خانم رمزی که راحت نشسته و پسرش را در آغوش گرفته بود، آماده شد، کمی چرخید و کوشید تا راستتر بنشیند و در همان حال نیروی خود را در فضا پخش کرد، سرحال و زنده، چنان که گویی همهی انرژی خود را به نیرو تبدیل کرده بود... ؛
خرید کتاب به سوی فانوس دریایی
جستجوی کتاب به سوی فانوس دریایی در گودریدز
معرفی کتاب به سوی فانوس دریایی از نگاه کاربران
به شدت خجالت زده، اغلب راضی، کاملا منتقل شد، من به شدت هر حکم زیبایی طراحی شده با صبر، یکی پس از دیگری، به عنوان یک کارآگاه وابسته به دنبال سرنخ پنهان به عنوان آنچه که ویرجینیا وولف در مقابل من قرار داده بود، به طور عمده، من فریبنده نبودم خواندن تقریبا نیمی از آن دوباره، من به آرامی شروع به دیدن از طریق غبار شدید در مورد آنچه که یک کار دقیق دقیق این معلوم شد. این کتاب مستلزم توجه کامل و کامل است، اگر فقط یک دکمه مکث وجود داشته باشد و کسی قادر به بستن زمان باشد، این چیزی است که خواندن این رمان به طور کامل سزاوار است. زبان وولف صحبت می کند غنی است و تحمیل می کند، منجر به طغیانی هیپنوتیزم بر من می شود، حتی تصور می شود که من شروع به سردرگمی می کنم، خواندن وللف برای اولین بار واقعا چشمانم را برای اینکه چرا او به اندازه کافی در نظر گرفته شده، باز کردم. این بزرگترین رمان من نیست و یا هرگز خواند، اما از سوی دیگر به فانوس دریایی به سادگی چیزی بود که من قبل از آن خوانده ام، آن را در مکان و زمان متفاوت تعریف می کنم. اما چرا؟ من خودم پرسیدم چرا به همه ی فانوس دریایی بروید، چرا سر و صدای بزرگی برای رفتن یا نگذاشتن، در موردش چی بود؟ خانم رمزی که من را غافلگیر کرد، او که در کلبه های احمقانه خود در باغ او زندگی می کرد، کسی که آقای رامزی را با قاشق زدن تطبیق ضرب و شتم، مردی که ظاهر غیر قابل قبول بود، راضی کرد. سپس لیلی بریسکو، که می خواست هنرمند باشد، پر از میل، اما بسیار ناامید کننده در نقاشی، و در مورد کودکان ؟، که در اینجا و آنجا، تقریبا در یک مه، آن را امن می گویند شخصیت های وولف بسیار هستند فریب خورده و داستان غیرقابل حل است، در خارج همه چیز غیر قابل درک است، بنابراین آنچه که جهنم بود آن را به من عاشقانه آن را به شدت؟ به عبارت ساده Woolf باعث احساس عمیق در داخل خانواده، هر دو زندگی و مرده است، و چیزی بیشتر وجود دارد مهمتر از آن ؟، آن را به من انداختن دوران کودکی، تعطیلات، خاطرات تکه ای از یک زندگی به ظاهر دور از خودم داشتم. وللف به وضوح قلبش را باز کرد، بنابراین من برگشتم. من جو را به پایان رساندم، اما اکنون نگاهش به آن رویاست، چیزی که من در سرزمین ناخودآگاه آن را می خوانم، یک زمین گرمسیری هیجان انگیز گرم درخشان، هنوز هم در داخل می سوزد، همه با شروع پاراگراف های اول، توصیف سعادت آسمانی یک شش ساله، پسر قدیمی تصاویر برش وسایل آشپزخانه را از یک مجله برداشت و با چشم انداز فانوس به پایان رسید، حتی پرانتز در بخش وسط بخش های تلطیف شده رمان ها، عمیقا عجیب بود، و به نظر می رسید تمام اینها فراموش شده بود که 90 سال پیش نوشته شده بود. نوشتن مردم و احساسات آنها به طور قاطعانه غرق شده بود، پرویز وی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت، زمان برای ثبت نام بود که تنظیم آن عملا در تعطیلات تابستانی در جزیره اسکای، اسکاتلند تمرکز داشت. همچنین می توانم یاد بگیرم که رمان ارتباط شخصی با والف، پدر و مادرش، سوراخ خمیده ای که در هنگام مرگ مادرش افتاده بود، و نحوه اعمال پدرش و غم و اندوه بر دخترانش، ارتباط برقرار کند. خانم رامزی در مرکز فکر وولف قرار دارد، پس او بیشتر نیست، بازماندگان باید غیبت او را تحمل کنند. اگر یک داستان / طرح در آن وجود داشته باشد، آنگاه نزدیک شدن به توصیف هسته آن به عنوان من می توانم دریافت کنم. به فانوس معادل ادبی برای سوراخ کردن در پشت کسی ذهن ذهن، از طریق خود درد و لذت بردن از طریق روند فکر . هیچ چیز فوق العاده ای در مورد شخصیت های او وجود نداشت، آنها نسبتا متعارف و هیچ چیز جدیدی نبودند، اما روایت او اثبات مهارت است که در آن نوشته شده است، و آنها کاملا به راحتی می تواند هر کس همسایگان و یا دوستان خود، او دقیقا جوهر افراد خاص را و صفات و شیوه های آنها. وقت آن رسیده بود تا خودم را به نوشتن وولفها تنظیم کنم و به این فکر کردم که نوعی کتاب تنها کسانی است که ادبیات انگلیسی را می شناسند، راه رفتن را در پارک پیدا می کنند، در حالی که برای من، در یک جنگل متراکم، دور از نور اما در نهایت در یک ساحل سنگی که در آن ابرها در نهایت بخشی از آن به نمایش گذاشتن آسمان آبی روشن تبدیل شدند، پایان یافتند. اگر بتوانم یک کتاب را به شدت تحسین کنم و هنوز هم با آن برخورد می کنم، باید آن چیزی را که به آن کار استثنایی می گویند، بگویم واقعا من می توانستم در اوایل رها بمانم (نمی توانستم اول)، اما با خوشحالی با آن باقی ماند، هیچ شک و تردیدی نخواهد شنید، روش تر، احتمالا یک شاهکار در انتظار ... و یا حداقل دست کم نزدیک به یک.
مشاهده لینک اصلی
من چندین بار این کتاب را شروع کرده ام و هرچند من آن را تحسین کردم، پیش از این من تقریبا حدود 20 صفحه را کنار گذاشتم چون تمرکز زیادی داشتم، خیلی وقت بود. در واقع، من تعجب کردم که آیا تا به حال زمان پیدا کردن این کتاب را به همان شیوه ای که جوان جیمز رامزی تعجب کرده بود فکر کردم که آیا او همیشه می تواند به فانوس دریایی مراجعه کند. اما تصمیم گرفتم به پایان برسم. دانستن اینکه تمرکز لازم است، در این آخر هفته به صندلی خواندنم رسیده و به متن رسیده ام. چه شعر! نوشتن ویرجینیا وولف خیلی زیبا و ملودیک بود، که باید با صدای بلند بخواند، مانند شعر. این کتاب به سه بخش تقسیم می شود: پنجره، زمان گذر، و فانوس دریایی. در قسمت اول ما خانواده Ramsey و مهمانان آنها را در یک خانه تابستانی در Hebrides ملاقات می کنیم. گفتگوی کوچک و حتی اقدام کمتر وجود دارد - پروس همه ی خودآگاهی و جریان آگاهی است. ما از شخصیت به شخصیت پرش می کنیم، قبل از اینکه دوباره پرش کنیم، زمان را در هر سره می گذاریم. بسیاری از آثار که من دوست داشتم، اما در مورد خانم رامزی عالی است: @ او نگاهی به زندگی زد، زیرا او درک درستی از آن داشت، چیزی واقعی، چیزی خصوصی، که او و نه با فرزندانش نه با شوهرش. نوعی معامله بین آنها، که در آن او در یک طرف بود، و زندگی در یکی دیگر بود، و او همیشه سعی در بهبود آن از آن است، همانطور که او بود؛ و گاهی اوقات (زمانی که او تنها نشسته بود)؛ او، صحنه های آشتی بزرگ، به یاد می آورد؛ اما برای اکثر اوقات، به اندازه کافی عجیب است، او باید اعتراف کند که او این چیز را به نام حیات وحشتناک، خصمانه و سریع به شما نشان داد، اگر به شما فرصتی دادید. مشکلات ابدی وجود داشت: رنج، مرگ؛ بینوا. همیشه در اینجا زن مبتلا به سرطان هم هست. با این حال او به تمام این بچه ها گفته بود، همه چیز را می گذرانید ... به همین علت، دانستن آنچه که قبل از آنها بود - عشق و جاه طلبی و تنها بودن در مکان های خسته کننده - او اغلب احساس، چرا باید آنها رشد می کنند و تمام آن را از دست می دهند؟ و سپس او به خود گفت، شمشیر خود را در زندگی، بی معنی می سازد. آنها کاملا خوشحال خواهند شد. بخش دوم، حدود ده سال طول می کشد که طی آن جنگ جهانی اول اتفاق می افتد و شخصیت های متعددی می میرند. سرانجام، اعضای باقی مانده رامزی دوباره در خانه تابستان جمع می شوند و این بار مطمئنا، آنها از فانوس دریایی دیدن خواهند کرد. این کتاب چنین کلاسی از ادبیات انگلیسی مدرن است که من از آن می ترسم که نمی توانم چیزی را به بحث اضافه کنم به غیر از اینکه چگونه می گویم خیلی از آن قدردانی کردم من متفکرانه نوشتن را دوست داشتم، چگونه ویرجینیا از صحنه های مختلف یک صحنه را پوشش می داد و چگونه شخصیت ها با خودشان بحث می کردند. حالا که من آن را به پایان رسانده ام و می دانم چقدر زیبایی در فروشگاه است، قصد دارم آن را دوباره و دوباره بخوانم.
مشاهده لینک اصلی
به فانوس دریایی به سادگی باور نکردنیترین کتابی است که تا به حال خوانده ام. چه پروسه ای چه صدای بلند، نفوذی، فصیح، منحصر به فرد، شگفت انگیز، که مستحق آن است که به آرامی و با دقت بخواند، صدای درونی، به گرمای ملایم متر میرسد، افزایش ریتمیک و افتادن زمین، مانند موج نورد، مانند ضربان قلب ، مانند شعر. چنین سبک فریبنده و بی قید و شرط با جملات متراکم، عجیب و غریب، چشم اندازهای جالب، همجوشی واقعی و تصور، گذشته و آینده، و به ندرت هر گونه امتیاز یا عرض جغرافیایی یا توضیحی ارائه شده است. شخصیت ها به آرامی افشا می شوند، به طرز شگفت آوری مانند یک پولاروید، اما آنها تقسیم شده اند و هرگز کاملا به تمرکز نرسیده اند. صدای شخصی، صمیمی و نفوذی است. و در عین حال چنین غم و اندوه فراوانی وجود دارد: دانش بسیاری از چیزهایی که قابل فهم نیستند، هرگز نمی توان گفت. بیان یک فاصله ی غیر قابل عبور که بین افراد وجود دارد به عنوان آنها را به حدس زدن در یک دیگر، هرگز واقعا نمی دانند، هرگز درک نمی کنند، هرگز واقعا اتصال. عبور از زمان اشک از طریق مرکز داستان مانند یک شکاف بزرگ، ناگهان و بدون لغو دستگیری همه اقدامات، ارائه تمام کلمات خاموش و غیر قابل تغییر است. در معرض ظلم و ستم زندگی انسانی و کوچکیت آن است. هرگونه اهمیت به سوالاتی مطرح می شود. ما از طریق لیلی (از طریق لیلی) به این نتیجه رسیدیم که چه چیزی ممکن است باشد؛ برای بررسی قطعات و پازل در مورد چگونگی آنها را به یک کل معنی دار ترکیب شده است. فانوس - مانند استعاره ظریف و مبهم، بیان فاصله، بی نظمی و تنهایی، بلکه نور و حفظ زندگی از سرما، نیروهای بیگانه طبیعت. تمام این لایه ها معنای نوشتن را دارند و شخصیت ها - امیدهایشان، خواسته هایشان، ترس ها و شکست هایشان - نفوذ می کنند. رمان درباره همه این چیزهاست، و در عین حال چنین است، خیلی بیشتر. من می دانم که من نمی توانم تاثیر واقعی خود را بیان کنم و احساس می کنم حتی نمی توانم این کار را با توجه به پیچیدگی و عمق آن انجام دهم. من به افتخار این رمان و نبوغ نویسنده آن هستم. من به سادگی نمی توانم فرایند را فهم کنم که موجب گردآوری آن، کلمه ای به صورت کلمه ای، از صفحه خالی است.
مشاهده لینک اصلی
اگر ما فقط می توانستیم با دست دست چشمانمان را ببینیم. -Honore de Balzac به طور حتم، وولف با دست می تواند چیزی را که با چشم می بیند بنویسد و احساسات را بیان کند که عمق آنها بی فایده است. ویولن تصویری با سکته های عجیب و غریب که در اطراف یک خانواده خانوادگی است با هر شخصیت تأیید می کند و حضور خود را در صحنه بسیار قوی آن خواننده را در معرض آسیب دیدگی قرار می دهد. هر یک از این تصادفات وسیع یک تصویر، یک دیدگاه، اعتقادی را که توسط هر یک از شخصیت ها به شدت مورد حمایت قرار می گیرد، بیان می کند. این باورها نمایندگی شخصیت ها هستند و از طرق بی نظیری از سکته مغزی ها قابل شناسایی هستند. چارلز تانسلی از تمایل به تجزیه و تحلیل هر گونه انگیزه آزادی، آقای رامسی، شیوه های خودخواهانه نگه داشتن خانواده تحت انگشت شست و خانم رامسی، همیشه قربانی کردن راه های مادرانه برای حفظ همه چیز با هم. در این بوم از احساسات متناوب، Woolf طول می کشد ما را از طریق سفر همه چیز کم و ناچیز با تقویت بارها و بارها اعتقادات مردان به دست آوردن همدردی و توجه است و ما را با شگفتی تصویر از احساسات minions او. وولف بر کاراکترها تسلط می بخشد و مناظر را به مراتب به ارمغان می آورد، جایی که خواننده باقی می ماند و شگفت زده می شود، اما به اندازه مشخصی جدا شده است. خوب صبح بود به جز وزش باد از اینجا و آنجا که دریا و آسمان همه ی یک پارچه را نگاه کرد، همانطور که بادبان ها در آسمان بالا گرفتند یا ابرها به دریا افتادند. یک کشتی بخار به دور از دریا در هوا یک اسکرول بزرگ دود را کشید که در آنجا انحنا داشت و به صورت تزئینی چرخانده بود، مثل اینکه هوا یک گاز خوب بود که چیزها را نگه داشت و آنها را به صورت نرم در یک مش نگه داشت، آن و گاهی اوقات زمانی که آب و هوا بسیار خوب است، صخره ها به نظر می آیند که از کشتی ها آگاهی دارند و کشتی ها به نظر می آیند که از صخره ها آگاهی دارند، به شرط اینکه آنها پیام هایی از خودشان را به یکدیگر نشان دهند. برای گاهی اوقات کاملا نزدیک به ساحل، فانوس دریایی امروز در صبح در فاصله ای بسیار دور قرار گرفته است. وولف با شخصیت هایش بازی می کند که تنها حوادثی از احساسات هستند و ما خوانندگان را به شیوه های با شکوه و شگفت انگیزی از نقاشی های آنها در پیش رو ارائه می دهیم و با شیوه های گاه به گاه او را اذیت می کنیم. شاگردان ویولف احتمالا در مورد موضوع رفتار انسان در کتابی به سختی 200 صفحه متناسب با بارهای هوشمندانه و جسورانه به طرح و گفتگو و بیشتر به تفکر گسترده در پشت هر عمل می پردازند. برای هر کمکی که من در سن نوجوانی ام خوانده ام، هنوز نمیتوانم تجربه ای را که در این کتاب توسط نویسنده دیگری احساس کرده ام تجربه کنم. ما اگر ما نتوانیم آنها را درک کنیم و آنها را حفظ کنیم، کلاهبرداری کلیدی است که من در مورد اینکه آیا ممکن است در مورد این کتاب به یک عاشق کتاب دیگر صحبت کنم موافقم. بگذارید آن را بیاورد، فکر کرد، اگر آمده باشد. برای لحظاتی وجود دارد که کسی نمیتواند فکر کند و نه احساس کند. و اگر کسی نتواند فکر کند و احساس کند، فکر کرد، کجاست؟ آقای تانسلی، آقای رامسی چیزهایی را که ممکن است توسط فرزندان خودخواهانه و بی رحم در نظر گرفته شود، تفکر کرد، اما افکار و اندیشه ها داشتند و هر زمان که آنها در صحنه حضور داشتند، حکم می کردند. خانم رامزی از عواقب آگاهانه همدردی ناشی می شود - انتظار می رود شوهر برای اینکه او با بچه ها کار نداشته باشد و شخصیت چارلز تانسلی را نادیده بگیرد، او همچنان طرفدار قوی فضیلت خودخواهی است. او اغلب احساس کرد که او چیزی جز یک اسفنجی از احساسات انسانی نیست وولف عمیقا به روان تمام شخصیت های مهمش غرق شده و سطح چشم انداز خود را از بین نمی برد. او به ارمغان می آورد آنها را تمیز و چقدر محتاطانه این کار را انجام می دهد! یک خواننده ممکن است نفرت خالص نسبت به هر شخصیت توسط نویسنده دیگری ایجاد کند، اما یک خواننده که از طریق جریان آگاهی شخصیت های این کتاب، با شخصیت هایی که با یک احساس جدایی، اما با این وجود در هیبت بود. کمی از چگونگی آقای تانسلی فکر ناپذیری از هنر در تمدن انسانی، مظلوم اما در عین حال درست است. آیا پیشرفت تمدن به مردان بزرگ بستگی دارد؟ آیا تعداد زیادی از انسانها در حال حاضر بهتر از زمان فرعون هستند؟ با این حال، آیا تعداد زیادی از انسانها به طور متوسط، از خود خواسته اند، معیارهایی که ما در مورد تمایز قضاوت می کنیم؟ امکان ندارد احتمالا بزرگترین خیر، نیاز به وجود یک کلاس برده دارد ... هنر فقط یک دکوراسیون است که در بالای زندگی انسان تحمیل می شود؛ آنها این را بیان نمیکنند. در مأموریت من در زندگی، تعدادی از کتابهای متنوعی را که در آن \"فانوس\" به واسطه اجماع به درستی در می آید، فکر می کنم شاید برای جوانه زدن تفکر یا چشم انداز شخصیت ها و تمایل خودخواهانه به اضافه کردن یک کلاس کلاسیک توافق شده به قفسه های من، من نتوانستم اهمیت این کتاب را درک کنم؛ زیرا اعتقاد دارم که بسیاری دیگر در کتاب ادبی جهان وجود دارند که هنوز به آن نیاز ندارند گام به گام و بسیاری از چیزهای دیگر هنوز به تجربه، من امیدوارم که این پایان نیست. با توجه به این که نظر من این است که این 3.5 را با چشم انداز مثبت نداشتن پیدا کردن دیگران به دست بیاورم ...
مشاهده لینک اصلی
آهسته یا جریان؟ من @ به فانوس دریایی @ به سرعت و بدون سر و صدا بخوانم، زیرا این چیزی است که متن به نظر می رسد از من درخواست می کند.این نسبتا کوتاه است، اما مهمتر از همه برای من، با نیروی بیقراری طبیعت، شاید حتی مادر طبیعت، اگر آن را نپسندید (من سعی خواهم کرد توضیح دهم). درست است، جریان را برای یادداشت ها، پیگیری عود واژگان، تکرار و تقویت نقاشی ها گسسته کردم، اما بلافاصله پس از آن، به عقب پریدم جریان و دور انداخته شد، تا زمانی که نهایتا در ... ظاهر شدم که در آن؟ اقیانوس؟ آب نمک امواج؟ زندگی واقعی؟ به رسمیت شناختن؟ خودآگاهی؟ رمان سه بخش FullThe رمان شامل سه قسمت است: @ Window @ به نظر می رسد خانواده Ramsay، به ویژه هشت فرزند، به دنبال از جهان خارج از خانه تعطیلات خود را در جزیره Skye. آنها در خانه خود، خانه آنها. آنها از طریق پنجره نگاه می کنند و زمانی که آنها به دنبال انجام کاری @ خارج از @ می باشند، باید از اجازه والدینشان بپرسند. درTime Passes @، یک دوره 10 ساله، بعضی از اعضای خانواده می میرند، و بقیه خانواده در بخش سوم، برخی از خانواده ها از خانه هایشان با دیدن قایقرانی به @ The Lighthouse @. Parents یا Tyrants ظاهر می شوند. قسمت اول به طور واضح رابطه بین کودکان و والدین آنها را بررسی می کند. کودکان به آنها نیاز دارند پدر و مادر اجازه رفتن به فانوس دریایی. به همین ترتیب، نبرد اراده و خوشی بین والدین آغاز می شود. تلاش برای ضبط این نبرد در خلاصه ای زیر: 1. مادر - بله (اجازه) 2. پدر - اما (صلاحیت) 3. مادر - شاید، شاید (سازش، آرامش، انتظار، امید، آرزو) 4. پدر - نه (ممنوعیت) 5. مادر - حتی اگر (انتظار، امید، آرزو، خوش بینی) 6. پدر - هیچ شکی (ممنوعیت، بدبینی) 7. مادر - چگونه می دانید؟ (شک و تردید) 8. پدر - لعنت به شما (سرخوردگی، ادعا، خشونت) آقای رامسیم. رامسی بدترین حالت را در پرتره خانوادگی به ارمغان می آورد. وولف پروفیل روانشناختی خود را در روشی متداول اما روشنگری ساخت: 1. او حقیقت را تحسین می کند (@ غیر قابل اعتماد بودن @ است، @ او هرگز با حقایق @، @ هر چه او می گوید درست است @)؛ 2؛ او بی دقتی و ناسازگار از احساسات دیگران است (او هرگز کلمه ناخوشایندی را مطابق با لذت یا راحتی هر گونه مرگ و میانه ای تغییر نداده است. @ او حقیقت را با نگرانی شگفت آور در مورد احساسات دیگران دنبال می کند @)؛ 3. او دارای (و) یک اسکریپت با قاطعیت خود در قضاوت @؛ 4. او منبع قدرت در خانواده است؛ 5. او منفی، قضاوت، دیکتاتوری، انعطاف ناپذیر، صریح، متهم است (@ صومعه رفع @)، دشوار و بی پروا. خانم ها. RamsayIt نه آسان است برای ایجاد مشخصات خانم Ramsay. تقریبا راحت تر او را از لحاظ تأثیر او بر روی دیگران، به ویژه فرزندانش، توصیف می کند. به فرزند شش ساله اش، جیمز، کلمات او (به عنوان مثال، اجازه او) @ یک شادی فوق العاده @ را تحویل داد. او @ با سعادت آسمانی @، تفکر، اختلافات، اختلاف نظر، تعصبات را به فیبر بسیار زیادی تبدیل می کند. او انعطاف پذیر، بیمار، خیرخواه و سخاوتمندانه است. با وجود نارضایتی خصوصی خود با شوهرش، او نشان می دهد که او شخصا و به لحاظ اجتماعی از درجه @ reverence @ برای او است. او نیز 50، زیبا، اغوا کننده، محبوب و تحسین است. اما او ساخته شده است به احساس شوهر او. انکار دیگران در این رمان، یک رویکرد مردانه (به معنای \"تنها\") را به اقتدار متصل می کند که در اطراف مجوز و ممنوعیت قرار می گیرد. ممنوعیت شامل نفی یا انکار، انکار مجاز، انکار عمل و انکار پتانسیل می باشد. رامسی همسرش را انکار می کند، درست همانطور که او فرزندان خود را انکار می کند. آنها باید تمام خود را به تعویق انداختن و لذت بردن را تحمل کنند، حتی اگر یک روز خیلی دیر شود. لیلی بریسکو این دیدگاه ها در مورد زندگی خانوادگی از چندین شخصیت می آید. یک منظر روایت ایستا یا نقطه نظر را اتخاذ کنید. روایت از شخص به فرد، روان و روان به روان منتقل می شود، به طوری که او در اندیشه های خود قرار می گیرد. تکنیک روایت او مانند دوربین بر روی یک رومیزی است که در اطراف این گروه حرکت می کند و درون و بیرون هر شخصیت را جذب می کند. با این وجود، پیشرفت می کردم، احساس کردم که به طور فزاینده چشم انداز نقاش آماتور، لیلی بریسکو (که ممکن است به نوبه خود نمایانگر دیدگاه خود از نظر وللف است) را تصدیق کند. او عضو خانواده نیست، اما شاهد انکار اوست و تجربه او را نیز شاهد است. خود، مردم را تخفیف و پتانسیل خلاقانه خود را کاهش دهید. به طور کلی، پیام برای کودکان و زنان است، @ شما نمی توانید به فانوس دریانوردی، شما نمی توانید رنگ، شما نمی توانید نوشتن. LighthouseWoolf معروف گفت که @ من به معنای هیچ چیز توسط فانوس دریایی. باید یک خط مرکزی در وسط کتاب داشته باشیم تا طرح را با هم نگه داریم. @ من فکر می کنم که می توانیم از آنچه که او به معنای @ nothing @ می پرسد، بپرسیم، اگر چه ممکن است ما هرگز از پاسخ او اطلاع نداشته باشیم. او از این کلمه در معنای وسیع تر نفی استفاده می کند ...
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب به سوی فانوس دریایی
خرید کتاب به سوی فانوس دریایی
جستجوی کتاب به سوی فانوس دریایی در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
من چندین بار این کتاب را شروع کرده ام و هرچند من آن را تحسین کردم، پیش از این من تقریبا حدود 20 صفحه را کنار گذاشتم چون تمرکز زیادی داشتم، خیلی وقت بود. در واقع، من تعجب کردم که آیا تا به حال زمان پیدا کردن این کتاب را به همان شیوه ای که جوان جیمز رامزی تعجب کرده بود فکر کردم که آیا او همیشه می تواند به فانوس دریایی مراجعه کند. اما تصمیم گرفتم به پایان برسم. دانستن اینکه تمرکز لازم است، در این آخر هفته به صندلی خواندنم رسیده و به متن رسیده ام. چه شعر! نوشتن ویرجینیا وولف خیلی زیبا و ملودیک بود، که باید با صدای بلند بخواند، مانند شعر. این کتاب به سه بخش تقسیم می شود: پنجره، زمان گذر، و فانوس دریایی. در قسمت اول ما خانواده Ramsey و مهمانان آنها را در یک خانه تابستانی در Hebrides ملاقات می کنیم. گفتگوی کوچک و حتی اقدام کمتر وجود دارد - پروس همه ی خودآگاهی و جریان آگاهی است. ما از شخصیت به شخصیت پرش می کنیم، قبل از اینکه دوباره پرش کنیم، زمان را در هر سره می گذاریم. بسیاری از آثار که من دوست داشتم، اما در مورد خانم رامزی عالی است: @ او نگاهی به زندگی زد، زیرا او درک درستی از آن داشت، چیزی واقعی، چیزی خصوصی، که او و نه با فرزندانش نه با شوهرش. نوعی معامله بین آنها، که در آن او در یک طرف بود، و زندگی در یکی دیگر بود، و او همیشه سعی در بهبود آن از آن است، همانطور که او بود؛ و گاهی اوقات (زمانی که او تنها نشسته بود)؛ او، صحنه های آشتی بزرگ، به یاد می آورد؛ اما برای اکثر اوقات، به اندازه کافی عجیب است، او باید اعتراف کند که او این چیز را به نام حیات وحشتناک، خصمانه و سریع به شما نشان داد، اگر به شما فرصتی دادید. مشکلات ابدی وجود داشت: رنج، مرگ؛ بینوا. همیشه در اینجا زن مبتلا به سرطان هم هست. با این حال او به تمام این بچه ها گفته بود، همه چیز را می گذرانید ... به همین علت، دانستن آنچه که قبل از آنها بود - عشق و جاه طلبی و تنها بودن در مکان های خسته کننده - او اغلب احساس، چرا باید آنها رشد می کنند و تمام آن را از دست می دهند؟ و سپس او به خود گفت، شمشیر خود را در زندگی، بی معنی می سازد. آنها کاملا خوشحال خواهند شد. بخش دوم، حدود ده سال طول می کشد که طی آن جنگ جهانی اول اتفاق می افتد و شخصیت های متعددی می میرند. سرانجام، اعضای باقی مانده رامزی دوباره در خانه تابستان جمع می شوند و این بار مطمئنا، آنها از فانوس دریایی دیدن خواهند کرد. این کتاب چنین کلاسی از ادبیات انگلیسی مدرن است که من از آن می ترسم که نمی توانم چیزی را به بحث اضافه کنم به غیر از اینکه چگونه می گویم خیلی از آن قدردانی کردم من متفکرانه نوشتن را دوست داشتم، چگونه ویرجینیا از صحنه های مختلف یک صحنه را پوشش می داد و چگونه شخصیت ها با خودشان بحث می کردند. حالا که من آن را به پایان رسانده ام و می دانم چقدر زیبایی در فروشگاه است، قصد دارم آن را دوباره و دوباره بخوانم.
مشاهده لینک اصلی
به فانوس دریایی به سادگی باور نکردنیترین کتابی است که تا به حال خوانده ام. چه پروسه ای چه صدای بلند، نفوذی، فصیح، منحصر به فرد، شگفت انگیز، که مستحق آن است که به آرامی و با دقت بخواند، صدای درونی، به گرمای ملایم متر میرسد، افزایش ریتمیک و افتادن زمین، مانند موج نورد، مانند ضربان قلب ، مانند شعر. چنین سبک فریبنده و بی قید و شرط با جملات متراکم، عجیب و غریب، چشم اندازهای جالب، همجوشی واقعی و تصور، گذشته و آینده، و به ندرت هر گونه امتیاز یا عرض جغرافیایی یا توضیحی ارائه شده است. شخصیت ها به آرامی افشا می شوند، به طرز شگفت آوری مانند یک پولاروید، اما آنها تقسیم شده اند و هرگز کاملا به تمرکز نرسیده اند. صدای شخصی، صمیمی و نفوذی است. و در عین حال چنین غم و اندوه فراوانی وجود دارد: دانش بسیاری از چیزهایی که قابل فهم نیستند، هرگز نمی توان گفت. بیان یک فاصله ی غیر قابل عبور که بین افراد وجود دارد به عنوان آنها را به حدس زدن در یک دیگر، هرگز واقعا نمی دانند، هرگز درک نمی کنند، هرگز واقعا اتصال. عبور از زمان اشک از طریق مرکز داستان مانند یک شکاف بزرگ، ناگهان و بدون لغو دستگیری همه اقدامات، ارائه تمام کلمات خاموش و غیر قابل تغییر است. در معرض ظلم و ستم زندگی انسانی و کوچکیت آن است. هرگونه اهمیت به سوالاتی مطرح می شود. ما از طریق لیلی (از طریق لیلی) به این نتیجه رسیدیم که چه چیزی ممکن است باشد؛ برای بررسی قطعات و پازل در مورد چگونگی آنها را به یک کل معنی دار ترکیب شده است. فانوس - مانند استعاره ظریف و مبهم، بیان فاصله، بی نظمی و تنهایی، بلکه نور و حفظ زندگی از سرما، نیروهای بیگانه طبیعت. تمام این لایه ها معنای نوشتن را دارند و شخصیت ها - امیدهایشان، خواسته هایشان، ترس ها و شکست هایشان - نفوذ می کنند. رمان درباره همه این چیزهاست، و در عین حال چنین است، خیلی بیشتر. من می دانم که من نمی توانم تاثیر واقعی خود را بیان کنم و احساس می کنم حتی نمی توانم این کار را با توجه به پیچیدگی و عمق آن انجام دهم. من به افتخار این رمان و نبوغ نویسنده آن هستم. من به سادگی نمی توانم فرایند را فهم کنم که موجب گردآوری آن، کلمه ای به صورت کلمه ای، از صفحه خالی است.
مشاهده لینک اصلی
اگر ما فقط می توانستیم با دست دست چشمانمان را ببینیم. -Honore de Balzac به طور حتم، وولف با دست می تواند چیزی را که با چشم می بیند بنویسد و احساسات را بیان کند که عمق آنها بی فایده است. ویولن تصویری با سکته های عجیب و غریب که در اطراف یک خانواده خانوادگی است با هر شخصیت تأیید می کند و حضور خود را در صحنه بسیار قوی آن خواننده را در معرض آسیب دیدگی قرار می دهد. هر یک از این تصادفات وسیع یک تصویر، یک دیدگاه، اعتقادی را که توسط هر یک از شخصیت ها به شدت مورد حمایت قرار می گیرد، بیان می کند. این باورها نمایندگی شخصیت ها هستند و از طرق بی نظیری از سکته مغزی ها قابل شناسایی هستند. چارلز تانسلی از تمایل به تجزیه و تحلیل هر گونه انگیزه آزادی، آقای رامسی، شیوه های خودخواهانه نگه داشتن خانواده تحت انگشت شست و خانم رامسی، همیشه قربانی کردن راه های مادرانه برای حفظ همه چیز با هم. در این بوم از احساسات متناوب، Woolf طول می کشد ما را از طریق سفر همه چیز کم و ناچیز با تقویت بارها و بارها اعتقادات مردان به دست آوردن همدردی و توجه است و ما را با شگفتی تصویر از احساسات minions او. وولف بر کاراکترها تسلط می بخشد و مناظر را به مراتب به ارمغان می آورد، جایی که خواننده باقی می ماند و شگفت زده می شود، اما به اندازه مشخصی جدا شده است. خوب صبح بود به جز وزش باد از اینجا و آنجا که دریا و آسمان همه ی یک پارچه را نگاه کرد، همانطور که بادبان ها در آسمان بالا گرفتند یا ابرها به دریا افتادند. یک کشتی بخار به دور از دریا در هوا یک اسکرول بزرگ دود را کشید که در آنجا انحنا داشت و به صورت تزئینی چرخانده بود، مثل اینکه هوا یک گاز خوب بود که چیزها را نگه داشت و آنها را به صورت نرم در یک مش نگه داشت، آن و گاهی اوقات زمانی که آب و هوا بسیار خوب است، صخره ها به نظر می آیند که از کشتی ها آگاهی دارند و کشتی ها به نظر می آیند که از صخره ها آگاهی دارند، به شرط اینکه آنها پیام هایی از خودشان را به یکدیگر نشان دهند. برای گاهی اوقات کاملا نزدیک به ساحل، فانوس دریایی امروز در صبح در فاصله ای بسیار دور قرار گرفته است. وولف با شخصیت هایش بازی می کند که تنها حوادثی از احساسات هستند و ما خوانندگان را به شیوه های با شکوه و شگفت انگیزی از نقاشی های آنها در پیش رو ارائه می دهیم و با شیوه های گاه به گاه او را اذیت می کنیم. شاگردان ویولف احتمالا در مورد موضوع رفتار انسان در کتابی به سختی 200 صفحه متناسب با بارهای هوشمندانه و جسورانه به طرح و گفتگو و بیشتر به تفکر گسترده در پشت هر عمل می پردازند. برای هر کمکی که من در سن نوجوانی ام خوانده ام، هنوز نمیتوانم تجربه ای را که در این کتاب توسط نویسنده دیگری احساس کرده ام تجربه کنم. ما اگر ما نتوانیم آنها را درک کنیم و آنها را حفظ کنیم، کلاهبرداری کلیدی است که من در مورد اینکه آیا ممکن است در مورد این کتاب به یک عاشق کتاب دیگر صحبت کنم موافقم. بگذارید آن را بیاورد، فکر کرد، اگر آمده باشد. برای لحظاتی وجود دارد که کسی نمیتواند فکر کند و نه احساس کند. و اگر کسی نتواند فکر کند و احساس کند، فکر کرد، کجاست؟ آقای تانسلی، آقای رامسی چیزهایی را که ممکن است توسط فرزندان خودخواهانه و بی رحم در نظر گرفته شود، تفکر کرد، اما افکار و اندیشه ها داشتند و هر زمان که آنها در صحنه حضور داشتند، حکم می کردند. خانم رامزی از عواقب آگاهانه همدردی ناشی می شود - انتظار می رود شوهر برای اینکه او با بچه ها کار نداشته باشد و شخصیت چارلز تانسلی را نادیده بگیرد، او همچنان طرفدار قوی فضیلت خودخواهی است. او اغلب احساس کرد که او چیزی جز یک اسفنجی از احساسات انسانی نیست وولف عمیقا به روان تمام شخصیت های مهمش غرق شده و سطح چشم انداز خود را از بین نمی برد. او به ارمغان می آورد آنها را تمیز و چقدر محتاطانه این کار را انجام می دهد! یک خواننده ممکن است نفرت خالص نسبت به هر شخصیت توسط نویسنده دیگری ایجاد کند، اما یک خواننده که از طریق جریان آگاهی شخصیت های این کتاب، با شخصیت هایی که با یک احساس جدایی، اما با این وجود در هیبت بود. کمی از چگونگی آقای تانسلی فکر ناپذیری از هنر در تمدن انسانی، مظلوم اما در عین حال درست است. آیا پیشرفت تمدن به مردان بزرگ بستگی دارد؟ آیا تعداد زیادی از انسانها در حال حاضر بهتر از زمان فرعون هستند؟ با این حال، آیا تعداد زیادی از انسانها به طور متوسط، از خود خواسته اند، معیارهایی که ما در مورد تمایز قضاوت می کنیم؟ امکان ندارد احتمالا بزرگترین خیر، نیاز به وجود یک کلاس برده دارد ... هنر فقط یک دکوراسیون است که در بالای زندگی انسان تحمیل می شود؛ آنها این را بیان نمیکنند. در مأموریت من در زندگی، تعدادی از کتابهای متنوعی را که در آن \"فانوس\" به واسطه اجماع به درستی در می آید، فکر می کنم شاید برای جوانه زدن تفکر یا چشم انداز شخصیت ها و تمایل خودخواهانه به اضافه کردن یک کلاس کلاسیک توافق شده به قفسه های من، من نتوانستم اهمیت این کتاب را درک کنم؛ زیرا اعتقاد دارم که بسیاری دیگر در کتاب ادبی جهان وجود دارند که هنوز به آن نیاز ندارند گام به گام و بسیاری از چیزهای دیگر هنوز به تجربه، من امیدوارم که این پایان نیست. با توجه به این که نظر من این است که این 3.5 را با چشم انداز مثبت نداشتن پیدا کردن دیگران به دست بیاورم ...
مشاهده لینک اصلی
آهسته یا جریان؟ من @ به فانوس دریایی @ به سرعت و بدون سر و صدا بخوانم، زیرا این چیزی است که متن به نظر می رسد از من درخواست می کند.این نسبتا کوتاه است، اما مهمتر از همه برای من، با نیروی بیقراری طبیعت، شاید حتی مادر طبیعت، اگر آن را نپسندید (من سعی خواهم کرد توضیح دهم). درست است، جریان را برای یادداشت ها، پیگیری عود واژگان، تکرار و تقویت نقاشی ها گسسته کردم، اما بلافاصله پس از آن، به عقب پریدم جریان و دور انداخته شد، تا زمانی که نهایتا در ... ظاهر شدم که در آن؟ اقیانوس؟ آب نمک امواج؟ زندگی واقعی؟ به رسمیت شناختن؟ خودآگاهی؟ رمان سه بخش FullThe رمان شامل سه قسمت است: @ Window @ به نظر می رسد خانواده Ramsay، به ویژه هشت فرزند، به دنبال از جهان خارج از خانه تعطیلات خود را در جزیره Skye. آنها در خانه خود، خانه آنها. آنها از طریق پنجره نگاه می کنند و زمانی که آنها به دنبال انجام کاری @ خارج از @ می باشند، باید از اجازه والدینشان بپرسند. درTime Passes @، یک دوره 10 ساله، بعضی از اعضای خانواده می میرند، و بقیه خانواده در بخش سوم، برخی از خانواده ها از خانه هایشان با دیدن قایقرانی به @ The Lighthouse @. Parents یا Tyrants ظاهر می شوند. قسمت اول به طور واضح رابطه بین کودکان و والدین آنها را بررسی می کند. کودکان به آنها نیاز دارند پدر و مادر اجازه رفتن به فانوس دریایی. به همین ترتیب، نبرد اراده و خوشی بین والدین آغاز می شود. تلاش برای ضبط این نبرد در خلاصه ای زیر: 1. مادر - بله (اجازه) 2. پدر - اما (صلاحیت) 3. مادر - شاید، شاید (سازش، آرامش، انتظار، امید، آرزو) 4. پدر - نه (ممنوعیت) 5. مادر - حتی اگر (انتظار، امید، آرزو، خوش بینی) 6. پدر - هیچ شکی (ممنوعیت، بدبینی) 7. مادر - چگونه می دانید؟ (شک و تردید) 8. پدر - لعنت به شما (سرخوردگی، ادعا، خشونت) آقای رامسیم. رامسی بدترین حالت را در پرتره خانوادگی به ارمغان می آورد. وولف پروفیل روانشناختی خود را در روشی متداول اما روشنگری ساخت: 1. او حقیقت را تحسین می کند (@ غیر قابل اعتماد بودن @ است، @ او هرگز با حقایق @، @ هر چه او می گوید درست است @)؛ 2؛ او بی دقتی و ناسازگار از احساسات دیگران است (او هرگز کلمه ناخوشایندی را مطابق با لذت یا راحتی هر گونه مرگ و میانه ای تغییر نداده است. @ او حقیقت را با نگرانی شگفت آور در مورد احساسات دیگران دنبال می کند @)؛ 3. او دارای (و) یک اسکریپت با قاطعیت خود در قضاوت @؛ 4. او منبع قدرت در خانواده است؛ 5. او منفی، قضاوت، دیکتاتوری، انعطاف ناپذیر، صریح، متهم است (@ صومعه رفع @)، دشوار و بی پروا. خانم ها. RamsayIt نه آسان است برای ایجاد مشخصات خانم Ramsay. تقریبا راحت تر او را از لحاظ تأثیر او بر روی دیگران، به ویژه فرزندانش، توصیف می کند. به فرزند شش ساله اش، جیمز، کلمات او (به عنوان مثال، اجازه او) @ یک شادی فوق العاده @ را تحویل داد. او @ با سعادت آسمانی @، تفکر، اختلافات، اختلاف نظر، تعصبات را به فیبر بسیار زیادی تبدیل می کند. او انعطاف پذیر، بیمار، خیرخواه و سخاوتمندانه است. با وجود نارضایتی خصوصی خود با شوهرش، او نشان می دهد که او شخصا و به لحاظ اجتماعی از درجه @ reverence @ برای او است. او نیز 50، زیبا، اغوا کننده، محبوب و تحسین است. اما او ساخته شده است به احساس شوهر او. انکار دیگران در این رمان، یک رویکرد مردانه (به معنای \"تنها\") را به اقتدار متصل می کند که در اطراف مجوز و ممنوعیت قرار می گیرد. ممنوعیت شامل نفی یا انکار، انکار مجاز، انکار عمل و انکار پتانسیل می باشد. رامسی همسرش را انکار می کند، درست همانطور که او فرزندان خود را انکار می کند. آنها باید تمام خود را به تعویق انداختن و لذت بردن را تحمل کنند، حتی اگر یک روز خیلی دیر شود. لیلی بریسکو این دیدگاه ها در مورد زندگی خانوادگی از چندین شخصیت می آید. یک منظر روایت ایستا یا نقطه نظر را اتخاذ کنید. روایت از شخص به فرد، روان و روان به روان منتقل می شود، به طوری که او در اندیشه های خود قرار می گیرد. تکنیک روایت او مانند دوربین بر روی یک رومیزی است که در اطراف این گروه حرکت می کند و درون و بیرون هر شخصیت را جذب می کند. با این وجود، پیشرفت می کردم، احساس کردم که به طور فزاینده چشم انداز نقاش آماتور، لیلی بریسکو (که ممکن است به نوبه خود نمایانگر دیدگاه خود از نظر وللف است) را تصدیق کند. او عضو خانواده نیست، اما شاهد انکار اوست و تجربه او را نیز شاهد است. خود، مردم را تخفیف و پتانسیل خلاقانه خود را کاهش دهید. به طور کلی، پیام برای کودکان و زنان است، @ شما نمی توانید به فانوس دریانوردی، شما نمی توانید رنگ، شما نمی توانید نوشتن. LighthouseWoolf معروف گفت که @ من به معنای هیچ چیز توسط فانوس دریایی. باید یک خط مرکزی در وسط کتاب داشته باشیم تا طرح را با هم نگه داریم. @ من فکر می کنم که می توانیم از آنچه که او به معنای @ nothing @ می پرسد، بپرسیم، اگر چه ممکن است ما هرگز از پاسخ او اطلاع نداشته باشیم. او از این کلمه در معنای وسیع تر نفی استفاده می کند ...
مشاهده لینک اصلی