کتاب افق

اثر پاتریک مودیانو از انتشارات نشر چشمه - مترجم: حسین سلیمانی نژاد-بهترین رمان ها

در دیفن باکستراسه جلو می‌رفت. رگبار شروع شد. رگباری تابستانی که با راه رفتن او و پناه گرفتنش زیر درخت‌ها کم و کم‌تر می‌شد. مدت‌ها فکر کرده بود مارگاریت مرده است. دلیلی وجود ندارد. نه! حتا در سال تولد هر دو ما وقتی این شهر از بالا شبیه تل آواری بود، یاس‌ها ته باغ‌ها و بین ویرانه‌ها گل می‌دادند.


خرید کتاب افق
جستجوی کتاب افق در گودریدز

معرفی کتاب افق از نگاه کاربران
خوانندگان مدیاگو: یک راوی در جستجوی گذشته اش، یک فرد مبهم، شخصیت هایی است که بدون جلسه واقعا ملاقات می کنند. Dun رمان به یکدیگر، فضای مشابه. اما نوشتن خیلی زیبا است ....

مشاهده لینک اصلی
من پاتریک مدیانو وقت زیادی را متوجه شدم، اما کتاب را دوست داشتم. این داستان قطعات کوچک زندگی، تقریبا خاطرات، تقریبا رویاها است. چیز دیگری زیر وجود دارد، سطح دیگری که از من، تقریبا موازی، تقریبا ناپایدار، فرار می کند.

مشاهده لینک اصلی
برای چندین سال من در عادت خواندن حداقل یکی از آثار برنده جایزه نوبل ادبیات بوده ام. من متوجه می شوم که یک اثر بیشتر از مسیر عمومی نویسنده نمی گوید، اما به نظر من به عنوان یک آزمون کوچک، مزه است. و همچنین یک کارخانه آبجو روچستر هیلز، میشیگان، شما با دادن ± کوچک یا شیشه ای با یک نمونه از هر یک از آبجو، بنابراین شما می توانید آن را امتحان کنید، به طوری که من به عنوان خوانده شده حتی یک کتاب هر نوبل، به ما کمک میکند به دانستن کمی نویسندگان. در سال 2013، آلیس مونرو ماههای مشتری را خوانده و در سال 2014 افق پاتریک مدیانو. باید اعتراف کنم که مادیاگان من را شگفت زده کرد، من در افق او به دام افتاده بودم. پاتریک مودیانو است otorgó جایزه نوبل ادبیات برای هنر حافظه است که با او سرنوشت بشری غیرقابل درکند ترین انسان برانگیخته است و کشف دنیای ocupación \"از آنجا که شروع کردم به خواندن © افق، است © توسط دو صفر به دام افتاده است اول این است که من عاشق خود ارجاعی هستم دانستن آن بخش از آنچه که در آن رمان خوانده ام، توسط همان نویسنده زندگی می کردند، من آن را دوست داشتم. و دیگر، بازتابی است که او در اطراف حافظه و خاطرات می سازد. از فصل اول، ما را به این فکر می کند که فضای زیادی وجود دارد که در آن فضای خالی بیشتری وجود دارد، بنابراین زندگی ما پر از فرصت هایی است که هرگز نبوده است. تصمیم گیری های ما تنها ما را به یک مسیر منجر شود، اما اگر ما در نظر تمام گزینه های ما در برابر چشمان ما، و ما را ندارد، ما متوجه است که بیش از آنچه در آن بود از آنچه که واقعا هست وجود ندارد. داستان ال هوریزونت ساده است. یک مرد با یاد دادن یک نام خانوادگی شروع می کند و نمی داند چه کسی به آن تعلق دارد. بعدا، کمی بعد، او خاطرات خود را حفظ می کند تا زمانی که او به یک زن که دوستش داشت می رسد. فردی که در زندگی خود ظاهر شد، با او در خیابان های پاریس راه می رفت و از روز به روز بدون هشدار ناپدید شد. جلسه در یک روز عادی در مترو برگزار می شود. آنها یکدیگر را می بینند و تصمیم می گیرند که با هم بجنگند و کلمات را مبادله کنند. ماه ها بعد، اختلاف نیز به طور طبیعی رخ می دهد، یک روز او به سادگی درب آپارتمان خود را باز نمی کند. این رفته است آنچه که Modiano منحصر به فرد است، شیوه ای است که ما را به یاد خاطرات باز می دارد. چرا نام خانوادگی، نام یک خیابان یا عطر به ذهن ما می آیند که به گذشته ما یادآوری کنیم؟ چه اتفاقی می افتد اگر به جایی که دوچرخه خیابان بود، ما پیوسته دنبال می کردیم؟ چرا خاطرات به عنوان برش یک مجله به نظر می رسد؟ ما امروز می خواهیم توصیه خواندن افق پاتریک مدیا را بخوانیم زیرا این یک کتاب است که ما را به سوی راه رفتن ادامه می دهد دو شخصیت در خیابان های پاریس. اما این یک پیاده روی تصادفی نخواهد بود مانند ریوئلا یا فرار مانند â € â € de suflà ©، نه تور توریستی، و نه عجله بسر می رسانید. پیاده روی از طریق پاریس با پاتریک مدیانو، صعودی خواهد بود. از خاطرات ما، لحظات پیچشی و تلاش برای حفظ انسجام گذشته. به طور خاص یک قسمت وجود دارد که من در مورد این کتاب دوست داشتم. یک گوشه ای که در آن شخصیت اصلی همیشه سؤال کرد آیا او دوباره در هنگام چرخش و یا حتی در صورت مشاهده، همانطور که در زندگی اتفاق می افتد، دوباره با فردی که همیشه ما را تغییر داده است، ملاقات خواهد کرد. کارلوس خوزه پره سیزمانو

مشاهده لینک اصلی
من باید اعتراف که من دوست دارم مودیانو، اگر چه زمان جستجو ابدی خود و حافظه می تواند خسته کننده برای برخی از خوانندگان حتی آزار دهنده است - ارتباط با پروست imediata.Proza از مودیانو است @ @ از هر چیزی است که لازم نیست ساده، آن جوهر از طریق است بسیار عالی است. هیچ جمعی بیش از حد طولانی و یا چیزی (نامه، پاراگراف، توضیحات، جزئیات، حتی فضاهای سفید) به سادگی اضافی وجود دارد. انتقال از یک چشم انداز به دیگری با ظرافت متفاوت با زمان های مختلف کلامی است که همچنین ضمایر را تغییر می دهد. من او را تبدیل به من فکر می کنم آن را بسیار سخت به بحث در مورد کسی است که، توسط مودیانو به دلیل دو رمان به عنوان خوانده شده تا کنون، من نتیجه رسیده اند که هستند، اما قطعات پازل تشکیل یک جهان بزرگتر - و در اینجا می آید همواره بالزاک با کمدی انسانی و این یک پارادوکس نیست. پروسس بالزاک را دوست داشت.

مشاهده لینک اصلی
متاسفانه این کتاب انتظاراتم را برآورده کرده است: سبک به نظر می رسد künnstelt. هیچ اقدام واضحی وجود ندارد، بلکه تنها یک سری خاطرات حافظه است. تغییر چشم انداز شگفت آور است و تقریبا کتاب را از هم جدا می کند. ارقام دور، تقریبا سرد باقی می مانند. این خیلی سریع خواند. من واقعا نمیتوانم آن را توصیه کنم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب افق


 کتاب آتش سوران
 کتاب دل شکسته
 کتاب همه زن بودنم پیشکش
 کتاب عصر تعطیل
 کتاب عشق و اسیری
 کتاب در قاب خاطرات