کتاب اطلس ابر

اثر دیوید میچل از انتشارات روزگار - مترجم: علی منصوری-بهترین رمان ها

اطلس ابر سومین رمان دیوید استفان میچل (۱۹۶۹) نویسنده‌ی انگلیسی‌ست که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و همان سال در فهرست نهایی نامزدهای جایزه ی بوکر قرار گرفت. میچل که پیش از این هم در رمان‌هایش به سراغ گونه‌های مختلف ادبی رفته بود در این رمان تودرتو روایت خود را از قرن نوزدهم شروع می‌کند و تا آینده‌ای پسا‌آخرالزمانی پیش می‌برد. این رمان جوایز کتاب بریتانیا و کتاب سال ریچارد اند جودی را از آن خود کرده.


خرید کتاب اطلس ابر
جستجوی کتاب اطلس ابر در گودریدز

معرفی کتاب اطلس ابر از نگاه کاربران
یک مورد سبد در مورد شکل داستان داستان: شش داستان متفاوتی (در سبک روایت متفاوت و ژانرهای مختلف) اتفاق می افتد قرن ها در میان. اگر فصل ها را به ترتیب لیست کنید، این نحوه رابطه، مضامین اصلی و نحوه کارکرد اصلی مربوط به یکدیگر است: 1a The Pacific Journal of Adam Ewing (قسمت اول) - خاطرات - ماجراجویی دریا؛ نژادپرستی - قرن 16th - در یک دادگاه پیامبر در اقیانوس آرام اقیانوس شناور 2a نامه از Zedelghem (قسمت 1) - epistolary - زنا؛ موسیقی - سال 1931 - در یک خانه قدیمی انگلیسی به نام Zedelghem 3a نیمه عمر - اولین رمز و راز Luisa Rey (قسمت اول) - رمز و راز / هیجان انگیز - در مورد یک خطر ناشناخته از یک نیروگاه هسته ای - 60s 4a غرور وحشی Timothy Cavendish (1 بخش 3 - px - comedy - رقابت در دنیای ادبی - کنونی 5a Orison of Sonmi-451 (قسمت اول) - مصاحبه ضبط شده - sci-fi / dystopian؛ داستان عشق - آینده نگر 6 Slooshas Crossin Evrythin پس از - جنگ قبیله ای؛ پدر پسر - فوق العاده آینده ای 5b Orison از Sonmi-451 (قسمت دوم) - کلون Sonmi تماشای فیلم از Cavendish 4b قحطی تسلیم Timothy Cavendish (بخش دوم) - تیم دارای MS Luisa Rey 3b نیمه عمر - اولین راز لوییزا رای (قسمت دوم) - لوئیزا دارای نامه های RF است. نامه های از Zedelghem (قسمت دوم) - رابرت فبیزر علاقه مند به دفتر خاطرات Ewings است. مجله اقیانوس آرام آدم یوینگ (بخش دوم) - تنظیم به پیامبر با آدام یوین باقی مانده از یک عفونت انگلی. الگوی دایره ای را ذکر کنید: روایت با خاطراتی که در یک کشتی به نام پیامبر نوشته شده است شروع می شود و قبل از رفتن به همان کشتی در اقیانوس آرام، به 6 تنظیم دیگر (زمان و مکان) می رود. لیگ به تنهایی. چیزی شبیه به آن نیست. اگر شوهرازاد به 1001 داستان گفت، میچل این تعداد را به 6 عدد محدود کرد اما شخصیت اصلی او در هر ترکان مجدد یک نفر بود. این شباهت با نمونه های مایکل کانینگهامز (2005) است که فقط رمان کانینگهام دارای تنها یک محیط است، یعنی نیویورک، در حالی که این یکی از میچل های مختلف است: 1. نیوزیلند؛ 2. لندن؛ 3 \u0026 amp؛ 4. ایالات متحده؛ 5. کره و 6. هاوایی. و این واقعیت که Cloud Atlas قبل از آن منتشر شد (2004) آن را اصل در مقایسه با Days Specimen می کند. این قطعا یکی از خواندن خاطرات من است. دلایل: (1) زمان طولانی تر از آنجایی که من مجبور بودم 6 داستان مختلف را در قالب های مختلف، سبک، تم، تنظیم (مکان و زمان) و مجموعه ای از شخصیت ها درک کنم. این برای من استعداد و تطبیق پذیری دیوید میچل را ثابت می کند. چه کسی ریسک می کند که در یک ژانر نوشتن را نادیده بگیرد؟ صدای متفاوت است. آدام یوینگ با استفاده از انگلیسی قدیمی که من مجبور بودم فرهنگ لغت لغوی را باز کنم تا به نوشتنش بپردازم، در حالی که تقریبا نتوانستم داستان 6 را بدانم (Zachry) به دلیل قرارداد (جایگزین نامه های آپوستروف)؛ (2) 5 داستان به دو قسمت تقسیم شد و حتی داستان اول داستان پایان دادن به قسمت اول خود را با حکم آویزان در مورد شخصیت رافائل. شما باید به یاد بیاورید که در قسمت اول هر یک از 5 داستان برای شما بخش دوم را درک کردیم؛ (3) شما باید به نکات ارتباطی 10 داستان نیمه توجه داشته باشید، همانطور که پیشرفت می کنید، قصد میچلز برای این است که شما از طریق شخصیت اصلی خود در 6 نفر پیروی کنید که ممکن است به دلیل مفهوم تناسخ باشد. من تنها نقد این است که به نظر می رسد بیش از حد گران است که پیام آن توسط شکل غیر معمول و قطعه و subplots پیچیده غرق می شود. این مانند زندگی عمارت بزرگ با اتاق های بسیاری است، بنابراین شما تقریبا دیگر دوست شما را نمی بینم. این مثل یک داستان بزرگ بدون معنی است. درست است که من از تلاش و داستان داستان سرایی جدید قدردانی می کنم، اما در پایان روز، بسیاری از ما می خواهیم که سرگرم شوند (فرار از ادبیات) و زندگی ما غنی شده است. (ادبیات معنی دار). اگر چه بعضی از داستان ها در واقع سرگرم کننده (Timothy Cavendish) یا عاطفی (Sonmi-451) هستند، اما بعضی دیگر فقط جایی در میان هستند اما واقعا نشانه ای ندارند. به عنوان مثال، آدام ایوینگ قصد داشت داستان مسیحی قبیله ماریو را با رضایت غیرمستقیم توسط استعمارگران اروپایی به اشتراک بگذارد، اما این صداقت را نداشت. چینوا آهبه توانست در رمان برجسته اش «فلش خدا» توانست به موفقیت برسد. به همین ترتیب، زناشویی یوكاستا و عاشق دوجنسگرا، رابرت فبریسبر. من احساس می کردم که خطر داشتن دوستداران کشف شده ای نیست که در بین بانوی چاتلی و عاشقش بیندیشد. به طور خلاصه، بعضی از شخصیت ها به جای افرادی که خوانندگان با آن ارتباط دارند، به نظر می رسد کاریکاتور است. یا شاید من فقط به شکل غرق شده بودم که دیگر من را به درک شخصیت ها و به طور کامل درک پیام نمی توانستم. با این حال، برای این رمان ها شکل اصلی و خلاقیت بی نظیر Mitchells به عنوان یک نویسنده، این رمان سزاوار ستاره ها! در حقیقت، من احساس می کنم گناهکار نیستم که روی آخرین ستاره کلیک کنی. من فقط احساس ناراحتی برای رفع یک رمان درخشان مانند این داشتم. شاید روزی به این کتاب برگردم و آن را بدهم ...

مشاهده لینک اصلی
صدای یک آقایی که عمیقا دلسوز است و از لب های کسی که این کتاب را به عنوان یک دوست قدیمی از دست داده است را می کشد، یک مهره ای از اشک به شدت در بالای مژه های بی نظم قرار می گیرد. و صدای آن به سختی قابل شنیدن است که او صفحات را ریکوچینگ می کند و از دیوارهای انعطاف پذیری زمان و فضا دور می کند، و مجسمه ای کوچک بر روی سطح سرنوشت جمعی و این اتصال کیهانی مبهم ایجاد می کند. او نمیتواند به درستی بیانش را جلب کند و یا حتی درمورد خودمحکومتش، در مواردی که مورد دیگری از شراب قدیمی در بطری جدید ظاهر می شود، به طرز شگفت انگیزی احساس می شود. در حال حاضر او مایل به اعتقاد بر این است که همه یا همه اقدامات بی اهمیت وی او را از زندان محکوم خود برداشته و در جایی در شبکه پیچیده جدول زمانی و مرزهای جغرافیایی قرار می دهد، دیگران قادر به شنیدن واکنش مجزای فریاد او به حواله نیستند. او فقط خودش خودش ناچیز است، حتی حتی یک قطره صرف در مجموعه ای از زمان، و از این تهدید ناخوشایند از همه چیز می ترسد. اما پس از آن دیوید میچل به طرز شگفتآمی به او یادآوری می کند که استعفای بی صدا به نظم طبیعی چیزها، بی رحمی و میلیاردها و میلیاردها قطره مانند انحلال آن به شکل خود اقیانوس است. او می تواند خودش را به هر نحوی که می تواند جهان را شکل دهد. دفتر اسناد رسمی آمریکایی، آدام اویانگ با اکراه در سراسر اقیانوس آرام بر روی پیامبر، ناامن از وقایع است که تغییر قلب را که به ساختن تاریخ کمک می کند، تنظیم می کند. روبرت فبیزر، روحانی متکبر و متقاعد کننده موسیقی، ضبط آوانگارد را به عنوان «سکولت اطلس اطلس» در یک سری نامه هایی به دوست عزیز خود از جانب زاد ولایت جلب می کند. لوئیزا ری، داوطلبانه، راستگویی را دنبال می کند و ارتباطی بین دولت نیکسون و شرکت فساد، در حال ظهور پیروز در برابر موجی از شرایط نامساعد است. تيموتي كوانديش، ناشر ترويج پرخاشگر و خودپسندانه، به تدريج به عنوان بخودي براي خودخواهي مادامالعمر خود تحمل مي كند، اما قادر به پديد آمدن خود با ديدگاه اصلاحي است. Sonmi ~ 451 کارآمدی بالاتر از کتکیزیزم های کارآموزی نهادینه شده به کارشناسی ارشد کورپوکاترا در کره ای آینده نگر می کند تا نور جرقه انقلاب را روشن کند. در وکیل آخرالزمانی هاوایی، والریسمان زاکری شهروندی را بر سر راه انتخاب بین نابودی کامل و بقا از طریق خود اصلاحات شهادت می دهد. و دیوید میچل، استاد عروسکی، از تمام پس زمینه ها، تمام رشته هایش را می کوبد. همانطور که او در تحسین فراوان خود از این شاهکار تازه وارده می گیرد و میچلز در حال جاهطلبی در داستان داستان ساختار عروسک ماتروشکا است، او نمیتواند اتهامات مربوط به حرکات کششی را متوجه خود کند و تظاهرات، نوشتن خودخواهانه، تلاش بیش از حد سخت، مشروعیت و اعتبار مشروعیت این نظرات است. اما پس از آن او رابرت فابریشه را به خاطر دشمن میچلز به خاطر می آورد. @ انقلابی یا حیرت انگیز؟ شانت می داند تا پایان آن، و پس از آن آن را خیلی دیر ... @\nآیا شما او را به خاطر فریاد زدن در پیش بینی و سرزنش مانده اید؟ او متهم به همبستگی بین مصرف گرایی عجیب و غریب از زمان ما و یک جامعه متخاصم مبتنی بر اصول توانبخشی نابخردانه بی گناهان و بی صدا، نادیده گرفتن سالمندان چشمان جوان و ناخوشایند، با اشاره به دقت در مورد جنسیت گرایی، نژادپرستی و عشای ربانی، از طریق سنین، مشتاق مشتاق به هماهنگی میان فرهنگی و آزادی جنسی می شود و از اینکه میچل تا به امروز هیچ کدام از مسائلی را فراموش نکرده است، ناشناخته ناشناخته. به همین ترتیب، میچل به کلوین خود مانند مولویل و کالوینو اشاره می کند تا سبک هایی چون جویس و ناباکوف را به سنت های متون و متافیزیکی بینش متنی و متفاوتی برساند و به تمام صداهای و ژانرهای متفاوتی که امروزه متشکل از متن ادبیات هستند، کلاه او را به نابغه میچلز و سرسختی چشم انداز او. به طوری که او پس از آن متوجه این واقعیت است که هرگز دوباره او را مطالعه Cloud Atlas برای اولین بار. اما بعد دوباره او ممکن است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب نیمه خوانی یک داستان عاشقانه است. دوست داری با دانا بخوان! \u0026 lt؛ 3 یک پیوند به بررسی شگفت انگیز آن است: http://www.goodreads.com/review/show/... این کتاب به شدت غلبه دارد. میچل یک داستان تناسخ را با هیچ پانچ واقعی و هیچ نهایت واقعی نخواهد کشید. من منتظرش بودم، هیچ چیز پیش نمی آمد. این کتاب مانند ساندویچ است: نان: 1850، آدام یوینگ، داستان ختم می شود. خردل: 1931، رابرت فبریچر، داستان ختم می شود. اوین: 1975 لوئیزای ری، داستان قطع می شود. نقطه: 2025 (؟) تیموتی کاونیدش، داستان قطع می شود نقطه.Cheese: اجازه دهید می گویند 2125 (؟) Sonmi، داستان قطع در اواسط نقطه. گوشت: تنها داستان کامل در کتاب، 2325 (؟)، Zachry، داستان کامل. داستان: داستان Sonmis نتیجه گیری: داستان Timothys concludes.Onion: Luisa Reys داستان نتیجه می کند. خردل: داستان رابرت Frobishers به ​​پایان می رسد.Bread: آدام Ewings داستان نتیجه می کند. این یک راه منحصر به فرد و نوآورانه نوشتن یک کتاب؟ بله. واقعا من اهمیت می دهم؟ NoMitchell روش جالبی از قصه گویی را به کار می گیرد، اما با ریملینگ هایش چیزی به مغز من نمی دهد. من فکر می کنم که او سخت تلاش می کند تا عمیق و ذهن آزار دهنده باشد، اما این یک شکست ناخوشایند است. مایکل در رابطه با مسائل نژادی و نژادی در این داستان می گوید، با شروع زندگی یوینگ در جهان (1850) که نژادهای آریایی به طور طبیعی برتر و متضاد هستند برای برداشتن زمین و @ پایان دادن به @ با آینده ای نزدیک پس از آخرالزمان، که در آن طبقه حاکمه، کلاس با تکنولوژی - همه پوست تیره هستند، زیرا بیشتر ملانین به معنای مقاومت بیشتر در برابر طاعون است. مردم سفید در اطراف @ قبیله ها @ پایین در زمین، جایی که آنها را شکار و جمع آوری و کشتن یکدیگر در جنگ های قبیله ای اجرا کنید، در حالی که طبقه حاکم سیاه پرواز در کشتی ها و دانشمندان خود را برای مطالعه @ primitives ارسال می کند @ یکی، این لعنتی بود سنگین و بسیار خوشی برای این خواننده نیست. هیچ ظلمی و زشتی در اینجا نیست در مرحله دوم، میچل به شدت از این خواننده به دلیل اصرار خود مبنی بر این که در حالی که نژادپرستی و سلسله مراتب نژادی می تواند از بین برود (به صراحت در بخش Sonmi که در آن MC عجیب است که انسان هنگامی که با سطح ملانین در پوست قضاوت کرد)، پدرسالاری و تحریم زنان هرگز از بین نخواهد رفت. زنان، مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، به عنوان اشیاء جنسی دیده می شوند و به عنوان حیوانات بارور ساخته می شوند، مهم نیست که تا چه حد در زمان بندی زمان، میچل سفر شما را ایجاد کرده است. واقعا خیلی بدبختانه. و او اصرار دارد که - آیا در گذشته و آینده، نه تنها ساختن جنس جنسی زنان، بلکه اگر زنان در طول یک وضعیت در دسترس نباشند، پسران جوان و پسران نوجوان را تجاوز و تجاوز می کنند. (نر در تجاوز جنسی مردانه در دو داستان، دورترین دور و دورترین آینده برجسته شده است، هر دو از وضعیتی است که در آن هیچ زن در اطراف به عنوان اشیاء جنسی خدمت نکرده است.) من نمی توانم بگویم که من تعجب می کنم که میچل چشمانش را بر روی مسابقه و به نظر می رسد به شدت می گویند که رنگ پوست نمی کند یا یک هسته ذاتی فرد را تشکیل می دهد، اما یک ساختار اجتماعی است - در حالی که در عین حال به نظر می رسد فقط @ fact @ را قبول می کند که زنان جنسیت ضعیف هستند، که هم می توانند انتخاب کنند برای فهمیدن (یا انتخاب کنید، به عنوان مثال ممکن است) به منظور حرکت نردبان اجتماعی و نجات جان خود، و یا انتخاب کنید (دوباره، واقعا انتخاب کنید) به مرگ. @ به طور طبیعی @ مردان سرکش هستند، و زنان قربانیان آنها هستند. @ به طور طبیعی @ اگر مردان هیچ زن و یا دختر را در اطراف برای تجاوز به عنف، آنها مردان جوان و یا ضعیف تجاوز را تجاوز نمی کند، زیرا شما می دانید که مردان چگونه هستند. این فقط راه زندگی است آن را قبول کنید. یک دسته از فریبنده لعنتی. کتابهای تخیلی و فانتزی علمی همیشه من را آزار می دهند، زیرا علیرغم اینکه ژانری است که نویسنده می تواند هر کاری را انجام دهد، هر واقعیت ممکن را ممکن می کند، زمان و فضا را خم می کند و مردم را به دنیاهای جدید، آینده، گذشته، هر چیزی می رساند - به ندرت پیدا می کنم یک داستان علمی تخیلی یا کتاب فانتزی است که به طور مستقیم دنیای ما و یا روش ما برای نگاه کردن به دنیای ما را انقلابی می کند. به نظر می رسد که نویسندگان نمی توانند از هر گونه @ حقایق @ که از قبل می دانند فرار کنند، چه حقیقت هایی درباره طبیعت بشر، حقایق مربوط به نژاد، حقایق مربوط به جنس و جنسیت و یا حقایق مربوط به جنسیت انسان است. خیلی ناراحتکننده است. کتابهایی که واقعا ذهن شما و وضعیت موجود را به چالش می کشد (مثلا Nexus و یا vN) نادر هستند و از بین می روند. مقادیری مانند این کتاب که ظاهرا تلاش برای جسارت و افشای ذهن است، عملا متاسفانه خدشه دار است و در ایده های ناخوشایندی که در گذشته در گذشته باقی خواهد ماند، غم انگیز است. میچل می گوید زمانی که ما مردم را بردباری کردیم و نفرت داشتیم آنها را با توجه به رنگ پوستی آنها پایین آوردند. چطور ابتدایی چقدر شورش با این حال، او با خیال راحت زنان را به عنوان بردگان، اسباب بازی های جنسی و علاقه های عاشقانه بدون سرنخ ظاهری در سر خود دارد که شاید جنبش جنسی و جنسیت نیز می تواند از بین رفته و در گذشته باقی بماند. اوه، زیرا او کاملا IDEA ندارد که حتی این کار را انجام می دهد. کاملا ناخودآگاه در بخش خود. هر بار که فکر میکردم میخواهم یک زن MC بگیرم که یک داستان بدون جنسیت در آن داشته باشد ... و به من اعتماد کند، جنس مورد نیاز نیست ... او در نهایت به داشتن رابطه جنسی یا تبدیل شدن به او در بعضی از شیوه های مضحک لعنتی بدون هیچ مشکلی

مشاهده لینک اصلی
تمام ترس هایم که این کتاب یک سفر سرگردانانه بود، ابتدا وقتی بخش اول کتاب به طور ناگهانی به پایان رسید، تقویت شد. درست زمانی که احساس کردم که شخصیت اصلی را متصل می کنم، یک انگلیسی که در سال 1830 یک کشتی تجاری در اقیانوس آرام جنوبی داشت، در حدود 90 سال بعد به ذهن یک شخصیت ناسازگار تبدیل شد؛ یک مرد فرار از طرح های نامطبوع در لندن برای دنبال کردن یک دستیار موقعیت با آهنگساز برجسته مدرن در کاهش سلامت. اما هنگامی که من در میان لینک های مرموز و مجذوب بین داستان ها آمد، من توانستم از لذت بردن از سفر لذت ببرم. و سوار آن است، رفتن به جلو به داستان در زمان های معاصر بیشتر و در نهایت به زمان جامعه یکپارچه و به دنبال آن یک دوره پس از آخرالزمانی که در آن تمدن به سختی در نگه داشتن. هر یک از تنظیمات شش داستان، یک رمان قوی و آزاد با شخصیت های جذاب و سبک های نوشتاری متمایز (و شگفت انگیز) است. با این حال هر کدام تکرار می کند و موضوعاتی را که به فرهنگ و تاریخ بشری مربوط می شود تکرار می کند و هر کدام با داستان های دیگر روبرو هستند. اگر این به موسیقی شما یادآوری کند، میچل موی خود را در یک نقطه قرار می دهد و شخصیت موسیقی خود را در مورد کار خود در یک «سکسنت» برای همپوشانی سولویست ها بنویسد، که به طور مشابهی با ساختار کتابش است: â € œ همه در زبان خود را از کلید، مقیاس و رنگ. در اولین مجموعه، هر انفرادی توسط جانشین آن قطع شده است. در مرحله دوم، هر وقفه، به ترتیب، به اتمام می رسد. فروپاشی شخصیت وی در مورد رویکرد تجربی او، به نظر می رسد که نگرش خود را نسبت به خلقت او نشان می دهد: «انقلابی یا گمراه کننده» شان نمی داند تا پایان آن، و پس از آن خیلی دیر شده است. من این را می دانم که داستان ها همه با طبیعت تاریخ و تاریخ طبیعت بشر ارتباط دارند، با نگرانی فوق العاده در مورد بدبختی و ویرانی های اقلیت جوامع ثروتمند و طبقات و نژادها در میان فرهنگ ها. این به نظر می رسد که تقسیم فعلی از 1٪ و 99٪ در غرب وجود داشته باشد و محور کار جرید دیاموند در مورد چگونگی ایجاد اختلاف در کنترل منابع و چگونگی ریزش آنها به فروپاشی جوامع کمک می کند. در سناریوی قرن نوزدهم، شخصیت شرجی که از استعمارگر سود می برد، می گوید که دو قانون زنده ماندن وجود دارد: اولی: «ضعیفان گوشت قوی هستند» و «قانون دوم زنده ماندن» بیان می کند که هیچ قانون دوم خوردن یا خوردن این در واقع آن است. \"در داستان قرن بیستم، شخصیت سربازان پیش بینی می کند:\" ما به قدرت می رویم، علم ما، و آن دسته از توانایی هایی که ما را از مگس ها، به وحشی ها، به انسان مدرن افزایش دادند، همان دانشکده هایی که قبل از قرن بیرون می آورند، Homo sapiens را در اختیار دارد. در آینده ای دور، یک روشنفکر انقلابی به نخستین موضوع می رسد: «در چرایی قدیمی به عنوان قبیله گرایی، نادیده گرفتن ترس دیگران، ترس ناشی از نفرت؛ نفرت موجب خشونت می شود خشونت موجب خشونت بیشتر می شود، تا زمانی که تنها قاعده «حقوق» تنها قانون باشد، آنچه که توسط قدرتمند ترین آنها مورد احترام است. »با جنبش پس از پیكالپیپ، یک عاقله با عقل ساده می فهمد كه:« گرسنگی انسان، گرسنگی، اما گرسنگی انسانی آن را کشته است. گرسنگی که باعث می شود هوا تاریک شود، دریایی را جاری می کند و خاک را با اتم های دیوانه می کند. دانه های پوسیدگی، به طوری که زخمی های جدید متولد شده است. یکی دیگر از استعاره های کلیدی ساختار کتاب و کشف تاریخ های میچل، مجموعه ای از عروسک های ماتریو روسی است که دارای مجسمه های متعدد هستند. یک شخصیت در سال 1970 که متوقف کردن اجرای یک سیستم انرژی هسته ای ناامن است، از یک مدل زمانی یاد می کند که عروسک ماتریوس بی نهایت از لحظات نقاشی شده است، هر یک از آنها (در حال حاضر) در داخل یک لانه قرار گرفته است از â € ~shellsâ € ™ (ارائه قبلی) من تماس بگیرید گذشته واقعی است، اما ما که به عنوان گذشته مجازی درک است. عروسک â € ~nowâ € ™ به همین ترتیب پوشش لانه از هدیه هنوز به عنوان، که من باید به آینده واقعی تماس بگیرید، اما ما که به عنوان آینده مجازی را درک می کنیم. \"این تفاوت شگفت انگیز بین مجازی واقعی و مجازی و هدیه توضیح داده شده توسط یادداشت های این شخصیت. کافی است که در اینجا بگوییم که واگرایی آنها با یک اعتقاد فردی یا اجتماعی است که می تواند آنها را به شنا در برابر وقوع ناهماهنگی و نابودی سوق دهد. هر شخصیت اصلی در رمان چنین قهرماني را نشان می دهد، و داستان های ترکیبی آن برای یک لینک بسیار مؤثر و پرطرفدار symphony.my

مشاهده لینک اصلی
اول و مهمتر از همه، این یک کتاب در مورد فرم است. چهار تا از پنج داستان تقریبا نصف شده، هر کدام یک نفر (به لطف Chabon) در داخل دیگر، تا زمانی که ما در یک رمان کامل در یک داستان کامل قرار بگیریم. به دلایل بسیاری این پروژه جذاب است. در ابتدا، آزمایش های رسمی بیشتری انجام می شود: میچل داستان های خود را تنظیم می کند تا حسابی خواننده را به چالش بسپارد که چگونه داستان را با چهره ای که در آن خوانندگان عناصر طرح را سازماندهی می کنند، شخصیت، و چه تعهد نویسنده باید خواننده را از طریق اطلاعات جدید هدایت کند. (میچل تمایل دارد ما را به طور مداوم به قتل برساند \"هیچ مقدمه ای برای نوعی از جهان که ما وارد می کنیم و یا آن چه مربوط به آن چیزی است که پیش از آن است.) اما واقعا چه جالب در مورد راه میچل مجموعه کتاب خود راه است شخصیت ها و داستان ها در ارتباط با یکدیگر هستند. هر داستان در یک بعدی ظاهر می شود، تبدیل شدن به یک عنصر جزئی در یک قوس پیچیده همیشه در حال گسترش، همیشه در حال گسترش است. میچل با وجود این، آزادی زیادی دارد، زیرا موضوع او تا حدودی خیالپرداز و بی رحمانه است. در حقیقت، خوانندگان رمان «واقعیت» و «واقعی» ممکن است فرایند یک داستان را در یک کتاب در کنار یکدیگر پیدا کنند، که در آن بعد یک فیلم در یکی پس از آن، کمی مناسب و چاشنی می شود \"احساس اختراع در Cloud Atlas اجازه می دهد تا برای چنین دستگاه های ادبی بدون ظاهر ارزان. (من فکر کردم که کشش نهایی کمی آرام بود - \"کمی بیش از حد شجاع نیویورک دیستوپیا - لند برای من، اما در غیر این صورت با ارتباط بسیار خوشحال بود.) این چیزی است که من باور دارم فانتزی و علمی تخیلی نویسندگان به طور کلی اجازه آزادی بیشتر \"نگاهی به سری هری پاتر\" - زن به معنای واقعی کلمه دستگاه های طرح را از کلاه و قدرت بیشتری به او می کشد. از آنجا که این (حداقل برای من) چیزی است که واقعا جرقه را به طور واقعی داستان تخیلی قرار می دهد. شما مجبور نیستید به طور مداوم خودتان را متوقف کنید تا خودتان را متوقف کنید، زیرا شما این کار را در ابتدا انجام دادید. چیز دیگری این جالب است در مورد این است که شما شروع به بازبینی \"آنچه که از چیزی است. اگر شخصیت A نامه ای از شخصیت B را بخواند، اما شخصیت A شخص داستانی در رمان دیگری است. «داستان واقعی چیست؟ این فریادها کجا تولید شدند؟ همانطور که هر داستان گسترش می یابد، آخرین مسأله را مورد پرسش قرار می دهد، صرفا با اصلاح حس «واقعی» ما و «واقعی». واقعیت این است که ما برای هر یک از ما مهم است که بخوانیم رمان داستانی، شاید یکی از بزرگترین آثار ادبی من است. یکی از چیزهایی که به ظاهر کوچک است که واقعا پایان کتاب را به من تحمیل کرد: من از آن متنفر هستم وقتی نویسندگان از کاراکترهای خود استفاده می کنند تا تفسیرهای مربوط به کیفیت داستان های خود را بیان کنند. در بدترین حالت، این یک بی ارزش برای نویسنده ای است که مایل نیست واقعا از انتخابی که در کار انجام داده است دفاع کند و در نهایت سرمقاله ی نابینا که من آن را نپسندیده ام، نیاز دارم. من می دانم که چنین تفسیری متشابه بخشی از گفتگو است، اما به نظر من مفید نیست. اگر شما داستان خود را در خارج قرار دهید، باید آن را بیرون بیاورید و دیگر نیازی به تفسیر شما نیست. من از من حمایت نمی کنی در نهایت، در یک رمان که در زمان وقوع اتفاق می افتد، «جایی که رویدادها در هم آمیختن و گسترش و قراردادن با سیالیتی هستند که شما اغلب نمی بینید، من کمی از احساسات ناامید شدم که این ارتباط به نظر می رسید الهام بخشیدن به نوشتن. به من احتیاج دارید، اما من فکر می کنم که رمان ها زمانی که سعی می کنند واقعا مواد را از دست بدهند، پانچ خود را از دست می دهند. کافی است بگویم که پیش بینی تاریخ 20/20 / پیش بینی نشده / غیر قابل پیش بینی تاریخ، بر ضرورت نابودی وحشیانه بشریت در یک رمان است که صرف زمان بسیار اندیشمندانه، زمان و تلاش بیمار و صرف وقت صرف آن بسیار ضروری است. هنگامی که ما چشم انداز چشم انداز از زمان تکرار، بحث بیشتر بحث تقریبا اعتصاب یک به عنوان محکم و ساده است. به نظر من، فقط این واقعیت که اتصال وجود دارد به اندازه کافی در خود و خود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اطلس ابر


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن