹۶۴، وقتی نوزده سالم بود، با فرانسیس جانسن آشنا شدم و امروز تصمیم دارم با تکیه بر اندک دانستههایم، راجع به او بنویسم. صبح زود بود، در کافهای در میدان دانفرات راشرو با دوستی همسن و سال خودم نشسته بودم. جانسن پشت میزی روبهروی ما نشسته بود و لبخندزنان ما را نگاه میکرد. لحظهای بعد، از داخل کیفی ورنی که روی صندلی کنار خودش گذاشته بود، یک دوربین رولی فلکس درآورد؛
خرید کتاب بهار سگی
جستجوی کتاب بهار سگی در گودریدز
معرفی کتاب بهار سگی از نگاه کاربران
با گذشت سالیان ،حقیقتی را که از قبل می دانستیم ولی با بی خیالی یا از روی ترس از خودمان پنهان کرده بودیم، می پذیریم: یک برادر، یک نسخه ی دوم، به جای ما در تاریخ و زمانی نامعلوم ، می میرد و سایه اش با محو شدن در ما ، ناپدید می شود.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بهار سگی
خرید کتاب بهار سگی
جستجوی کتاب بهار سگی در گودریدز
مشاهده لینک اصلی