کتاب استونر

اثر جان ویلیامز از انتشارات قطره - مترجم: مرجان محمدی-بهترین رمان ها

ویلیام استونر در اواخر قرن نوزدهم به یک خانواده کشاورز میسوری در خاک متولد شد. او به دانشگاه دولتی برای مطالعه زراعت فرستاده می شود، او به جای ادبیات انگلیسی مشتاق است و زندگی یک دانشمند را در بر می گیرد، بنابراین با وجود اینکه او شناخته شده است، متفاوت است. با این حال، با گذشت چند سال، استونر شاهد یک ناامیدی می شود: ازدواج به یک خانواده "مناسب"، از پدر و مادرش جدا می شود؛ حرفه او محکم است همسر و دختر خود را به راحتی دور از او؛ یک تجربه در حال تبدیل شدن به عشق جدید به تهدید رسوایی می رسد. استونر همیشه درون خود عمیق تر حرکت می کند، سکوت سکوت پیشگامان خود را دوباره کشف می کند و با یک موجودیت ضروری مواجه می شود. رمان درخشان و عمیق جان ویلیامز کار كمال آرام است. ویلیام استونر از آن نه تنها به عنوان یک آمریکایی عرفانی، بلکه به عنوان یک قهرمان غیرمنتظره وجودی ظاهر می شود، مانند یک شخصیت در نقاشی توسط ادوارد هاپپر، در برابر یک جهان بی رحم، به طور جدی ایستاده است.


خرید کتاب استونر
جستجوی کتاب استونر در گودریدز

معرفی کتاب استونر از نگاه کاربران
@ در جوانان افراطی خود، استونر عشق را به عنوان یک وضعیت مطلق از وجود بودن در نظر گرفت، اگر کسی خوش شانس بود، ممکن است دسترسی پیدا کند؛ در زمان بلوغ او تصمیم گرفته بود که بهشت ​​یک دین دروغین است، که به نظر می رسد باید با کافر بودن، خجالت زده آشنا و دلتنگی خجالت آور نگاه کرد. در حال حاضر در اواسط قرون وسطی او شروع به دانستن آن شده است که نه وضع فضل و نه توهم؛ او آن را به عنوان یک عمل انسانی تبدیل کرد، شرطی که اختراع و لحظه لحظه لحظه ای و روز به روز اصلاح شده توسط اراده و هوش و قلب بود. @ ویلیام استونر در مزرعه رشد کرد، یک مزرعه خطرناک که خیلی کوچک بود فراهم آوردن بیشتر از صرفه جویی در زندگی. آنها برای یک دوره زمانی، فقط پدر و مادر و خودشان، یک خانواده ضعیف بودند. همه آنها را در نظر گرفت تا در اواخر قرن بیستم، کار باقیمانده یک مزرعه را ادامه دهد. پدرش، به شیوه خود، یک مرد خیالپرداز می توانست ببیند که کشاورزی بر روی تغییرات بزرگی قرار دارد. او Stoner را به دانشگاه میسوری فرستاد تا ببیند آینده چه چیزی برای کشاورزی خواهد بود. استونر یک دانشجوی الهام بخش نبود. او هنوز هم مجبور بود در یک مزرعه بستگان کار کند تا هزینه تحصیلش را پرداخت کند و کار بیشتری را انجام داد که کمترین کمک را از بستگانش دریافت کرد. او هنوز مجبور بود که به مزرعه خانوادگی بازگردد و هر وقت که او فرصت های شغلی داشت، به پدرش کمک کند. او تقریبا بیش از حد مشغول نگرانی بیش از حد در مورد مدرسه بود. اولین لحظه محکم برای استونر زمانی است که او در یک کلاس انگلیسی که توسط مربی آتی او آموزش داده می شود. استاد او را به نقطه ای می اندازد که از او می خواهد سنت شکسپیر را توضیح دهد. Stoner نه تنها با خجالت، بلکه زبان زبان انگلیسی نیز خجالت کشید. او معارف دپارتمان کشاورزی را به اداره ادبیات انگلیسی تغییر داد. من در 80 سالگی پس از استونر بزرگ شدم، همانطور که توسط پدر Stoners پیش بینی شده بود، تولید کشاورزی به سرعت جایگزین بسیاری از کارهای متداول با ماشین آلات شد. کشاورزان توانستند زمین های خود را به عنوان تراکتورها و ریشرها افزایش دهند و به آنها اجازه داد تا نور روز را به حداکثر برسانند. من بسیاری از یونجه را جمع آوری کردم، گاوهای خوراکی را در آب و هوای زیرزمینی، گوساله های کشیده شده (تا زمانی که زمان خود را تا آرنج خود در رحم گاو ندیده اید، تا کنون ندیده اید)، حصار ثابت، تراکتور های سواری برای گوش دادن به بازی بیسبال رویالز خاموش، کامیون های پر از دانه را برداشت و هر دقیقه من چیزی برای مزرعه یا ورزش بازی نکردم، کتاب ها را خواندم. والدین من نمی دانند که چگونه اتفاق افتاد. این باید یک ژن نادرست باشد. هیچ کس نمی دانست کتاب ها را بخواند، به جز کتاب خوب، که اغلب اوقات نمی توانستم بگویم بسیاری از مفاهیم این کتاب را درک می کردند. بحران های کشاورزی مزرعه در دهه 1980 به همان اندازه که من از سن رنج می بردم. ارزش های زمین پر شده بود و بسیاری از کشاورزان عملیات خود را گسترش دادند. سپس ارزش های زمین کاهش یافت و بانکداران متوجه شدند که وام هایی که برای این کشاورزان ساخته شده بود، دیگر با ارزش کافی نبود. آنها شروع به خواندن یادداشت مشتریان خود کردند. هزاران نفر از کشاورزان مجبور به فروش شدند. پدرم با پوست دندانهایش زنده ماند. او تصمیم گرفت که در کشاورزی هیچ آینده ای نداشته باشد و به من گفت که من به کالج رفتم. برادر کوچکتر من به هر حال بهتر بود. پدرم می دانست که من واقعا نمی خواستم کشاورز باشم (بینی من در یک کتاب همیشه ممکن است نوک انگشت باشد). یک بحران برای بسیاری از افراد فرصتی برای من ایجاد کرد. مثل استونر من در ادبیات انگلیسی تحصیل کردم استونر معلم می شود او تصمیم می گیرد که با دوستانش به جنگ نرود و از ننگ شناختن در برابر این جزر و مد رنج می برد. این یک تم برای استونر است، راه خود را به راه انداخت، نادیده گرفته شده به نظر عجیب و غریب، و سخنان snide. او با یک زن جوان محسوس به نام ادیت ملاقات می کند و به سختی به او اعتقاد دارد که محبت او از سوی کسی که بسیار شکننده است شناخته شده و قدردانی می شود. شرح مفصلی ازدواج یکی از غم انگیزترین و خشمگین ترین است که تا به حال خوانده ام. @ عدیث در رختخواب بود با چنگال های چانه اش چسبیده بود، چهره اش به سمت بالا بود، چشمانش بسته بود، یک چشمی نازک پریده. سکوت، همانطور که او خواب بود، Stoner لباس و در کنار او بستر بود. برای چند لحظه او با تمایل خود، که به یک چیز غیر شخصی تبدیل شده بود، متعلق به خودش بود. او با ادیت صحبت کرد، به طوری که برای پیدا کردن یک پناهگاه برای آنچه که او احساس کرد؛ او جواب نداد او دستش را روی دستش گذاشت و زیر لباس پوشیده از لباس شب او احساس میکرد که گوشت خوابیده بود. او دستش را بر او گذاشت؛ او هم زده نشد او خفه شد. باز هم او صحبت کرد، گفت نام او را به سکوت؛ سپس بدن او را بر روی او حرکت داد، ملایم در کمال خود. وقتی که او نرمی ران های خود را لمس کرد، سرش را به شدت چرخید و دستش را برداشت تا چشمانش را ببندد. او صدایی نداشت. @ برای یک مرد بسیار حساس و نیاز به عشق عاشقانه او متاسفانه با زن غلط ازدواج کرد. او امیدوار بود که یک شریک زندگی کند، اما خودش را به یک زن که در زمینه ناتوانی درگیر بود و جنگ های تند و زننده علیه او را به خطر انداخت، متقاعد کرد که طبیعت او را ناتوان از دفاع از خود ساخته است. او صلا ...

مشاهده لینک اصلی
هشدار اسپویلر: با توجه به خطرات خود خواندن. دسامبر دسامبر 2010: من فقط این را به عنوان Titles بهتر ارائه دادم. من امیدوارم که آنها آن را بپذیرند. نظرسنجی اصلی اکتبر 2009: این نوع روایت خطی ترین روال مستقیم رمان است که در سال گذشته خوانده شده است. بنابراین در ابتدا، من تحت تأثیر قرار نگرفتم. اما به زودی متوجه شدم که رمان دقیقا به چشم می خورد، زیرا می تواند خطی خیلی لعنتی باشد، سبک نوشتن آنقدر ساده لوحانه است و شخصیت ها آنقدر غم انگیز هستند که هنوز ناپدید شده اند ... و در عین حال مدیریت می کند تا من را ادامه بدهم، توسط آنچه من نمی دانم متضاد دائمی از طریق کتاب، بلکه نقاط نور آن نیز وجود دارد. بنابراین 100 صفحه اول یا بیشتر بود. سپس خوب می شود منظورم واقعا خوب بود اما من نمی فهمم چرا. چیزی که خیلی تغییر می کند، فقط رویدادهای زندگی این مرد است. اما من شروع به مراقبت از او می کنم، یا واقعا او را درک می کنم ... یا چیزی. اجازه بدهید فقط آن را بیابم: این یک رمان افسرده است. این یک رمان ویرانگر است. مرا به گریه انداخت. اما این یکی نیست که در آن چیز وحشتناک پس از چیزهای وحشتناک به افراد خوب منتهی شود. بسیاری از چیزهایی که اتفاق می افتد ... بله، وحشتناک، اما همچنین بسیار طبیعی است ... آنها بیشتر شبیه توهین های کوچک هستند. جان ویلیامز می تواند شما را به آرامی با صبر و حوصله خود، شما را نابود کند، در جهان، و با ایجاد چشمه نزدیک و نزدیک به نهر، ساخت و ساز می شود. دقیقا به خاطر آنکه جادوگر نیست دقیقا به این خاطر است که او در افسانه خود به گونه ای محدود شده است که شما هرگز متوجه آن نمی شوید زمانی که شما در راستای صخره صخره هستید و شما مانند @ Wait، چگونه می توانم به اینجا بروم؟ @ همچنین: من معنی نیست که نشان می دهد که داستان او خسته کننده است. داستان او زیبا است. اما مستقیم به جلو. و بسیار کاربردی است. این موضوع در خدمت موضوع است. و این حقیقت که 95٪ وقت آن نیست، زمان آن است که 5٪ دیگر از زمان آن را ویرانگرتر کند، آنگاه که در این قسمت قرار میگیرد: @ سالها بعد او به آن رسید که در آن ساعت و نیمه شب در همان شب جمعه از وقت خود را برای اولین بار با هم تلفیق کردند، او به او بیشتر از خود او گفته بود تا او دوباره به او گفته است. و هنگامی که تمام شد، احساس کرد که آنها غریبه بودند به طوری که فکر نکردند آنها می دانستند و می دانستند که او عاشق بوده است. @ p53or در این قسمت: @ این اشتیاق نه ذهن و نه گوشت؛ بلکه این نیرویی بود که هر دو را درک می کرد، به شرط اینکه تنها موضوع عشق، ماده خاص آن بود. به یک زن یا یک شعر، به سادگی گفت: نگاه کن! من زنده هستم @ p 250Ive به اندازه کافی لرزید اجازه بدهید فقط چند چیز دیگر را بگویم، زیرا من کمی نگران کننده هستم. شخصیت ها. آنها پیچیده و بی پروا هستند. این بخشی از ویرانی است. شما نمی توانید آنها را برای تصمیماتی که می گیرید سرزنش کنید. هر یک از آنها، حتی کسانی که شخصیت های اصلی ما را به جهنم می اندازند، نمی توانید آنها را سرزنش کنید، زیرا نویسنده به شما (به آرامی) را درک می کند که چرا آنها همانطور هستند. چه چیزی باعث می شود هر یک از شخصیت ها به یکدیگر رانندگی کنند. من در یکی از این بررسیهای خوب خواندنی ها راجع به افرادی گفتم که فقط می گوید: \"فقط به من آسیب می رساند که هر چیزی که Stoner فکر می کند و می گوید و به نظر می رسد بسیار فوق العاده درست است، یا حداقل کاملا قابل درک است، در اولین خواندن. او چیزی اشتباه انجام نداد. همه چیز او قابل فهم است. او فقط خودش را بهترین راه شناختنش بود. و بنابراین هر شخصیتی در این کتاب بود.

مشاهده لینک اصلی
این بهترین کتاب من در سال 2016 بود!\nتصمیم سختی بود؛ این انتخاب بین این و Vegetarian توسط Hang Kang بود. اما من مجبور بودم فکر کنم کدام کتاب بیشتر آموزش داده شود و کدام کتاب به من بیشتر کمک کرد. من از آنها بسیار لذت بردم، من آنها را دوست داشتم، اما این یکی در مسیر زندگی من قرار گرفت؛ بنابراین، من همیشه از جان ویلیامز و استونر او تشکر می کنم. ************************************************** **** او کتاب را باز کرد و همانطور که او آن را انجام داد آن را به خودی خود تبدیل نشد. او اجازه داد انگشتانش از طریق صفحات شلیک کنند و احساس سوزن شدن را احساس کنند، به شرط اینکه این صفحات زنده بودند. سوزش از طریق انگشتانش از طریق گوشت و استخوانش رد شد. او دقیقا از آن آگاه بود، و او منتظر بود تا آن را شامل شود، تا زمانی که هیجان قدیمی که مانند وحشت او را ثابت کرد که در آن او layâ € | € |\nویلیام استونر یک زندگی وحشتناک دارد: ازدواج او یک فاجعه است؛ دخترش شبیه به مادر آسیب دیده او است. حرفه تدریس او توسط یک استدلال با یکی از اعضای هیات علمی مانع است و او در معرض امواج دائمی از بدبختی است. در کل، زندگی غم انگیز است: زندگی او است. با این حال، از طریق تمام زمان گناه، و چشم انداز گاه به گاه شادی، یک چیز او را متحرک نگه می دارد؛ چیزی که هر خواننده می داند این است: عشق به کلمات، عشق به کتاب ها و عشق به شگفتی ادبیات. من هرگز سفر خود را با Stoner در این صفحات به اشتراک نمی گذارم. او یک مرد ناقص است. هنگامی که او دانشجوی بود، جاهطلبی یا رانندگی واقعی نداشت. او نمی دانست که چه میخواهد انجام دهد، اما او می دانست که چه چیزی نمی خواست انجام دهد: او نمی خواست کشاورزی مانند دورتر خودش باشد. سخنرانی دانشگاه او را با شگفتی های شکسپیر الهام بخشید. او از او سوال، یک سوال که زندگی Stonerâ € ™ ثانیه را تغییر داد. نتیجه یک سوئیچ در رشته دانشگاهی بود و یک دیدگاه مشتاق از ادبیات بر اساس همه چیز. Stoner با کار خود غوطه ور شد؛ او به سرعت در مورد دنیای بیرون را فراموش کرد و از شرکت در تلاش جنگی اجتناب کرد. این یک احساس است که من خیلی خوب می دانم. وقتی کسی کاملا در خواندن نفوذ کند، حیرت انگیز است، توجه به واقعیت دشوار می شود. اگر شما این را به مرور به اندازه کافی بررسی کردید، احتمالا من این را به شما نمیگویم. استونر آنچه را که مورد نیاز بود بود: او کتاب هایش داشت. اما زندگی همیشه ساده نیست. او به همین لحظه در سن خود آمد، وقتی با شدت در حال افزایش بود، سؤالی از چنین سادگی قریب الوقوع بود که او هیچ راهی برای مقابله با آن نداشت. او خود را متوجه شد که آیا زندگی او ارزش زندگی است؟ اگر آن را تا کنون بوده است. \"پرسش های عمیقی که از خود بپرسید، و من واقعا فکر می کنم که این امر به تصویب تصمیم های خود منجر شد. زندگی دانشجویی برای بسیاری از مردم پایان می یابد. برای استونر هیچ پایانی وجود ندارد دانشگاه خانه اش است زندگی او است؛ این اشتیاق او و رانندگی او است: این تنها و تنها در وجود او ثابت است. پس چرا او همیشه آن را ترک می کند؟ چرا او تا به حال آن را رها کرده است؟ دانش آموز به معلم تبدیل می شود، و استونر اقامت خود را برای یک عمر گسترش می دهد. او هیچ چیز دیگری برای چسبیدن به، فقط عشق برای زمینه تحصیلات خود ندارد. من نمی توانم کاملا بیان کنم که چقدر با این شخصیت در اینجا همدردی می کنم. به عنوان یک دانشجوی ادبیات و یک خواننده سرگرمی عظیم، گاهی اوقات به نظر می رسد که کمی در افق وجود دارد، اما برای دیدن یک اشتیاق. با این حال، برای استونر، انتخاب او تنها کسی بود که او تا به حال ساخته شده بود. وجود او فقط برای یک هدف واقعی است، و به همین دلیل او متوجه سرنوشت خود شد. â € œItâ € ™ مثل آن فقط همه می رود در اطراف و اطراف و نگه می دارد در رفتن. این باعث می شود شما تعجب کنید. \"همانطور که استونر بزرگتر می شود، همسالانش شروع به مردن می کنند. در این او آنچه را در انتظار او میبیند؛ او فهمیده است که او نیز میمیرد. این ممکن است به نظر بی اهمیت و یک واقعیت آشکار از زندگی، اما تحقق چنین قدرتی واقعا می تواند شخصیت را تغییر دهد. Stoner یک بحران نیمه عمر دارد؛ او یک نگاه اجمالی به آنچه که زندگی اش می تواند داشته باشد اگر او با همسرش ازدواج کرد: عشق و فکری او برابر است. Stoner شرم آور است که چنین چیزی زمانی اتفاق می افتد که او قبلا سکونت داشته است، اما دوباره این فقط زندگی است. این رابطه مشکوک او را بیشتر در مسیر او قرار می دهد. من نمیخواهم درباره پایان دادن به شما بگویم. این یک نتیجه آشکار برای چنین کتابی است، هرچند من می گویم که تحویل آن چیزی کم از کمال نبود. هرگز پیش از آن کتابی را بخوانم که در آن کل چیزی در چند کلمه آخر آن لحاظ شده باشد. من شگفت زده شدم â € ™ م شکسته شده است. من عصبانی هستم مامانم عصبی می شه \u0026 gt؛ چرا شما باید این را بخوانید: من اغلب تا آنجا که به صراحت چنین چیزی را در این بررسی در نظر می گیرم. خواندن شخصی و ذهنی است. نظرات من فقط نظر من است؛ آنها ممکن است توسط دیگران به اشتراک گذاشته نشوند با این حال، به هر حال، تا آنجا که می توانم بگویم این مطلب باید توسط هر خواننده، هر خواننده ای که احساسات شدیدی را که ادبیات می تواند تحریک کند، خوانده است. در اینجا مردی است که کاملا از بین رفته است در اینجا شخصیتی است که چیزی برای زندگی ندارد: در اینجا مردی است که در کلمات گم شده است و نجات او است. و این داستان زندگی او است. این یک رمان ساده نیست. این یک بیلدونزورامن است که غم انگیز، احساسی و حتی الهام بخش است. این کتاب ...

مشاهده لینک اصلی
پس از 63 صفحه: â € œStunner تحت تاثیر قرار. این فوق العاده فوق العاده است. \"در پایان:\" پایان \". او و من منحصر به فرد اما خسته. پس از آن من بلافاصله شروع به خواندن - چیزی است که من قبلا با کودکان کتاب های تصویری انجام داده ام. بدون شک، کتاب مورد علاقه من همواره وجود دارد. دیگر، کاملا متفاوت Titus Groan / Gormenghast (که من در اینجا مرور کردم) و Trio of Hell and Heaven (که من اینجا را مرور کردم). اما قدرت سختگویی را به نحوی که عدالت را به نمایش می گذارد سخت می کند. چه داستان داستان؟ آن را با یک صفحه از شکست خورده، اما دفاعی spoilers، و نه مانند یک آیکون، که پس از آن، داستان به طور مستقیم و به ترتیب زمانی، از آخرین روزهای ویلیام Stonerâ € ™ ثانیه در مدرسه و در مزرعه پدر و مادر خود، زندگی به عنوان باز می شود دانشجوی دانشگاه، عضو هیئت علمی دانشگاه، ازدواج، پدر و مادر، امور، و در نهایت مرگ او. شادی اصلی او ادبیات است و دانشگاهی که او را قادر می سازد که این عشق را با دیگران به اشتراک بگذارد، منعکس شده در کلمات ساده، اما قلب در بازنشستگی او، \"شما را برای اجازه به من تدریس می کنم.\" به نظر می رسد کسل کننده، مبهم و یا هر دو، اما نه آن است. دلمشغولی زیبا و بی نظیر است و چون Stoner هرگز بدون امید نیست، من آن را افسرده نکردم. CONTRASTS: ELOQUENCE و INARTICULACY، STRONG و WEAK، SUCCESS و FAILURE، GAIN و LOSSItâ € ™ sa کتاب در مورد زبان و ادبیات و هنوز نابجا بودن موضوع تکراری است: علت مستقیم آن بیشتر درد است، بلکه عامل اصلی خوشبختی او است: در مرور ادبیات اجباری، این ناتوانی او در درک یا شاید توضیح درک او از شکسپیر است Sonnet 73 که باعث اشتیاق و شغلی طول عمر می شود. این تردید و یا ناتوانی در مورد افکار درونی، شاید یکی از دلایلی است که چرا علل رفتار ادیث فقط اشاره می کنند: هرچیز صریح تر ممکن است صدای اشتباه را تنظیم کند (و ممکن است در هنگام انتشار منتشر نباشد). تقریبا تمام رویاهای استونر به حقیقت می پیوندند، اما خوشبختی همیشه بی معنی و فصلی است. چیزهای خوب از دست داده یا، بدتر از همه، توسط فردی که او امیدوار بود عشق و دوستش (Edith and Lomax، به ترتیب) باشد، از بین رفته است. هر دو آنتاگونیست حساس هستند، افراد آسیب دیده (همانطور که استونر هستند) و لومکس حتی به دلایل مشابه (عشق فرانسوی) عشق خود را از ادبیات به اشتراک می گذارد. یکی از پیام های این کتاب عبارت است از ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- ïŋ- روز (یا در جوانان صحبت کنید: YOLO)، که همچنین در Sonnet 73 تمرکز بر نابودی، مرگ، و لذت بردن از آنچه که ما در حالی که ما می توانیم.Stoner می تواند شجاع باشد، مانند مبادله از یک دوره تحصیلی کشاورزی با آینده قابل پیش بینی خود را به ادبیات انگلیسی، با الهام از یک سونات که او تلاش برای توضیح - و با این حال او شجاعت است به پدر و مادر خود را تا بعد از آنها € ™ ve حضور در فارغ التحصیلی خود. آیا می دانید مردی؟ بعضی Stoner را منفعل و ضعیف می بینند. مطمئنا چندین بار زمانی که می خواستم او را به کارهای متفاوت بسپارم، یا فقط برای انجام همه کارها - به ویژه برای ایستادن برای دختر و عاشق او وجود دارد. در عوض، او بی سر و صدا استودیو است، که مناسب است، با توجه به زمینه های مورد علاقه خود را شامل ادبیات کلاسیک یونانی است. استدلال آرامش او که متضمن استعداد والدین است و توسط عادت و زیستگاه پرورش می یابد عمیق تر می شود تا او به عنوان دیگران عمل کند. او هرچیزی را که ارزش دارد (حتی با دانش آموزانش و توانایی لذت بردن از کتاب هایش) و از جهات بسیاری از دست می دهد او شکست خوردن پسر، شوهر، پدر، عاشق و حتی محقق است - اما او ادامه می دهد، هرگز بلغاری را تحمل نمی کند، تلاش می کند بهترین باشد. خیلی غم انگیز و در عین حال عجیب الهام بخش. زمان و مکان بر خلاف برخی از خوانندگان، من Stoner کاملا معتقد هستم، به ویژه هنگامی که شما هزینه اجتماعی بسیار بالاتر از طلاق را در نظر بگیرید. آیا این داستان هر روز بیشتر خوشحال خواهد شد؟ مطمئنا متفاوت خواهد بود، اما مردم ناقص مردم ناقص را بالا می برند. تولستوی معروف، نوشت: \"همه خانواده های شاد، یکسان هستند؛ هر خانواده ناخوشایند در راه خود ناراضی است و این درست همانطور که از یک خانواده ناراضی پیوسته از یک دوره در تاریخ به دیگری درست است. در یک محیط معاصر، حتی اگر او با ادیت (بعید است) ازدواج کرد، مطمئنا به کمک (بازماندگان متجاوز دوطرفه) کمک خواهد کرد، اگرچه شاید خیلی دیر شود تا طلاق را متوقف کند. در هر صورت، مسائل برای کاترین و گریس بهتر خواهد شد، و Lomax و واکر احتمالا به همان اندازه که آنها انجام دادند، نبوده اند. من مطمئن هستم که هیچ تصادفی نیست که ویلیامز آن را بیش از یک نسل زودتر از زمانی که در حال نوشتن بود قرار داد. به نظر من این کتاب به من اینگونه به صورت مستقیم و شخصی حرکت می کند؟ من یک مرد نیستم، نه آمریکایی، در قرن نوزدهم و بیست و یکم متولد نشده و هرگز کشاورز و یا استاد نیستم. اما من کتاب ها را دوست دارم، گاهی اوقات برای فرار نیاز دارم، و من دوران کودکی خود را در یک مزرعه خانوادگی گذراندم، هرچند انتظار نداشتم که یک کشاورز باشم. مزرعه بخشی از آن است هرچند: به نوعی، استونر به من از پدربزرگ محبوبم یادآوری می کند که در سن 14 سالگی فوت کرد. اگرچه او زندگی شادتر از استونر داشت، او همان آرامش را داشت اما مقاومت کرد و همیشه سعی کرد بهترین ...

مشاهده لینک اصلی
من قصد دارم این بازبینی استونر را با تأسف بردن اعتقادی کمیک آغاز کنم که سرپرست سابق بوستون پاپ یک رمان درباره سربازان را نوشت، اما حتی برای افرادی مثل من هم خیلی واضح و مضر است. در عوض، می خواهم اعتراف کنم که من فقط نیمی از آن را خوانده ام (و به این ترتیب، جهل من به درستی رد شد)، اما این خواندن قطع شد، من را با چنین تحقیر وحشتناكی برای نویسنده پر كردم كه قصد دارم در هر یك صابون كاغذ نصب كنم (اگر صابون از آنجایی که از لحاظ تکنولوژیکی از بین رفته است، از اینجا تا رفع حجاب بزرگ، محکوم کردن این کتاب ناقص، خسته کننده، کتاب آماتور با اشتیاق خصمانه ای است که ادبیات در ایران من را ندیده است؛ از آنجا که Cambridges یک تاریخ مختصر از فرانسه (که در آن خلاصه به معنای برجسته کردن رویدادهای مهم تاریخی به نفع اطلاعات کشاورزی و چشم انداز مارکسیستی ضعیف، اما من همواره از بین می روند). من نباید John Williams را برای افزایش فشار خون من مقصر بدانم زیرا در واقع شما باید سرزنش کنید. بله تو. شاید به طور جداگانه، اما به طور کلی از رای دهندگان و بازندگان Goodreads، که شما احتمالا یک تشکیل دهنده است. از این لحظه، Stoner دارای رتبه بندی 4.39 ستاره از پنج است که بر اساس رتبه بندی 531 Goodreader است. این نمره قابل توجه است، مطمئنا، اما همانطور که با بسیاری از میانگین ها، این کاملا وحشت زده است - به وضوح با نظرات فریبکارانه طرفداران خشن، بی پروا و خسته کننده آلوده است. شما می دانید که چه کسی هستید. داده ها را تجزیه کنید، آیا ما باید؟ 459 نفر این چهار یا پنج ستاره را در اختیار داشتند؛ در حالی که تنها یازده نفر به اندازه کافی شجاع بودند تا با یک بیل یک بیل را بفروشند و بر خلاف عقیده عمومی، تنها یک یا دو ستاره را جایزه دهند. من این قهرمانان یازده نفر را در نظر دارم. شما و همسرتان می توانید نیروهای مسلح، خوک ها، کارگران نجات دهنده اسلوببی و موشها را با مونتاژ جنگل، ایستاده ها و آتش سوزی های مشهور خانه، که همه به آهنگ های ارتجاعی 3 Doors Down یا Nickelback متصل هستند، بیفزایید. من ترجیح می دهم یک شکل ظریف تر از قهرمانانه - شما می دانید، صدای تنها که در میان Russophilic، ظاهری تحسین برانگیز برای Bulgakovs استاد و مارگاریتا جرأت برداشتن ابرو در این گوته خشن خشک ... بنابراین من یک قهرمان بزرگ است، زیرا، مبارزه با محکومیت موذیانه از نظر محترم، من سرم را به ریش گذاشتم تا هشدار بدهم که Stoner Stinker Stinker بی جان است. جان ویلیامز، من معتقد هستم، نویسنده ای بود که بهتر به کار مشکوک یا فومیگری مناسب بود. چیزی شایسته تر مشکل اصلی او این است که او به شدت می خواهد همه چیز را به شما بگوید. هس معتقد است که شما می دانید این یا آن را در مورد شخصیت اصلی ویلیام Stoners ساختار روحی، عادت ها و proclivities، اما متاسفانه هود و نه قرار دادن آقای Stoner پشت دیوار شیشه ای در باغ وحش و خواندن تعدادی از ویژگی های مبهم و فعالیت های موزون مربوط به او. در قرار دادن Stoner در باغ وحش و تهیه یک جمع بندی خشک در مورد او، Stoner از زندگی را محروم می کند، او را به یک مفهوم تقلیل می دهد ... این به نظر من یکی از بدترین نوع نویسندگان است. هس متعهد به گفتن و نشان دادن ما نیست او می خواهد با نابودی کامل آنها رفتار خود را نسبت به شخصیت ها کنترل کند. ویلیامز همه چیز را روی میز قرار می دهد، به طوری که اگر شما یک انتزاع روانشناختی را به دست آورید. بیش از چند بار، من آرزو داشتم که جان ویلیامز مرده و آمادگی دست نداشت، بنابراین من می توانستم یک شکلات شکلاتی به او بدهم. و سپس من را برای یک لحظه محکوم کرد ... من خشم خود را دوباره درک کردم ... به معنای واقعی کلمه jillions نویسندگان شیطانی در این سیاره وجود دارد، و تعداد بسیار کمی از آنها آثار خود را منتشر شده است. چرا باید جان ویلیامز را برای داشتن یک رویا - جاه طلبی بزرگ سرزنش کنم؟ من برای خودم کمی آرزو می کنم مخزن مورد نظر برای خشم و غفلت عمومی من باید کسانی باشد که این فریبنده را تحسین کرده اند - آنهایی که آن را به وضعیت کلاسیک کوچک ادبیات قرن بیستم آمریکا تحویل دادند. کاه که شکست خورد و غیره بود، وقتی که خانم Stoners، تا زمانی که یک پسر خردسال، بازنشسته، مرتب بیمار شد، پس از مرگ پدرش، یک نگرش جدید را به تصویب رساند. او موهای خود را (از دهه 1920 میلادی) برداشت و لباس های قدیمی خود را پرتاب می کرد و بعضی از این شیفت های ناخوشایند بی شکل را می خرید و - به طور پیوسته - او جنگ را با شوهرش اعلام می کند. روانشناسی نیز ممکن است در نئون نوشته شود. او از زندگی شغلی (و نه خیلی ثروتمند) زندگی شغلی که شوهرش فراهم می کند خشمگین است. سوئیچ خیلی ناگهانی و مضحک است که تمام توضیحات و توضیحات نویسندگان هیچ کاری نمی کند تا آن را دوست داشتنی، حتی در سخنان استوارانه و مبهم. وقتی در گروه های کوچکی برای بحث در مورد اولین داستان های ما در خلاق نوشتن 101 سخنرانی کردیم، پیشرفت شخصیت بهتر شدیم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب استونر


 کتاب چاپ آخر زندگی
 کتاب ابرهای دانیال
 کتاب حاشیه ی باغ متروک
 کتاب یک آیه یک حکایت
 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش