کتاب به آواز باد گوش بسپار

اثر هاروکی موراکامی از انتشارات نشر چشمه - مترجم: محمدحسین واقف-بهترین رمان ها

به آواز باد گوش بسپار اولین رمان هاروکی موراکامی ست که باعث شناخته ‌شدنش در ادبیات ژاپن شد. او این رمان را سالِ 1979 منتشر کرد و توانست جوایز بسیار معتبری از جمله جایزه‌ی آکوتاگاوا را از آن خود کند. این اثر داستانی ا‌ست از یک فقدان و رابطه‌هایی که شکل نمی‌گیرند و ماجراهای یک نسل. رمان در هجده روز از سال 1970 اتفاق می‌افتد. در این رمان می‌توان آغاز تکنیک‌ها و ظرافت‌های روایی این داستان‌نویس را به‌خوبی دید و یک اثر جذاب و پُراتفاق را درک کرد. به آواز باد گوش بسپار اولین بخش از سه‌گانه‌ی مشهور این نویسنده است که به تریلوژی «موش» مشهور است. تکه‌های بعدی این سه‌گانه پین‌بال 1973 و تعقیب گوسفند وحشی هستند. موراکامی می‌گوید روزی در حال تماشای مسابقه‌ی بیس‌بال طرح این رمان به سرش زد و این آغاز نویسندگی‌اش بود...


خرید کتاب به آواز باد گوش بسپار
جستجوی کتاب به آواز باد گوش بسپار در گودریدز

معرفی کتاب به آواز باد گوش بسپار از نگاه کاربران
Hear the Wind Sing (The Rat, #1), Haruki Murakami
تاریخ نخستین خوانش: پنجم فوریه سال 2017 میلادی
عنوان: بشنو آواز باد را - کتاب 1 - سری موش صحرایی؛ نویسنده: هاروکی موراکامی؛ مترجم: گیل آوایی؛ هلند، هنر و ادبیات پرس لیت، آبان 1393؛ در 293 ص؛ شابک: 9786007545097؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ژاپنی قرن 20 م
عنوان: بشنو آواز باد را - کتاب 1 - سری موش صحرایی؛ نویسنده: هاروکی موراکامی؛ مترجم: آراز بارسقیان؛ تهران، میلکان، 1393؛ در 150 ص؛ شابک: 9786007545097؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ژاپنی قرن 20 م
گیل آوایی مترجم اثر میگوید: روز درد را میشمارم، شب رویا را؛ خواب، فاصله ی دردها و رویاهاست؛ مستی، بهانه ای که طرحی تازه ببینی؛ هستم هنوز؛ میان همه هیچ، همین. با مهر و احترام؛ گیل آوایی، اکتبر 2014 - هلند
این داستان در هشتم آگوست 1970 میلادی آغاز، و هجده روز به طول میانجامد. به این معنی که در بیست و ششم آگوست همان سال تمام میشود. از متن آغاز داستان: موش صحرایی (رت) داستانش را روی پیشخوان گذاشته، همچنانکه سر من داد میزد: افسرده نگاهم میکرد. یا شاید داشت به دستگاه قهوه ساب در پشت سرم داد میزد. موش صحرایی و من در بار(کافه) کنار هم نشسته بودیم، و هیچ دلیلی نداشت آنطور سر من داد بزند. اما به هر دلیل وقتی داد زدنش را تمام کرد؛ آبجوی به نظر دلچسبش را که مینوشید، خرسند بود. طبیعتا هیچکس در دور و برمان توجهی به داد زدن او نمیکرد. بار کوچک از مشتری پر بود. و هر کدامشان به همان صورت به همدیگر داد میزدند...؛ پایان نقل. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
این داستان و داستان پین بال اولین داستان های بلند جدی موراکامی اند. من بر حسب تصادف این کتاب رو به عنوان اولین کتابی که از موراکامی می خونم انتخاب کردم. خوندن ابتدای کتاب که به خود داستان نویسی می پردازه - یعنی مقدمه ی ترجمه ی جدید انگلیسی و فصل اول خود کتاب - در کنار فهمیدن این مطلب که این داستان جزو اولین های موراکامیه یه جورایی باعث شد انتظار بدی از کتاب داشته باشم اما وقتی وارد داستان شدم و پیش رفتم دیدم نه برعکس با کتاب خوبی روبروئم و ازش لذت بردم

داستان روایتی صادقانه است از دنیای تخت امروزی: یعنی دنیایی که درش فهمیدیم چیزها خیلی گذرا هستن و زمان قوی تر از اخلاق و احساسات و ... است؛ دنیایی که هیچی دیگه انقدر جدی نیست. اما در عین حال احساسات و انسانیت و ... اینجا و اونجا دیده می شن - چنانکه فی الواقع هم حتی تخت ترین و بدبین ترین آدمها هم گاهی درگیرشون می شن

ترجمه ترجمه ی معقولیه. اما کاش یه جاهایی زبان فارسی و جمله بندی ها بهتر بود. معدودی غلط هم من دیدم. در ضمن توجه کنید که اگه می خواید انگلیسیش رو هم بخونین به ترجمه ی دوم کتاب مراجعه کنید - یعنی ترجمه ای که با پین بال در یک کتاب به انگلیسی برگردانده شده. من اول به ترجمه ی قدیمی تر انگلیسی مراجعه کردم و از اینکه چقدر اختلاف داره با متن فارسی متعجب بودم

سه نقطه گذاشتن به جای حذفیات کار اخلاقی ای بوده اما واقعا جای سؤال داره که عملا کار خوبیه یا نه. مخصوصا در این کتاب که حذفیات عموما در حد بخشی از جمله است - مثلا او را بغل کردم، در حال معاشقه بودیم، او را بوسیدم، برهنه کنارم دراز کشیده بود و امثالهم. من قبل تر در ترجمه های خجسته کیهان از برخی آثار پل استر دیده بودم که کیهان بدون اینکه جمله رو حذف کنه و سکته ایجاد کنه در متن، عبارت رو طوری باز نویسی می کرد که هم مضمون منتقل می شد هم از تیغ سانسور می جست

بخش هایی که به خود نویسندگی می پرداخت - تحت لوای نویسنده ای خیالی به نام درک هارتفیلد - برای من مبهم و فاقد جذابیت بودن. مشکل اصلی هم این بود که معلوم نبود منظورش چیه

مشاهده لینک اصلی
من سعی کردم به باد / پین بال دزد بگیرم: دو رمان و من باید بگویم که اگرچه پروس زیبا به نظر می رسد، آن را به ذهنم می ریزد و دوباره، به آرامی، یک لکه روغن در یک موج، و در حال حاضر آن رفته است. من بیش از نیمی از آن را خواندم و در نهایت تعجب کردم که چرا من خودم را از طریق این کار گذاشتم. این یک آزمایش نبود من مجبور به اندازه گیری هر استاندارد نیستم. این فقط برای لذت بردن است و من از آن لذت نبردم. هیچ چیزی که خواند یا گوش نداد (هر دو سعی کردم) توجه من را به خود جلب کرد. شخصیت های ماروکامی فقط افرادی بودند که من در یک کافه دیدم در حالی که منتظر کسی بودم. زندگی آنها منافع لحظه ای بود اما منحرف شده توسط چیزی جالب توجه بود و من آنها را فراموش کرده ام در حال حاضر. این جمله با حروف لاتین @ آن را نه شما، آن @ من می آید به سر من هر زمان که من دوست ندارد نویسنده یا کتاب هر کس دیوانه ستایش است، اما واقعا یک کلمه دیگر، حتی بیشتر از کلمه کلیدی است که مناسب تر است، @ سکته مغزی متفاوت برای افراد مختلف @. من هم اکنون می توانم هاروکوی موراکامی را به چارلز دیکنز و تمام نویسندگان پرخاشگر دیگری که واقعا دوست ندارند و فکر می کنم که در آینده هستند، اضافه کنم. ما تغییر می کنیم، سلیقه های ما تغییر می کند و شاید یک روز من واقعا واقعا واقعا این نویسندگان را دوست دارم و سپاسگزار خواهم شد که خیلی نوشتم. پس از آنکه وقتی بچه بودم مثل زیتون دوست نداشتم، در حال حاضر بازدید از یک نوار زیتون درمان است. یکی از ستاره ها به دلیل خستگی و یک ستاره اضافی به خاطر نوشتن است. _________ نوشته شده وقتی که من تازه کتاب را شروع کرده بودم و قبل از اینکه می دانستم چه چیزی من واقعا برای فقدان علاقه به کلمه ی ظریف، ennui افزایش یافته است. (نمایش spoiler) [اولین موراکامی من. من هرگز فکر نمی کردم کتاب های او را دوست داشته باشم. بررسی ها هرگز به چیزی که به من تجاوز نکرده اند اشاره ای ندارند و به هر حال، من از طرفداران داستان های تخیلی نیستم. من چند سال پیش این صدا را به صدا درآوردم و دیروز به آن گوش می دادم و گرچه من آن را ندیده ام، نوشتن جریان بسیار زیبایی است، فقط می خواهم بیشتر بشنوم. (پنهان کردن اسپویلر)]

مشاهده لینک اصلی
نمونه کامل از زیبایی در سادگی! حتی پس از خواندن تعدادی از رمان های موراکامی، من همیشه یک عطر تازه در هر یک از آنها پیدا می کنم. مطمئنا آنها برخی از شخصیت های مشابه و موضوعات تکراری دارند، اما هر یک از رمان های او توجه خاص خود را در صدای خود و خلق و خوی متفاوت داشته است. باد Sing دوباره دارای یک راوی نامعلوم، شخصیت های دمدمی، گفتگو در دیوار، بسیاری از آبجو، موسیقی و برخی ادبیات. شخصیت های او آخرین افرادی هستند که انتظار می رود در یک مونولوگ عاطفی شکست بخورند. و در عین حال موراکامی حس غم و اندوه و تنهایی را که در زیر بیرونی غمانگیز بسیار خشن است، به ارمغان می آورد. از کجا این غم از دست می رود، آنها نمی دانند. و داستان های آنها اغلب با پیدا کردن خود است. شگفت آور نیست، هیچ یک داستان مستقیم مستقیم وجود دارد. آنچه که ما می بینیم داستان های کمی هستند که تصاویر مختلف را در داستان راویان، تجربیاتشان در طول تابستان و بعضی از خاطرات گذشته اش می نویسد. با این حال، راوی هنوز پرواز به جهان فراتر از آن پرواز است. این باید منتظر کتاب های بعدی باشد. این و پینبال، 1973 احساس می کنند تا حدودی ناقص و بی هدف هستند. اما آنها یک تصویر واضح از آغاز فروتنانه ارائه می دهند، که با رمان های بعدی به آثار قوی تبدیل شد. پین بال دزد، 1973 بیشتر مقدمه ای بر آنچه که بعدا به دست آمد. این یک نگاه اجمالی به تقریبا تمام عناصر Murakami آشنا است. شنیدن صدای باد نسبتا ساده تر است. این سادگی واقعا برای آن کار می کند و باعث می شود که آن را حتی لذت بخش تر از پین بال دزد، 1973 خواند. من آرزو می کنم راهی برای دیدم که چگونه ذهن او کار می کند. خوب، با این حال کار می کند، چه چیزی از آن خارج می شود فوق العاده است. _______________________ من نمی توانم باور کنم که این کتاب فوق العاده کوچک است. سبک تر، کوچکتر، نازک تر و ساتر از Kindle / nook / kobo یا آنچه شما دارید. کپی من امروز به پست رسید. فروشنده حتی هدیه را در یک کاغذ زیبا پوشید!

مشاهده لینک اصلی
@ چه کسانی می توانند در فضای روز زندگی کنند عمق شب را درک می کنند؟ @ - NietzcheA اولین رمان زیبا (la) با بیشتر از همه شناخته شده میروکامی Tropes در حال حاضر در هم پیچیده است. موسیقی وجود دارد (پاپ، جاز، کلاسیک) با خاص ارجاع به مطبوعات واقعی. وجود دارد: گربه ها، کافه ها، ویسکی، پرندگان، بیگانگی و زنان نیازمند. موراکامی به فلسفهی وجودی و ادبیات غربی (هر دو واقعی و جعلی) میپردازد. همه چیز آنجاست چیزهایی که بعدا دوباره و دوباره در رمان های او بعد، قوی تر پاپ آپ. این یک رودخانه است که بسیار سریع جریان دارد. این یک ترنر صفحه نیست چای کم چرب Gyokuro آهسته است. این یک مارپیچ چپ برگ است که در یک فنجان قیری کراک شده به مرکز نگاه می کند. این نور و سایه ها روی شما رقصند، در حالی که شما در سایه نشسته ای و تماشا می کنی مردم در داخل و خارج از منظره می روند. این آرامش بخش است، جالب است، و به زودی همه شما را ترک کرده است tasseography فنجان سرد است.

مشاهده لینک اصلی
هاروی موراکامی اولین رمان «آواز خواندن باد» را مانند بسیاری از رمان های اولیه در آن است که آن را متناقض، دلربا و عمدتا در مورد نویسنده - و در عین حال آن را نوعی قانع کننده به دلیل چقدر خوب نوشته شده است! در اینجا هیچ حرفی برای گفتن نداریم. این رمان در طی 3 هفته از تابستان سال 1970 اتفاق می افتد، جایی که راوی نامعلوم در اوایل دهه ی 20 در اطراف شهر کوچکش بمباران می شود. او با یک برادر ضعیف ثروتمند به نام The Rat که در یک نوار نشسته است، رمان های غربی را می خواند، و فریب فکری شبه فکری را می فهمد. او یک زن جوان با 9 انگشت که در یک فروشگاه رکورد کار می کند، ملاقات می کند. شخصیت های تعامل می کنند، حس امیدوارانه و بی روح جوانانه که سورنا کتاب را نفوذ می کند، و سپس آن را ادامه می دهد. من قبل از این کتاب 11 کتاب موراکامی را خوانده ام و قطعا خوانندگان را دوست ندارم که نویسنده در اینجا شروع کند - با Wind-Up Bird، Wild Sheep Chase یا یکی از مجموعه داستان های کوتاه او مانند پس از لرزه به جای آن. اما اگر شما با نویسنده آشنا باشید، در این رمان اول، بسیاری از چیزها را متوجه خواهید شد که در بسیاری از کتاب های بعدی آنها را به کار می برند. موسیقی - به ویژه جاز - گربه ها، توصیف دقیق از غذا، افراد عاطفی جدا، کرم های کتاب، روابط غم انگیز با زنان غم انگیز، تنهایی و شخصیت های جسورانه تغییر شکل. هیچکدام از کاراکترهای اینجا نمیتوانند به خوبی گردآوری شوند؛ آنها بسیار یک بعدی، مخصوصا شخصیت های زنانه هستند. موراکامی معمولا زنان را بسیار ضعیف می نویسد. اغلب آنها نه به عنوان ابزار ادبی برای شخصیت های مردانه چیزی یاد می گیرند که درباره ی داستان هایی که در مورد خودشان یاد گرفته اند و یا چیزی را یاد بگیرند؛ این دومین در این کتاب است. با این حال، اگر روایت بسیار مورد علاقه خویش را ترک کند، نوشتن حداقل بسیار مضطرب است، در دسترس است، و داستان زیبایی را با ظرافت اثیری ارائه می دهد. صفحات پرواز می کنند و این یک کیفیت نادر در رمان اول است. علاوه بر فقدان توصیف کلی، نوشتن فقط دو بار باعث ناراحتی من شد، مثل این که یک شخصیت را به یک سخنرانی طولانی در مورد هیچ چیز راه ندهد، موراکامی موفق نشد این را به عنوان مکالمه معمولی و قطعاتی که یک رادیو دی جی روی آن هوا کاملا ضروری بود کتاب مطمئنا احساس خستگی می کند - این یک نمونه خوب از سبک بیش از ماده است هر چند من نمی توانم کمک کند اما تحسین شیک! برای یک رمان بدون داستان، شخصیت های بزرگ، یا صحنه های خاطره انگیز و یا گفتگو، من نمی خوای دوست ندارم بشنوم آواز باد. نوشتن بسیار بهتر از انتظار شما برای رمان اول است و به سرعت به پایان می رسد - استعداد واضح است و شما می توانید ببینید که نویسنده تبدیل خواهد شد. این گفته می شود که واقعا فقط طرفداران بیشتری نسبت به خوانندگان گاه به گاه می گویند - با این کتاب، موراکامی به وضوح صدای خود را پیدا می کند و می داند چه چیزی می خواهد در مورد آنچه که همیشه بهترین است بنویسد محل برای هر کسی برای شروع. خوانندگان ناشناخته که مایل به درک محبوبیت موراکامی هستند، بهتر است برای بررسی تلاش های بعدی و اصلیتر و جذابتری که او را به واقعگرائی جادویی در داستانهای واقعی جایی برساند.

مشاهده لینک اصلی
جیمز متوجه شد که تنها دو کتاب موراکامی که من آنها را خواندم اینست که این یکی و پینبال، 1973 است. او این را یکی پس از دیگری گرفت، زیرا دیگر مانند نادر است و بنابراین گران است (این دو تا از اولین رمانهای موراکامی ترجمه شده اند اما اینجا منتشر نشده اند من فقط در ژاپن تصور می کنم، توسط Kodansha ناز) او ساخته شده من یک کپی از PINBALL. این درست است، او من را یکی کرد. او متن را از برخی از وب سایت طرفداران دریافت کرد، همه چیز را چاپ کرد، COLLATED آن گنگ و یا هر چیز دیگری، و سپس BOUND آن. به من بگویید این پسر دوستانه ترین در تاریخ TIME نیست. این کتاب دوست داشتنی، به هر حال، در حال حاضر که من انجام می شود raving.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب به آواز باد گوش بسپار


 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش
 کتاب مجموعه داستان های ماندگار ایرانی
 کتاب متن کامل کلیله و دمنه
 کتاب مینا جوجه تیغی لجباز
 کتاب شب بخیر خرس کوچولو