کتاب بلندی های بادگیر

اثر امیلی برونته از انتشارات افق - مترجم: نوشین ابراهیمی-بهترین رمان ها

Wuthering Heights یک داستان وحشی و پرشور از عشق شدید و تقریبا شیطانی است بین کاترین Earnshaw و Heathcliff، یک بنیانگذاران گرفته شده توسط پدر کاترین. پس از مرگ آقای Earnshaws، Heathcliff توسط Catherines برادر هندی Burned و تحقیر شده و به اشتباه معتقد است که عشق او به کاترین متقابل نیست، برگ Wuthering Heights، تنها به سالها بعد به عنوان یک مرد ثروتمند و جلا برگرداند. او به دنبال انتقام وحشتناک برای بدبختی های سابق خود است. عمل داستان هرج و مرج و بی رحمانه خشونت آمیز است، اما دستکاری ساختار یک ساختار پیچیده، توصیف های تحریک آمیز از محیط مروان محلی و عظمت دیدگاه شعر ترکیبی از این رمان منحصر به فرد شاهکار ادبیات انگلیسی است. این مسئله بحث برانگیز بود، زیرا تصویری از ظلم و ستم فیزیکی و فیزیکی ناخوشایند بود و به آرمانهای سختگیر ویکتوریا در مورد ریاکاری، اخلاق، طبقات اجتماعی و نابرابری جنسیتی چالش کشیده شد.


خرید کتاب بلندی های بادگیر
جستجوی کتاب بلندی های بادگیر در گودریدز

معرفی کتاب بلندی های بادگیر از نگاه کاربران
من این بازبینی را به دوست صمیمی من SabahSPOILERS اختصاص میدهم، قسمت وحشی و تاریک عشق را امتحان کنید. â € œI Heathcliff â € â € همیشه، همیشه در ذهن من â € â € نه به عنوان لذت، هرگز بیش از من همیشه لذت بردن خودم â € \"اما به عنوان خود من بودن â € ¡Â Â Â Â دردسر. میل. عشق. آیا آنها چیزهای مشابهی هستند؟ اگر ما به اندازه کافی به کسی دچار نگرانی شده ایم تا این که آنها را به عنوان یک آینه به خودمان ببینیم، آیا این عشق است؟ این است. گاه گاهی. اما گاهی اوقات نشانه ای از احترام نیست، بلکه از خودخواهی بسیار قوی است که ما را از دیدن فرد واقعی متوقف می کند و ما تصور می کنیم که یک تصویری وجود ندارد که فقط به منظور تامین نیازهای ما باشد. من اعتقاد دارم که کاترین دوست Heathcliff را دوست دارد، اما من معتقد نیستم او او را درک می کند و یا تمایل دارد. با اعتقاد بر اینکه با طرح او موافقت می کند، نشان می دهد که چقدر کمی او را در نظر دارد که او در واقع چیست. او در اثر اشتیاق او از دست داده است که او تمایلی به پذیرش تفاوت بین آنها ندارد. این یک چیز خطرناک است که توسط اشتیاق برای کسی جذاب است که شما حتی نمی خواهید آنها را درک کنید و قبول کنید که آنها هستند. شما فقط میخواهید خودشان را داشته باشند. با انتخاب ازدواج با یک مرد دیگر و نگه داشتن Heathcliff توسط طرف او به عنوان عاشق که او را با پول شوهر خود را پشتیبانی می کند او را از چیزی که به آنها متصل تا کنون، بر روی چیزی که در آن ایستاد هسته عشق آنها. آزادی آنها هر دو به عنوان اسیران جامعه رشد می کنند که نمی فهمند و آنها را برای کسی که می خواهند قبول می کند. او تنها کسی است که در مقابل او می تواند خودش باشد و تنها کسی است که در مقابل او می تواند خودش باشد. اما با انتخاب به مخالفت و ارائه، کاترین از دست می دهد که جرقه که در ابتدا آنها را متصل می کند. او معتقد است که این برای خودشان خوب است. او دلهره آور است. هنگامی که او به عقب برمیگردد، زمان و انرژی بسیار زیادی را صرف تلاش میکند تا دختر دیگری را پیدا کند که دیگر وجود ندارد. او نمیتواند زنی را که خودش را به خود مشغول کرده است تحمل کند. در این مورد، آیا او هنوز در عاشق او یا صرفا به خاطر او است؟ وقتی فردی که دوستش داریم، بخشی را که عواطف ما را حفظ کرده است، از دست می دهد، چه زمانی باید از آنها رها شویم و چه زمانی باید خودمان را برای بازگرداندن این بخش اختصاص دهیم؟ @ خودم بیشتر از من هستم هر کدام از روح های ما ساخته شده است، او و من یکسان هستند. تراژدی آنها دقیقا بر این واقعیت است که آنها یکسان نیستند. او خواهان آزادی است، او امنیت را می خواهد. بنجامین فرانکلین می گوید: کسانی که آزادی را برای امنیت تسلیم می کنند، هیچ یک از آنها را نخواهند داشت و یا سزاوار آن نیستند. من موافقم و موافق نیستم من اعتقاد دارم این موضوع بسیار ذهنی است. این ساده نیست. اما در مورد کاترین این واقعا اینطور به نظر میرسد. در نهایت او هیچ آرامش و آزادی ندارد. تا چه حد می دانیم کسانی که ادعا می کنند دوست دارند؟ همه ما ریسک می کنیم چیزی را ببینیم که واقعا وجود ندارد یا چیزی از دست می دهد که وجود دارد. یا از طریق اشتیاق و یا میل ما به بازسازی اشیاء شور و شوق ما کور شده است. اگر ما واقعا نمی توانیم عزیزان ما را برای کسانی که هستند و ما سعی می کنیم آنها را تغییر دهیم، پس آیا ما واقعا آنها را دوست داریم یا به سادگی کسانی که می خواهیم آنها را دوست داشته باشیم؟ آیا می توان چنین تمایزی ایجاد کرد؟ یا کمی از هر دو است؟ آیا ما فقط عناصر شرکایمان را دوست داریم که دوستشان داریم یا مایل هستیم حتی کسانی را که نمی توانیم قبول کنیم، دوست داریم؟ آیا عشق و پذیرش همان چیزی است؟ برای شخصی که سعی می کند دوست خود را تغییر دهد، غیر معمول نیست، اما گاهی اوقات خوب و بد از همان جا می آید و اگر ما موفق شویم، در معرض خطر نابودی خوب هستیم. کاترین تلاش می کند تا Heathcliff روحیه دهد و در انجام این کار، او را از بین می برد. عشق پرشور او به نفرت پرشور تبدیل می شود. احساس اینکه خیلی نزدیک به کسی است که نمی داند کجا پایان می یابد و یا شروع می شود یا نشانه ای از تمایز عمیق یا یک توهم عمیق است. عشق مهربان و بی رحمانه، سخاوتمندانه و خودخواهانه، غم و اندوه است. ما همه چیز را از دست می دهیم و با انتخاب دادن به شخص دیگری، چیزی را به دست می آوریم. تغییر اجتناب ناپذیر است گاهی اوقات قوی تر می شویم، گاهی اوقات خراب می شود گاهی اوقات آن کمی از هر دو است. بعضی از ما شرکای شایسته خود را پیدا می کنیم، بعضی، متأسفانه، هرگز انجام نمی دهند. اما من اعتقاد دارم که مهم نیست که در کدام قسمت از سکه شما را خلق کنید، ماندن وفادار به خود همیشه انتخاب درست است. دفعات بازدید: 2

مشاهده لینک اصلی
اغلب من تصمیم می گیرم که این بررسی را ویرایش کنم - و عقیده ی کتابی که من در ابتدا از آن متنفر بودم، تغییر پیدا کردم - فقط چند روز پس از نوشتن یک مقاله، از آن جهت که من از آن متنفر بودم. امیلی برونته، متفکر شما علاوه بر یادگیری چیزهای واقعا وحشتناک از طریق نظرات دوست داشتگان Goodreaders من (مردم به من گفته اند که نه تنها داستان Heathcliff و کاترین ها وحشتناک خدمت کرده است به عنوان الهام بخش برای گرگ و میش - داستان داستان به عنوان یک داستان عاشقانه؛ و - brrrr - این @ در تقریبا در تمام نظرسنجی ها در اکثر شخصیت های ادبی عاشقانه، رهبر رهبر می شود @) من این نظر از Teresa را خوانده ام: @ من فکر می کنم که من خواندن جایی - شاید در این کتاب: امیلی برونته: هنرمند به عنوان آزاد زن - که او دنیای خود را ایجاد کرد (و این کتاب به نظر می رسد با دو راوی فریمور خود را فریبکارانه می کند)، افسانه های خود. اگر کسی این تفسیر را ببیند، من فکر می کنم که هیتکلیف می تواند تقریبا به عنوان یک شخصیت زئوس، یک موجود کوچک و مجرم شناخته شود. ... یک نظر که با مشاهدۀ او در نظر دیگری همراه است که @ نام هندی / هیتکلیف / هارتون همه با همین حرف آغاز شد، و نه اشاره به داشتن دو کاترین - دنیای محصور که خود را تکرار کرد @ من را متوجه شدم که این را می دانم بله، در یک رخداد ذهنی رویدادها این کتاب نابغه است که در جهان کاملا جدا شده و جدا از هم زندگی می کند که تنها با قوانین خودش زندگی می کند و با موجودات خدادادی خود حکومت می کند و شباهت کمی به آن ها دارد و نفوذ کمی از بزرگتر دارد جهان خارج از آن * دو کاترین در این کتاب - و هر دو آنها سفر بین ایستگاه های کاترین Earnshaw، کاترین Heathcliff و کاترین لینتون - به خاطر اینکه چه گزینه های دیگری آنها را داشته باشند؟ حتی جوان کتی، به طوری که به ظاهر نزدیک به احتمالا ترک این گوشه محصور از جهان به لطف زودگذر ناگهانی لکودو (مرد جهان خارج) به او می رسد، در نهایت باقی می ماند محکم به محل او می داند، باقی می ماند با Earnshaw - او اولین پسر کوهنورد (چرا کسی که وجود دارد؟) هیت کلایف، که می توانست دنیا را داشته باشد، دوباره به حکومت کوچکی که در آن تصویب شده است، نمی تواند کشور را از خاکستر های خاکستری بیرون ببرد. و دیگران یک لیندون هستند - لینک دیگری در زنجیره ای که هر کس دیگری را متصل می کند. و دنیای کوچکی از این رمان هیچ کس دیگری را درک نمی کند که لیندون، کتی یا تجسم هیتکلیف / هارتون / هندی است. هر کس با هم باقی می ماند، سرنوشت آنها فقط به یکدیگر متصل می شود، با بی توجهی به جهان خارج. فقط ایزابلا (که هرگز به نظر نمی رسد در این جهان جا دارد) می تواند فرار کند - اما همچنان با فرزندش، لیندون هیتکلیف، که به لطف نامهای او، به این دنیا ختم می شود، فرار نمی کند تا از این گوشه کوچک جهان و تبدیل شدن به یک تبه کار کوچک تلخ. و این جهان، آزاد از نفوذ در خارج، فقط ادامه در دایره خود را، خود را کمی و وحشتناک - universe.Ok، ذهن چشمک زن است. به اندازه ستاره ستاره من به اندازه کافی ست امیلی برونته، ذهن شما تاریک تر از آن بود که برای آن اعتبار دادم. Touchà ©.\n------------------------ بررسی اولیه از طولانی مدت (معروف به چند روز - ابدی در چشم یک میوه، با این حال) ---- -------- خوب، من صادقانه - من تصمیم گرفتم این واقعا بخوانم زیرا کلمه Wuthering تا به حال برای من جذاب بود. من غریبا مغز مغزم. در اصل، مغز اصرار دارد که آن باید wIthering باشد. املای کامپیوتری موافق است و هر دو آنها اشتباه هستند به علاوه، من نیز به آن معرفی شده ام - البته! - فرهنگ پاپ، حسن نیت ارائه میدهد از Phoebe Buffay: (در قسمت باقی مانده این قسمت، راشل در مقایسه با جین Eyre به Robocop، به Phoebes بسیار لذت می برد) ------------------ ------ خوب، حالا به جدی بازگشته است. این کتاب یکی از اولویت های امیدوار کننده در همه ادبیات بود. بدون شوخی. روایتگرانی که به خانواده هیتکلایف سوق داده می شود، به عنوان یک کابوس به عنوان سورئال و وحشت زده به عنوان یک کابوس که واقعا می خواهید از خواب بیدار شود، منجر به وقوع آن می شود، اما نمی تواند. به طور جدی، اجازه می دهد نگاهی به آغاز داستان - با Heathcliff، و سگ ها، و خزنده ترین خرس از ایگور، و شخصیت های عجیب و غریب Hareton و کتی، همه در گوتیک ترین حالت یک ذهن قرن 19th بود. دوست داشتنی، فقط دوست داشتنی. اما پس از آن یک خدمت مقتدر مدافع به نشستن به داستان کتی و Heathcliff گفت و هر کس دیگری در طوفان مخرب گرفتار کسانی که دو خودشان را ترک کردند - و چیزی تغییر کرد، سحر و جادو حل می شود. من وحشی و بیچاره وعده داده شدم در عوض من دوش خسته کننده از خودمحور، خود جذب، کم عمق، مخرب، ناخوشایند، بی توجهی بی پروا به هر کس دیگری از هر کس دیگری، همراه با موارد روشن از sociopathic، narcissistic، و از بین بردن به هسته مردم آسیب رساندن به همه چیز آنها در آمده است ارتباط با. شور وحشتناکی نیست خودخواهی خود جذب شده و هیچ چیز دیگر. یک برادر زخم خورده در یک فروشگاه مواد غذایی که خود را بر روی زمین پرتاب می کند و پرتاب یک تندرو شرم آور و شرم آور می کند، زیرا او فقط باید آن قطعه غیر ضروری آب نبات را داشته باشد. نه من طرفدار خشم، انتقام و ... نیستم ...

مشاهده لینک اصلی
این یک اظهارنظر در مورد فراوانی کلیشه هایی است که مسائل مربوط به ادبیات عاشقانه را مسدود می کنند، که خوانندگان به طور گسترده ای در میان \"برادران خواهر تور د نیروی\" با خشم، سوء استفاده و اضطراب های عاطفی به جای عشق، به طور گسترده ای ارتباط می دهند. از آنجا که تأیید عشق غیر طبیعی و وسواس آمیز که همه چیز را در مجاورت آن از خرافات خالص نابود می کند، به نوعی کمپس اخلاقی ما را به یک تیزه می اندازد. زمانیکه من این را مطالعه می کنم، امیلی برونتا \"لذت بردن کودکانه از یک کتاب بسیار شبیه هیت کلیف را بی رحمانه باعث می شود که جهان بین اندام های Thrushcross Grange و Wuthering Heights کشش به شدت محو شود. او به مدت یک هفته یا بیشتر به منزلی از احساسات تیره و تلخ درونم زده بود که از آن به نظر می رسید که خودم را دچار مشکل می کنم. اما اینبار؟ صفحات توسط روحیه من هر زمانی که برنتو \"مرز میان آنچه را که صداها به دلخواه وضع موجود تقدیم می کند، کلیشه ای را تخریب می کند، اجازه می دهد که قهرمان او در خارج از منزل آزادانه به عنوان یک فردی که هرگز نتوانسته است فردیت او را کاهش دهد، مجموعه ای از ویژگی های زنانه. و عاشقانه؟ این باعث غم و اندوه من شد بنابراین من را عذر خواهم کرد اگر از مردانی که از مرد آلفا تصدیق می شوند که مردانگی خود را از بین ببرند، منافع خود را حفظ می کنند، وعده خوشبختی و فداکاری عادلانه و نیکوکارهای دوجانبه عادلانه است. من به جای آن شایستگی وحشیانه امیلیس را تحسین می کنم، جلال شجاعانه خود را از این زلزله زدگی، تمایل به ذوب کردن همه چیز، برای پیوستن به آنانی که خواسته اید، با مراقبت از آنچه که ممکن است به دنبال داشته باشد. عشق است که خون شما را می کشد و برای روح شما غذا است و هر فیبر موجود شما را می سوزاند. اما، اگر شما جرأت می کنید، Heathcliff، شما سرمایه گذاری می کنید؟ اگر انجام دهید، من شما را نگه می دارم من خودم دروغ نمی گوییم: آنها ممکن است دوازده پایی عمیق من را دفن کنند و کلیسا را ​​روی من پرتاب کنند، اما تا زمانی که با من نباشید، من باقی نمی ماند. من هرگز انجام نخواهم داد!\nارتباط Heathcliff و Catherines فراتر از کنترل و درک خود، طوفانی بود که در زندگی کسانی که به دنبال آن افتاده بود، ویرانگر شد، نیروی طبیعت که تنها زمانی که هر دو آغازگر آن در مرگ آزاد با هم متحد شدند، برای سرنگونی وحشیانه و بدون کنترل پیروزی در سراسر زمین که آنها خودشان را ادعا می کردند - مورورهایی که از ملاحظات دنیوی جنگ ها، امپراطوری و نابرابری تفکیک شده اند، تنها اتوپیایی بود که می توانست اشتیاق فاجعه آمیز خود را برای یکدیگر در نظر بگیرد. من نمی توانم به این طبقه نگاه کنم، اما ویژگی هایش در پرچم ها شکل می گیرد! در هر ابر، در هر درخت پرنده هوا در شب، و با نگاهی به هر گونه جسم در روز گرفتار - من با تصویر او احاطه شده است!\nسارتر در پیشگفتار خود (تأیید پرشور) به فرانتس فانونز جسورانه از زمین می گوید - @ ... او به وضوح نشان می دهد که این خشونت ناپذیر، نه یک طوفان در یک فنجان قهوه ای و نه ظهور غریزه های وحشیانه و نه حتی نتیجه ناراحتی: این انسان است که خودش را تغییر می دهد. @\nو آن را به عنوان مختصر و مختصر دفاع، من می توانم برای Heathcliff، خشم خود را که معتاد و تحمیل تحمیل می کند را فراهم می کند. Heathcliff بدون نام دوم، بیگانه دائمی در یک جامعه سفید شسته شده، سبب خشم چندگانه می شود، و دیگری، چیزهایی که نلی دین، خانم Earnshaw، Hindley و حتی نوزاد کاترین به عنوان هیچ چیز دیگری از موجودی کثیف، بدبختانه و ناسازگار سزاوار تحقیر فردی از رنگ که در جهان به طور فزاینده ای به نقاط ضعف و قوت نور و تاریکی، غرب و شرق تبدیل شده است، قدرتمند و بی قدرت، استعمارگر و استعمار، سفیدپوست و برده سیاه، سوء استفاده و مورد آزار قرار گرفته است. بعد از همه، خشونت، زبان ستمدیده است، به ویژه به این دلیل که ستمگر او را بهتر نمی آموزد. من آرزو می کردم که موهای نازک و پوستی عادلانه داشته باشم، لباس پوشیدم و رفتار کردم، و فرصتی برای داشتن غنی بودن او داشتم!\nو کاترین؟ من با سیمون دوبووور مخالفم وقتی که او می گوید: @ از کلماتش استفاده می کند، حرکاتش را تکرار می کند، مانی ها و تیک هایش را می پذیرد. @ من Heathcliff، @ کاترین در Wuthering Heights می گوید؛ این گریه همه زنان عاشق است او تجسم دیگری از معشوق است، بازتابش، دوگانه او: او او است. او اجازه می دهد که جهان خود را در معرض خطر: او در جهان خود زندگی می کند. @\nاین قطعا نشان می دهد قهرمانان پر جمعیت طیف گسترده ای از رمان های عاشقانه متعارف به طور کلی. اما من کاترین را از این نگرانی معاف می شمارم. چند لحظه ای از مرگ او او قصد دارد به دختران بدون جنسیت خود بازگردد تا با یک همدم دوران کودکی دوباره متحد شود؛ با این که او آزادی واقعی را گرم کرده است، برای بازگشت به زمانی که محبوبیت اجتماعی بر او تأثیری فاجعه آمیز برای انطباق نداشته است. و اگر کاترین خود را پیدا کند تا از نیمه دیگرش قابل تعویض باشد، هیت کلایف نیز خود را با آغوش خود از زمین حل می کند و بین تعظیم و ملل تبعیض قائل نیست. ... خوابم را خوابیدم که آخر خواب آن خوابگاه بود، با قلبم متوقف شد ...

مشاهده لینک اصلی
باور کنید یا نه، نه طرفداران. داستان خود منحصر به فرد است \u0026 amp؛ بسیار اصلی، پیشرونده برای بسیاری از هیجان انگیز ویکتوریا و تماشای خانه خالی از سکنه. اما موتور در مغز من وجود نداشت تا روند را کاهش دهد. خواندن این است که مانند خواندن چیزی است که در مجموع الزام آور است. من حدس می زنم که یک کلاسیک است چون افراد کافی آن را خواندند تا آن را از کتاب های بهتر تشخیص دهند. شخصیت هیتکلیف یک خون آشام است که زندگی را از همه در خانواده در Wuthering Heights \u0026 amp؛ همسایگانش بدون تردید یک بازیگر خوب میتواند از او بیرون بیاید \u0026 amp؛ اسکار را دریافت کنید این کار labyrinth است و گاهی اوقات خیلی دشوار است برای درک. این جمله احکام فوق العاده بی نظیری دارد (واقعا!) و کاملا نامنظم است - لذت بردن از همه نیست. این،Catcher در Rye @ و @ Great Gatsby @ نیاز به تخلیه کانن!

مشاهده لینک اصلی
من به این کتاب نزدیک شدم و انتظار داشتم درباره یک داستان عاشقانه زیبا و تراژیک خواندن بخوانم: در عوض، من با یک داستان انتقاد شدید، یک انتقام روبرو شدم - اما عشق هیچ جا یافت نشد. در واقع، اجازه دهید این را بهتر بیان کنم: در ابتدا عشق وجود داشت ... اما این تنها آغاز، کاتالیزور بود. عشق تنها وجود دارد که تمام تنفر ها را در بر بگیرد و آن را زندانی کند. این خود عشق نبود، اما تنها یک بطری کوچک و شفاف با یک علامت زیبا @ love @ بر روی آن حک شده بود - در یک خوشنویسی دوست داشتنی با قلب و گل تزئین آن - و هنگامی که عشق پرتاب شد و به طبقه افتاد، شکست و محتویات آن - از خود متنفرم - آزاد شد مانند دود قرمز تیره که به آرامی در حال گسترش است اما مطمئنا مانند سم یا لعنت، سم زدایی آنهایی را که جرأت داشتند نفس بکشند. Emily Brontà \"در نوشتن خود با استفاده از تغییرات در زمان بسیار پرکار بود - از طریق flashbacks - و راوی های مختلف و غیر قابل اعتماد به داستان از Earnshaws و Lintons. این کتاب در سال 1801 آغاز می شود، زمانی که یک مرد به نام Lockwood اجاره خانه ای به نام Thrushcross Grange را از مردی با نام \"Heathcliff\" که به نوبه خود در ارتفاعات Wuthering زندگی می کند، اجاره می دهد. لکودو، هنگامیکه صاحب خانه می شود، یک شبانه روز بازدید می کند، به دلیل یک طوفان برف، مجبور است شب اول خود را صرف کند و در حالی که در اتاق مخصوص خود، نام او @ Catherine @ است که در بسیاری از کتاب هایی که فقط نشسته اند، گرفته شده است. او به خاطر نوشتههای خاطراتش در مورد آن کتابها و فضای تاریک وحشیهای ووتیرینگ تحت تاثیر قرار گرفته است و او با یک کابوس به نام کاترین کابوس میرود؛ بیدار شدن از خواب بیدار می شود، تا زمانی که Heathcliffe بارگها را به اتاق خواب بسپارد، آن را می سوزاند تا ببیند چه چیزی در مورد سر و صدا وجود دارد - و آنچه در ادامه است صحنه بسیار چشمگیر است. در صبح، Lockwood در نهایت به Thrushcross Grange رفت و در آنجا ملاقات نلی دین، خانه دار که در دهه های گذشته در خانواده بوده است. هنوز مطمئن نیستم که چیزی که او دیدم فقط یک رویا بود، او از کاترین سوال می کند و نلی شروع به صحبت کردن با او می کند. در سال 1771، آقای ارنشاو (پدر هندی و کاترین) از سفر به خانه برگشت Heathcliff - یک کولی @ dark-skin در جنس @ - که او تصمیم به اتخاذ دارد. او سپس بهترین سالگرد کاترین ها می شود. تقریبا ده سال بعد، هیات کالیفر فرانسوی کاترین را کتک می زد که می گوید که او با او ازدواج می کند و می خواهد با همسر ادگار لینتون ازدواج کند. تصمیم گرفت برای فرار و فرار، Heathcliff در مدت سه سال غایب است و با یک طرح انتقام از قدرت و قدرتمند برخوردار است: تنها مزدور هر دو خانواده Earnshaw و Linton نه تنها برای یک، بلکه برای دو نسل. این شناخته شده است که امیلی برونتا \"و خواهرانش با استفاده از برخی از سربازان چوبی که داستان هایی را ایجاد کرده اند، تصورات خود را به عنوان کودکان آغاز کردند. اوایل دهه ی هفتاد در Wuthering Heights نوشته شده بود، اما رمان هنوز فضای کوچکی از سربازانی را که با یک جعبه ی کوچکی شنا کرده بودند، انجام داد. مانند آنها، کاراکترهای امیلیس به نظر می رسید که در یک جعبه تاریک و تاریک، تقریبا مانند یک آزمایش، زندگی می کردند - که تقریبا مانند یک آزمایش بود - جایی که بعید بود که آنها محصول این محیط ناخوشایند نباشند و غیر ممکن بود که احساسات و احساساتشان به شدت برداشته شود به مسائل زندگی و مرگ. لیک اما و مادام Bovary - رمان های از همان دوره - من تا به حال سخت به احساسات همدردی برای قهرمانان storys، به خصوص جفت اصلی که Heathcliff خیلی تلخ و نفرت نسبت به همه بود، و کاترین به عنوان او را انتخاب کرد یکی دیگر از مردی که ازدواج می کند، نه آن چیزی است که او واقعا دوست داشت - نه این که هیچ چیز اشتباه با توجه به وضعیت و شهرت در تصمیم گیری بر روی آنها برای ازدواج، اما، تا آنجا که عشق داستان رفتن، دشوار است برای مراقبت از هر دو آنها - خوب، نه تنها برای آنها: به نظر می رسد حتی یک شخصیت واقعا دوست داشتنی نیست. با این حال، کاترین جوان - کتی لیندون - شخصیت شگفت انگیز و زنده است. من منتظر او بودم که از صفحات خارج شود - در این مورد، از کیندل خودم - و شروع به کار در اطرافم در اتاق نشیمن من و از طریق صفحات کتاب هایم را جلب کرد. دقیقا از طریق روحیه کتی - و هارتون، پسر عموی او - که نویسنده برخی از امید به داستان او قرار داده است. سرانجام سرنوشت نسل قبلی را تکرار کرد، آنها سرانجام شکست خوردند و انتقام گرایانه Heathcliffs را شکست دادند و زمانی که به نظر می رسید همه مسائل از بین رفته اند، برخی از آرامش و عشق را در یکدیگر یافتند. اگر \"برادر\" \"خواهر\" پس از انتشار بزرگترین دستاورد خود در نوشتن درگذشت، شاید پس از آن او یک داستان عاشقانه واقعی را بنویسد: کتی و هارتون. خواننده: بین 3 تا 4 ستاره در حالی که تصمیم گرفتم بر امتیاز من برای این کتاب. من تا 4 سالگی با آن روبهرو شدم؛ از امیلیس خیلی خوشحال شدم و فکر میکنم او در نوشتن شخصیتها با احساسات جنجالی و هیجانانگیز جالب توجه است، حتی اگر من آنها را با جعبه اسباب بازیهای خودم همراهی نکنم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بلندی های بادگیر


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران