کتاب اسطوره سیزیف

اثر آلبر کامو از انتشارات نیلوفر - مترجم: مهستی بحرینی-بهترین رمان ها

اسطوره ی سیزیف پژوهشی فلسفی است که آلبرکامو، نویسنده و اندیشمند فرانسوی، در 1942 منتشر کرد. رمان مشهور او، بیگانه، نیز در همین سال انتشار یافت. این دو اثر، از نظر درون مایه، بسیار به یکدیگر نزدیکند هر چند شکلی متفاوت دارند،
یکی جستار است و دیگری رمان. کامو سپس در سال 1951 با نوشتن عصیانگر به این مبحث گسترش بیشتری داد و آن را کامل کرد.به نظر او، عصیان از آن رو که خرد آدمی را به ستیز با پوچی وا می دارد، بدان بعدی واقعی می بخشد و بنابراین، می تواند راه حلی برای پوچی باشد. کامو در جایی، درباره ی مجموعه ی آثار خود و اندیشه ای که در آن ها دنبال کرده است ، چنین توضیح می دهد : « نخست می خواستم انکار را بیان کنم و آن را در سه قالب نشان دادم . به صورت رمان : بیگانه،
به شکل نمایشنامه : کالیگولا و سوء تفاهم، و در قالب ایدئولوژی : سیزیف. همچنین برای اندیشه ی ایجابی، سه قالب در نظر گرفتم. رمان : طاعون ، نمایشنامه : شهر بندان و راستان، ایدئولوزی : عصیانگر. دسته ی سومی را نیز با درون مایه ی «عشق » پیش بینی کرده بودم.
سخن کامو، چه در بیگانه و چه در اسطوره ی سیزیف، این است که « پوچی در اصل ، چیزی جز جدایی نیست و آن نه از وجود آدمی سرچشمه می گیرد و نه از جهان . پوچی زاده ی برخورد این دو با هم است » .


خرید کتاب اسطوره سیزیف
جستجوی کتاب اسطوره سیزیف در گودریدز

معرفی کتاب اسطوره سیزیف از نگاه کاربران
يه جاهاييشو هرچقد ميخوندم نميفهميدم و الان كه تمومش كردم مثه پازلى ميمونه كه چندتيكه ش گم شده و هرچند شكل كلى پازل پيداس اما دلم ميخواس تكميل تكميل ميشد . يه جاهايى جمله ها تو ذهنم نمينشستن ، نميدونم بازم مترجمو مقصر بدونم يا مشكل ذهن خودم بوده .. به هرحال خيلى هم با پوچى سروكار ندارم تو زندگيم جز يه مورد؛ اونم وقتيه كه كسى بپرسه هدفت تو زندگى چيه ؟ و ميشنوه : @هيچى ، هدفى ندارم .@

مشاهده لینک اصلی
مقاله های فلسفی به این شکل باید ترجمه عالی داشته باشه تا متن کامل قابل فهم بشه که فکر کنم این کتاب حداقل اینجوری نبود که من میخواستم.
یک مجموعه ای از مقاله های کامو در مورد پوچی و سایر چیزهایی که با اون در ارتباط هست نوشته شده.چیزی که برام جالب بود وقتی میخوندمش خیلی از رمان های کامو برام تداعی میشد و اینکه میفمهی پشت اون ایده رمان چه فکری و مفهومی بوده خیلی خوبه.مخصوصا تو قسمت @فلسفه و رمان@.
مثلا تو جایی در مورد فلسفه می گفت:رمان فلسفی نه آغاز داره نه پایان ،مفهوم تو عمق داستان به خواننده میرسه.یا حرفی که بارها تکرار میکرد انسان پوچ گرا به دنبال توصیف و یا پایان نباید باشه بلکه به دنبال درک و مفهوم عمیق هر چیزی باشه مثل حسی که از دیدن یک اثر هنری بهت دست میده، (من هیچوقت آدم خوب توضیح دادن تو چندتا کلمه کوتاه نیستم) و تنها راه فرار از پوچی رو هنر یا همون خلق کردن میدونه.
بعضی جاها دوتا فیلسوف با عقیده مخالف رو کنار هم میزاره و هدف و کارهاشون رو با هم مقایسه میکنه و به نقد میکشه.
در کل خوب بود در کنار ترجمه ای که فکر کنم زیاد خوب نبود.

مشاهده لینک اصلی
@ فرد می خواهد برای زندگی شاد زندگی کند، سپس تمام زندگی یک زندگی و بهترین چیز این است که این پول را بدست آوریم. شادی فراموش شده است، متناوب ... @ کتاب که خواندن نیست خیلی آسان است ... اما هنوز هم بسیاری از clipper نگه داشته ...

مشاهده لینک اصلی
Î ± کنم من I¿ I¼I¿I½IμI I¼I½I · من \"من ‰ I½ I²I .I'I¹I ± ± IƒI¼IμI½I¿. Î \u003c/ s\u003e Î Î Î Î Î Î Î Î Î Ï ÏÏÏÏ

مشاهده لینک اصلی
اسطوره سیفیف اولا پاسخی به پدیده شناسی هایدگر است (و یا به جای آن برای من بود). شروع از مفهوم پریشانی ناشی از آگاه که هر انسان در درجه اول یک انسان در وضعیت قرار داده است (کسی که زندگی می کند و به نام به صورت جهان) و در معرض مرگ (تنها امکان واقعی برای انسان به است برای مردن. بقیه فقط کم و بیش به احتمال زیاد)، کامو پیشنهاد به انکار دید تصویری از هایدگر (تمام وجود authenti © ntica یکی از توانایی طرح ریزی احتمالات آگاه و اساسی خود را در زمان با آرمان های دستیابی به آنها است ) به چسبیدن به چیزی که او آن را اخلاق کمیت می نامد، یعنی اخلاقیات مرد پوچ است. برای کامو، انسان پوچ است با این واقعیت از برگزاری نه به آرمان ها و اهداف است که آزادی خود را ارسال کنید (مانند مذهب یا ایده بسیار از آزادی) و مشخص کمتر و در عین حال، محدود کردن او را به زندگی صرفا غور و تعمق. برعکس، مرد پوچ با وابستگی به موجودیت مادی شناخته می شود: او به جهان متعهد است و تعهدش این است که تجربیات تجارتی را که ممکن است امکان پذیر باشد. این بالاتر از همه یک شخص تحریک کننده است، قادر به تجسم نقش های مختلف و بازسازی تمام fictions که مورد نظر برای به چالش کشیدن یک واقعیت (اگر چنین واژه ای متناسب است) ناسازگار و خالی از خود است. انسان پوچ از پارادوکس زنده بودن آگاه است: آن زندگی می کند به مرگ، اما زندگی می کنند که در مورد زندگی او را لمس شده است زندگی، آگاهانه recreándola ارسال و با فرض چالش هایی که بازیگران مختلف نشان exigen.Si خوب نیست من پیشنهاد زیادی از کامو به اشتراک می گذارم، اما نمیتوانم درک کنم که حکمت فلسفی و قدرت ادبی او چیست. همانطور که من قصد ندارم به انتقاد filosóficos استدلال (عاشقانه است که برای نیست)، من ترجیح می دهم اسطوره SÃsifo طور کامل مطابق با یکی از اصول پیشنهادی: نوشتن وجود از احساسات خود (چند و واگرا) بدون اتحاد و سردی توضیحات فلسفی / مفهومی. مقاله بسیار خوب، با وجود مشکل آن.

مشاهده لینک اصلی
فقط چند یادداشت سریع که به من زد: چند مقالهای عالی وجود دارد، دو مورد که من از آن لذت بردم، آنهایی هستند که بر روی نویسندگان فیلسوف از پوچ که کشف کردهاند، مبارزهی شرایط انسان: داستایوفسکی و کافکا است. خواندن مقاله کافکا بسیار عالی بود، زیرا چند روز قبل دادگاه را خوانده ام و می خواستم ببینم که چه نوع تجزیه و تحلیل وجود دارد. خوب، به عنوان شانس این است که من به طور تصادفی کامو را گرفتار! مردم بدتر از آنکه بتوانند تجزیه و تحلیل از hehe، به ویژه در ادبیات پوچ انجام دهند، وجود دارد. بسیاری از آنچه کامو در مورد این داستان گفته بود، برخی از تفکر من را نشان می دهد که همیشه کمی از تسکین آن به نظر می آید که هی هی من حداقل به اندازه کافی قایق را از دست نده (مطمئنا او با کار و عمق و شگفتی آن را درک می کند) .Camus به طور خاص می گوید که شما باید کار کافکا را مرور کنید (توجه کامل به تمام جزئیات کوچک) و روش های زیادی برای تفسیر، چندین لایه، معانی متعدد وجود دارد و همه اهداف است. او کافکا و داستایوفسکی را با توجه به فلسفه و توانایی خود به عنوان هنرمند در نظر می گیرد. مقاله Dostoevsky جالب است، من نمی خواهم به آن در حال حاضر، من در حال برنامه ریزی برای خواندن شیطان زود و برای آن هیجان زده است. اما اگر شما طرفدار Dostoevsky هستید، باید مقاله کامو را بررسی کنید و ببینید چه اتفاقی در مورد تحلیل او انجام شده است. یکی دیگر از کارهای عجیب و غریب، من خواندن Vonneguts Man از کشور دیگری بود و او به طور خاص مقاله کامو درباره خودکشی را که من تا به حال خوانده ام اشاره کردم. این فقط یک چیز کمی عجیب و غریب بود. منظورم این نیست که به هیچ وجه تعجب نکنم چون من باید تصور کنم که وونگگوت الهام زیادی از کامو و دیگر نویسندگان دارد که به پوچ و مبارزه با شرایط انسانی رسیده است. اما هنوز سرگرم کننده است در نگاه کردن به عقب فکر می کنم که من فقط \"غریبه\" را بخوانید و چند داستان کوتاه کمو را نیز بخوانید. همه مدت طولانی پیش. به عنوان نوجوانی، این تصور اشتباه را داشتم چون داستانهایی که خواندم خیلی روشن بود، به نظر ساده و آسان، و به راحتی قابل خواندن بود که او و فلسفه او ساده بودند، کم کم و نه فوق العاده عمیق. با توجه به نفوذ خود در نویسندگان و متفکرانی که به من احترام می گذارم، متوجه شدم که تصورات سطحی من احتمالا اشتباه بوده و احتمالا خیلی بیشتر از زیر سطح در می آید. خواندن این مقاله ها مانند نگاه کردن به زیر هود است، شما ماشین آلات پشت تفکر و داستان های کامو را می بینید. چرا او در مورد موضوعاتی که او انجام می دهد و چگونه عمیق می کند، نوشت؟ بیشتر نجوم و لایه های مختلف تفکر و منطق ادامه دارد. خیلی باحال فرار برای بررسی کار او بیشتر! به علاوه موضوعاتی که او می پرسد به من تجاوز می کند.

مشاهده لینک اصلی
آلبر کامو در \"افسانه سیسیفوس\" مشاهده کرد که \"وجود دارد اما یک مسئله جدی فلسفی است و این خودکشی است. قضاوت در مورد اینکه آیا زندگی ارزش یا ارزش زندگی است یا نه، ارزش پاسخ دادن به پرسش اساسی فلسفه است. همه چیز دیگر - آیا جهان دارای سه بعد است، آیا ذهن دارای نه یا دوازده طبقه است - بعدا می آید. این ها بازی هستند ابتدا باید به آن پاسخ دهیم. سیزیف فریستر، و بنیانگذار قرنتس، که بسیار خنده دار بود، او خدایان را فریب داد. برای جسارت او، زئوس او را به تارتاریوس اخراج کرد، جایی که او بی نهایت محکوم به راندن یک سنگ به بالای تپه، جایی که آن را به طرف دیگر رانده و سیسیفوس مجبور شد دوباره کار خود را آغاز کند. عواقب تقلب الهی و یا سرنوشت از طریق خودکشی مستلزم وظیفه سیزیف است؛ احتمال هملت برای یک نفر، تمایل ندارد. بهتر است که ناامیدی فراوان از مرگ و میر را لخت کنیم تا سعی کنیم خدایان را تقلب کنیم. به طور خلاصه، وجود بیش از هر سوالی از ذات و یا خودخواهی بیهوده مهم است. سوء ظن، به عنوان یک عمل ناامیدی، گزینه ای را برای رستگاری ناامید در طول بخش باقی مانده از زندگی یک زندگی را رد می کند. با ایجاد تخریب خودمان، ما تمام زندگی خود را به عنوان یک مبارزه ناامید کننده و بی وقفه تا زمانی که ما آنها را زندگی کرده است تبدیل کنیم. برای کامو، شگفتی او با خودکشی، پوچی است، زیرا خودکشی هرگز نمی تواند از طریق ابدانش متوجه شود که کار خودکشی خود موفق بوده است. تنها کسانی که او را زنده می کنند می توانند موفقیت او را بدانند. خودکشی بالقوه می تواند شرایط خود را از طریق شورش کاموسیا، با غلبه بر نیروی استبدادی، دوباره زنده کند. شورش کاموسی مستلزم اذعان به پوچی به امدادرسانی در مرگ است. پذیرش پوچی که در اطراف او وجود دارد؛ و تمرکز بر انجام بیش از حد وظایفی که ممکن است به نظر بیایند، با این وجود افتخار بر این ناامیدی، پوچ است؛ زیرا این غرور ممکن است فکری باشد. سیسیفوس از اسطوره، پوچی از وظیفه اش را قبول می کند، حداقل در نسخه کامو، سیسیفوس را به وضعیت قهرمانانه تبدیل می کند، همانطور که او با شور و شوق ناخوشایند به تنهایی با یک سنگ در تاریکی بی وقفه تارتاروس کار می کند و وظیفه ابدی را فراموش می کند. اما چون سیسیفوس خدایان را فریب داده و زندگی مرگبار خود را رها کرده است، او تنها می تواند جایگاه قهرمانانه را از طریق یک ابد به جای یک زندگی ناخوشایند به دست آورد.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اسطوره سیزیف


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران