کتاب بار هستی

اثر میلان کوندرا از انتشارات قطره - مترجم: پرویز همایون پور-بهترین رمان ها

بار هستی اثر میلان کوندرا، نویسنده‌ی چک، تفکر و کاوش درباره‌ی زندگی انسان و فاجعه‌ی تنهایی او در جهان است... ؛
چگونه بار هستی را به دوش می‌کشیم؟ آیا «سنگینی» بار هول‌انگیز و «سبکی» آن دلپذیر است؟
برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه‌رو می‌کند و به تفرک وا می‌دارد... اگرچه شخصیت‌های کتاب واقعی نیستند، از انسان های واقعی، بهتر درک و احساس می‌شوند؛


خرید کتاب بار هستی
جستجوی کتاب بار هستی در گودریدز

معرفی کتاب بار هستی از نگاه کاربران
@ترزا سر را روی شانه او گذاشته بود؛ آن‌ها این سوی و آن سوی می‌رفتند و با صدای پیانو و ویولن حرکات رقص انجام می‌دادند. اکنون ترزا همان خوشحالی عجیب و همان غم غریب را احساس می‌کرد. معنای غم این بود: به ایستگاه آخر رسیده‌ایم! معنای خوشحالی این بود: با هم هستیم! غم شکل و خوشحالی محتوا بود و خوشحالی فضای غم را آکنده می‌ساخت.@

حس می‌کنم حتی جا داره چند دور دیگه بخونمش!
این بار ولی، این جمله‌ش کافی بود تا بفهمم اون چیزی رو که میخوام از خوندنش به دست آوردم:
@آن چه مرا مجذوب می‌کند، مرزی‌ست که از آن گذشته‌ام، مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.@

مشاهده لینک اصلی
یک شاهکار دیگه رو به پایان رسوندم .
کتاب با مفاهیم فلسفی فراوانی سرو کار دارد . این کتاب در دوره زمانی مرسوم به بهار پراگ میگذرد هنگامی که که شوروی به چکسلواکی حمله کرد . شرح حالیست از زندگی هنرمندان و روشنفکران اون دوره .

اصولا راه غلط و جود نداره انسان برای یک بار است که تجربه زندگی رو داره و انسان مبرا از اشتباه است چون تشخیص راه درست از غلط غیر ممکن است.

فیلمی اقتباسی هم از این شاهکار ساخته شده با کارگردانی فیلیپ کافمن و بازیگری بانو ژولیت بینوش که دیدنش واجب .

مشاهده لینک اصلی
یک داستان می تواند در نوشته شود، می گوید 5 یا 15 یا 32 یا 99 راه. اما، به اعتقاد من، تنها یک راه برای دادن عنوان وجود دارد. این در حال حاضر ظاهرا کامل است و از این رو، بدون نیاز به فکر کردن به هر یک از ضعیف آن وجود دارد. به من گفته شد که این کتاب درباره خیانت است یا حداقل این چیزی است که من معتقد بودم که از منبع ناشناخته است. و وحشتناکی اشتباه است!\n@ اگر تنها یک زندگی داشته باشیم، ما نیز ممکن است زندگی نکنیم، @ ظهور متناقض به عود مجدد نیتز\nاین داستان فلسفی (خوب، من اعتراف میکنم که تمایل زیادی برای اضافه کردن @ Romance @ به این رشته ژانرها وجود دارد. آرزو می کنم!) شامل مجموعه ای از شخصیت های جالب یا موجودات: توماس: یک زنبوردار با یک اسکنر نامرئی که مستعد ابتلا به تریزا: بیگانه ای از معشوقه هایش را کشف کرد، یک کودک که در سبد گلوله به طرف توماس فرستاده می شود تا شاید دوستش داشته باشد. شاید، سابینا: یک نقاش لیبرال که دوست دارد پدر بزرگ کاپیتان خود را بپوشد، حتی در دوران صمیمی با او دوستداران، فرانتس: یکی از دوستداران سابینا و استاد که اجازه نمی دهد که کلاه کابینت خود را در طول برگزاری تورها و جلساتprivate خود @ و Karenin: یک سگ ... عوضی که او را گرفت (این که چگونه او را از طریق خطاب کتاب را با توجه به نامی که او داده بود، صرف نظر از جنسیت اصلی او) از کتاب Anna KareninaApart از تلاش برای مخالفت با دیدگاه نیتشس، به نظر می رسد، ساختمان storys بر اساس اصل Parmenidess در وجود و سبک. سبک و سنگین بودن \"اگر هر ثانیه از زندگی ما به تعداد نامحدودی بازمیگردد، ما به عنوان یک عیسی مسیح میخواهیم که به صلیب برسد.\" کاندرا هماهنگی خود را با \"Lightness @\" (از پارمنیدس) گرفته است تا علیه \"نیچه\" Heaviness @ non-being و به ما فرصتی می دهد تا در مورد مسأله غیر قابل تحمل و غیر قابل تحمل ببینیم. چطور می توان سبکی را غیر قابل تحمل کرد؟ آیا بی تفاوتی چنان غرق می شود که زندگی را غیر قابل تحمل سازد؟ آیا این اعتقاد یا سؤال عود ابدی است؟ یا هر دو؟ P.S. مراجع تکراری به Parmenides، Sophocles ادیپوس رکس، دکارت و غیره وجود دارد .... نیاز به خواندن آنها نیز، به زودی یا بعد از آن *** برای ادامه بعد: |

مشاهده لینک اصلی
با وجود اینکه یک کتاب کلاسیک و شناخته شده، من فقط می توانم به شما سه را estrellas.Me'd خواهم به شما پنج بدهد، چرا که کتاب آن را سزاوار، اما من نمی توانم نمره حداکثر به یک کتاب که من completamente.Hay درک نمی دهد برای گفتن این، یک کتاب دشوار است، پیچیده است. این فقط 350 صفحه است و بیش از دو هفته طول کشید تا آن را بخوانم. و نه به این دلیل که من خسته شدم و یا زمان را صرف نکردم، اما چون در بسیاری از موارد مجبور شدم همین را بخوانم تا ببینم آیا کمی بیشتر درک کردم. و من موفق نشده ام نویسنده یک هزار سوال فلسفی دارد که گاهی اوقات دشوار است درک شود و یا در خواننده باقی بماند: مرد هرگز نمی تواند بداند چه باید بکند، زیرا تنها یک زندگی دارد و هیچ راهی برای مقایسه با زندگی قبلی اش ندارد و نه برای اصلاح آن در زندگی بعد از آن @ یا @ چیزی که لزوما اتفاق می افتد، آنچه که انتظار می رود، هر روز تکرار می شود، بی صدا است. فقط شانس به ما می گوید @ ما همچنین می توانیم کلماتی را پیدا کنیم که مبدأ را با نویسنده به اشتراک میگذارند و هیچ ترجمه ای ندارند، مانند @ Kitsch @، و شما انجام تمرینات اضافی را انجام می دهید. یکی دیگر از شک و تردید من: چه کسی داستان را می گوید؟ اغلب اوقات، یک روایت شناخته شده است که همه چیز را می داند، اما گاهی اوقات با اولین شخص صحبت می کند و درگیر می شود. این باعث شده است که من فکر کنم که شاید در پایان کتاب، مشخص شود که راوی (شادی من در یک چهره) شخصیت است. توماس غم و اندوه من را به من عطا کرده است، او را تحسین کرده ام، او من را تحریک کرده است ... چگونه یک مرد صادقانه به زندگی کفر محکم می کند؟ ضعیف ترزا، به خصوص برای درد دانستن، تقریبا در همه زمان ها، آنچه شوهرش می کند. این عبارت هزار بار بوی موهای توماس را تکرار کرد، به سادگی به من (منفی) رسید. سابینا و فرانتس، مکمل کامل برای شناخت نوع افرادی که می توانیم در زندگی ببینیم. فانتزی قطعه ای است که در آن نویسنده از @ صحبت می کند که چگونه هر کسی را دوست دارد که دیده شود و چهار شخصیت را با این دیدگاه های مختلف مقایسه کند. به طور خلاصه، من فکر می کنم این یک کتاب عالی است، اما باید بروم چند سال است که بخواهم ببینم آیا ذهنم بیشتر برای مسائل فلسفی باز است یا خیر. به هر حال، این کتاب در لیست من از 1001 کتاب قرار دارد که از بین می رود. لینک در وبلاگ من: http: //unablogueraeventual.com/1001-l ...

مشاهده لینک اصلی
میلان کوندرا دارای استعداد است تا احساسات درونی ما را به تصویر بکشد و اغلب اوقات از طریق فعل غیر قابل توصیف باشد. کل رمان براساس احساسات متفاوت شخصیت ها، به خصوص دو زوج ساخته شده است. شخصیت مرکزی، چرخش تاریخی که در آن گرایش دیگران، توماس، جراح برجسته چک است، شکاکانه، تخریب شده در مورد کمونیسم و ​​آشکارا خصومت از تهاجم روسیه به سال 1968، زرق و برق دار تیرزا، همسر عکاس او، که وفادار است و پس از فرار از مادرش و یک بخش کامل از زندگی گذشته خود را به او چسبیده است. Sabina، سرپرست معروف توماس، نقاش، متخاصم به هر نوع دخالت در فکر، بسیار کمتر در اعمال تانک های روسی بودند و سرانجام، فرانتس عاشق سابینا، آرکه ایپ رقیق و قابل اطمینان که رابطه شان با شکنجه، شبیه به اصلاح شخصیت Butor است. هرکس زندگی خود را در زمان حمله روسیه به چکسلواکی در سال 1968 و در سال های خیانت که دنبال شد این کتاب یادآور فاکتور شوخی است، اما با پیچ و تاب به زمان های سیاسی، کمی کمتر افسرده و احتمالا یک بعد روانشناختی تا حدودی بیشتر برجسته است. در بخش اول، نویسنده ارائه شده با اقتصاد کلمات، اما دقت و کارآیی لوکس از این کشور غیر قابل توصیف @ که از دست می دهد @ که در آن احساس بد و بد تنها دو، همیشه نوسان از انتظار به دیگری بدون آن که واقعا در هر شرایط بهتر احساس می کنید بهتر است. این قسمت اول نیز محل سکه دو طرفه ساخته شده توسط زوج توماس ترزا است .... بنابراین ما نمایانگر یک دیدگاه خاص، یک تصور خاص از حوادث از طریق منشور است که توماس است. شما می دانید که بخش دوم، معکوس این مدال است، از طریق منشور ترسا، همیشه ظریف است، همیشه برای بیان احساسات سخت است. این فرآیند است که در سراسر رمان Kunderas استفاده می شود، به طوری که برخی از بازیکنان کمی از این اقدام ناخوشایند از زمان وقوع رویدادهایی که در حال حاضر شناخته شده اند ناامید شده اند، فقط به ما از طریق دیگر چشم ها می گویند و این به نفع من است رمان با توماس، نویسندگان سوالاتی را درباره دوگانگی بین سبک و گرانش مطرح می کند، و ما را درک می کند که در مورد ارزش مثبت یا منفی این مخالفت دشوار است. با ترسا، که ساعت ها در مقابل آینه می گذرد و سعی دارد روح خود را در پشت ظاهر خود ببیند، دوگانگی بین بدن و روح را بررسی می کند. ضرورتهای بدن و شانس روح، در عین حال اجباری در موجود بودن همیشگی، و نه بدون ایجاد اختلافات. از قسمت سوم، میلان کوندرا دقیقا سیاست را تحریک می کند، یعنی ظلم و ستم کمونیستی در چکسلواکی. موضوع میتواند ناتوانی در برقراری ارتباط باشد: از پناهندگان سیاسی با خارجیها، مخالفان و مخالفان اعلام شده صمیمی، یعنی پناهندگان با مردم به خانه. کاندرا لزوما یک رژیم را محکوم می کند، اما مشخص می کند که یک برنامه چیزی جز مبلغ آرامش و همدستی است که باعث می شود هزاران، میلیون ها نفر، مردان و زنان در یک سیستم سخت گیر عمل کنند. در نهایت، من به خودم اجازه می دهم کمی حدس بزنم؛ شما می دانید که میلان کوندرا یک خبرنگار عالی از ادبیات کلاسیک است و حتی در آن به طور گسترده نوشته شده است. من فکر می کنم چشمک زدن او را در کتاب خود با نام سگ (کارینینا) به ما می دهد در واقع شناخت وابستگی بین او و تولستوی است. در حقیقت، پروژه ادبی \"جنگ و صلح\" می تواند به طور خلاصه در روشنایی غیر قابل تحمل از دلالت های فردی در جریان تاریخ به دست آید. @ تولستوی این بازتاب را از دیدگاه رویداد تاریخی کمپین روسیه تحت نام ناپلئون، کاندرا ، تحت آن انقلاب قطع شده در چکسلواکی در سال 1968، اما در هر دو مورد، یافته های مشابه به نظر می رسد. راننده بخار در تاریخ پیشرفت می کند، اما به افرادی که این تصور را می کنند که انتخاب می کنند، زمانی که انتخاب آنها چیزی نیست، تغییر نمی کند، ممکن است بدون تغییر قابل توجهی در نتایج مشاهده شده باشد. پروژه ادبی Kunderas قطعا کمی متفاوت است، اما من فکر می کنم ممکن است جالب باشد که آن را با اثر تاریخی تولستوی مقایسه کنید. هرچند Lightness غیر قابل تحمل بودن بدون شک یکی از بزرگترین رمان های جهان قرن بیستم است. هنوز هم پیش می آید که قضاوت کند، اما من تضمین می کنم که این کتاب برای قرن ها برجسته خواهد شد. حداقل این عقیده من، غیر قابل تحمل نور است.

مشاهده لینک اصلی
در ابتدا، این کتاب من را ناامید کرد، به عنوان چیزی که فکر می کنم اشتباه گرفته شد. من احساس کردم می خواهم عقب نشینی کنم به یک کتاب با ساختار ساختاری بیشتر و توسعه شخصیت. در عوض، کاندرا به راحتی از داستان خارج می شود تا موضوعات فلسفی و تاریخی را بیرون بیاورد، شخصیت های خود را به افسانه های فلسفی خود متصل می کند، و دوباره به داستان خودش با تأکید متفاوت دیگر در دور دوم می پردازد. من همچنین نمی دانستم که چه شخصیتی را دوست دارم. بارها، تمام کاراکترها به نظر من غیرممکن بود، به جز کارنین، سگ ترزا. در پایان، من فکر کردم نویسنده به سادگی من را در لبه یک بیابان وجودی قرار داد. او به من چسبیده بود، با بی توجهی بالقوه (یا سنگین بودن) زندگی من، ناتوانی من از «کیتچ» آزاد، و در جایی که عشق، که قرار است «همه چیز را بدست بیاورد» اغلب اشتباه گرفته می شود ، خودخواه، نیازمندان، دستکاری، فریبکارانه و بی رحمانه. من صادقانه فکر می کنم نویسنده به طور عمدی می خواست من به احساس سرگیجه. این ناراحت کننده و گیج کننده بود. اما با وجود تلاش های من، این کتاب تنها من را ترک کرد. آن را از طریق مغز من، ناخواسته، منعکس کننده افکار من، خواستار در نظر گرفتن. و به این ترتیب، با اکراه، من تلاش کردم با این کتاب با اصطلاحات شخصی خودم مبارزه کنم. دوگانگی مرکزی این کتاب، وزن و خلاقیت است که در کل کتاب به نظر می رسد در رمز و راز و ابهام قرار دارد (شاید این نتیجه من درک سطح خود از فلسفه وجودی). اولا، کاندرا در رابطه با وزن، از لحاظ مفهوم نیچه نیازمند «بازگشت ماهانه» است. چه چیزی بازگشت ابدی است؟ طبق نظر نیچه، وقایع دوباره و دوباره دوباره، همیشه بدون پیشرفت و هرگز تغییر نمی کنند. وجود آن به خاطر چرخه بی نهایت است که چیزها را از گذراندن، ناپدید شدن، حفظ می کند. همراه با ایده ی بازگشت ابدی نیچه نیازی به مفهوم amor fati (عشق از سرنوشت) و یا ایده ای است که ما می توانیم یاد بگیریم که به بازگشت ابدی و وزنمندی ذاتی آن پی ببریم. خواننده کاندرا به نیچه \"ناتوانی قابل تحمل\" است، جایی که رویدادها به طور بی سابقه ای مجددا باز نمی شوند، اما مختصر، زودگذر و موقت هستند. در سبک بودن، جهان بی تفاوت است، حوادث متناسب خود را از دست می دهند، و اهمیت فراموش می شود. این موضوع مهم نیست اگر زندگی وحشتناک، زشت و یا زیبا باشد چرا که حوادث در خلاء بی معنا از بین می روند. Einmal ist keinmal. چه اتفاقی می افتد، اما یک بار، ممکن است اتفاقا اتفاق نیفتاده باشد. به اندازه کافی هوشمند نیستیم که بدانیم وزن یا سبک بودن بهتر است. اما من تعجب می کنم که آیا این واقعا نقطه است. شاید مهمتر از آن این است که ما شخصیت هایی را می بینیم که قطعات کوچک ما همه ما هستند و در تلاش برای ساخت زندگی ارزش های فردی و معنا در یک زمان کوتاه و سرکوبگر هستند. شخصیت ها با یکی از این برچسب ها در جعبه نیست. در واقع، اکثر شخصیت ها میان سبک و وزن بودن بین «موز سینمای» («باید») و «قهوه ای (سنتی») (نیز همینطور ممکن است در غیر این صورت) باشد. منظورم این است که وقتی که من (همچنان) برای مبارزه برای به دست آوردن معنای کتاب، شروع کردم، میبینم که امکانات زندگی، یک صورت فلکی را در امتداد مسیر زندگی تشکیل میدهند. ما دائما بین جدیت / سبک، کمدی / تراژدی، عشق / نفرت، بدن / روح و بتن / انتزاعی حرکت می کنیم. تلاش برای خود در یک پارادوکس قرار دارد: پارادوکسی که هویت و معنای ما در ساختن مایع این مفاهیم است. من فکر می کنم دقیقا این پارادوکس هایی است که ما را در فضای باز می گذارد: \"دامنه ای که دنیای تبدیل به سرکوب سرنوشت، کلیسای جامعه مدرن و پیامدهای ناشی از تصمیمات و خواسته های ما شده است.\" من فکر نکردم این کتاب را دوست داشته باشم، اما به من عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته است. در واقع، در حال حاضر نشسته است کنار کنار من، در میان دیگر مورد علاقه من â € œsecret نشان از برادری، â € به عنوان Tereza کتاب های مورد علاقه خود را می خواند. من فکر می کنم این دوستان شما با بیشترین مبارزه می کنید، کسانی که فکر می کنید چیزی شبیه به هم ندارند، در نهایت باز کردن ذهن شما به شیوه های درخشان است. و، در نهایت، شما متوجه می شوید که بعد از همه شما روحیه اش را می بینید.

مشاهده لینک اصلی
@ Novasports όνÎμÎ¹Ï Î¿ Î¯Î½Î¿Î½Ï · Î ± Ï € Î ± ÏŒÎ'ÎμιξΠ· من \"من\" است که من ± Ï † Î ± Î \"άζÎμÏ\" من ± من، من \" این است که من ± Î¹Î¶Î¿Ï من \"من ± Î ± من ... من\" من · من € Ï ... ÏƒÎ¹Î¼Î¿Ï دوم این است که من € ¬ìŠ¤ì- ξÎμι، ± Î¯Î½Î¿Î½Ï Î¼Î¹Î Î ± Î¼Ï € \"من οΠ± E\" است که من Î ± νάγκÎμÏ، من \"من ... من € Î ± Î Î¤ÏŒÏ .... @ @ Οι III ‰ من\" من ±، Î¯Î½Î¿Î½Ï NEOS ± من \"من، من ± من ... من\" است که من Î¿ÎºÏ \"ικî®: μόΠκών، E ± Ï † Î ± νίζÎμÏ\" Î ± Ï € Î ± ιÎ'ÎÎ íšŒì ‰ من \"من · من، من € Î ± من\" οÎ'Î¿ÏƒÏ \"من Î ± Ï، E ± Ï † Î ± Î½Î¯Î¶Î¿Î½Ï \"من ± من ... من όμο\" من من \"من ± Î · من ،. @ @ Î ± من، من · من ... من \"من این است که من ± Î¯Î½Î¿Î½Ï Ï € Î ... ورسو ± Ï € ΠνάΠ±» من · من · من ،. @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بار هستی


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست