کتاب اتحادیه ی ابلهان

اثر جان کندی تول از انتشارات نشر چشمه - مترجم: پیمان خاکسار-بهترین رمان ها

داستان انتشار اتحادیه‌ی ابلهان نوشته‌ی جان کندی تول داستان غریبی است. جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال - 1981 - جایزه پولیتزر را ربود. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت سلینجر مقایسه کرد.

ایگنیشس جی رایلی، قهرمان داستان، یک متخصص قرون وسطا است که تمام دنیا را از دریچه‌ی کتاب تسلای فلسفه‌ی بوئتیوس، فیلسوف قرون وسطایی، می بیند. تمام زندگی اش فلسفه بافی است و انزجار از جامعه‌ی آمریکا. او که یک دن کیشوت امروزی است، وادار می شود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعه ای که از آن متنفر است روبه‌رو شود و به شیوه‌ی دیوانه‌وار خود با آن بستیزد. بسیاری از منتقدان، اتحادیه ابلهان را بزرگ‌ترین رمان کمدی قرن می‌دانند.

رمان اتحادیه‌ی ابلهان توسط پیمان خاکسار به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آنرا منتشر کرده است.


خرید کتاب اتحادیه ی ابلهان
جستجوی کتاب اتحادیه ی ابلهان در گودریدز

معرفی کتاب اتحادیه ی ابلهان از نگاه کاربران
بعضی جاهاش خیلی خندیدم! بلند بلند میخندیدم!
آخرشو قشنگ جمع کرد!
در کل بد نبود!
مهم اینه که درک منو نسبت به آدمای عجیب غریب بالاتر برد!خیلی بالاتر!:)
بقول ایگنیشس جهان بینیمو...:)

مشاهده لینک اصلی
اگر من یه آدم 60 یا 70 ساله بودم
و تو امریکا به دنیا اومده بودم و زندگی کرده بودم
یا حداقل از زندگی و اتفاقات دهه 50 و 60 امریکا خبر داشتم
احتمالا از خوندن این کتاب خیلی بیشتر لذت می بردم
دقیقا اونچیزیه که از خوندنش احساس خوبی بهم دست می داد
@@به تمسخر گرفتن جامعه ی روزمره و انسان های روزمرگی زده@@

با این حال کل داستان رو دوست داشتم
فضاها و شخصیت ها به خوبی تشریح می شد
به نحوی که طولانی بودن داستان اصلا باعث نمی شد فضایی یا شخصیتی خسته ت بکنه
درست به اندازه و عموما شیرین و طعنه آمیز توصیفات ارائه شده

مثلا آماده شدن خانم رایلی این طور توصیف شده:
@دوید به دستشویی و صورت و جلوِ لباسش را پودر زد. بعد یک دهان سورئالیستی زیر دماغش کشید@

از این دست توصیفات و تشریحاتِ پر از کنایه زیاد می خونید

این کتاب به معنای واقعی، جمعیت و اتحادیه ای از ابلهانه
فقط یک شخصیت در داستان هست
که به ابله بودنش مشکوک هستید
و در پایان داستان سردر گم می شید که آیا اون هم ابله بوده یا نه

مشاهده لینک اصلی
آیا من حس شوخ طبعی خود را از دست دادم؟ هر کس به نظر می رسد این قطعه نوشتن را دوست دارد و وقتی ابتدا نقل قول جاناتان سویفت را در ابتدا دیدم، رمان نام خود را به آن نشان داد: وقتی یک نابغه واقعی در جهان ظاهر می شود، شما ممکن است او را با این علامت آشنا کند، که همسرش در مقابل همسرش قرار دارد. با این حال، همه چیزهایی که من در داستان می توانم پیدا کنم این بود که دختران درگیر گفت و گوهای بی پایان و خسته کننده و بی حوصله و بی حوصلگی و بی نظمی . Slapstick، نه ironoon یا sarcasm، روش جذب مخاطب در اینجا است. اگر این یک رمان کوتاه بود، ممکن است برای شخصیت اصلی احمقانه شکیبایی داشته باشم، مادرش از تلفن و دیگر موارد شکایت میکرد، اما برای بیش از 400 صفحه ادامه داد تا من به شدت ناراحت شدم. من احساس خستگی نکردم وقتی که مجبور شدم بخندم چون از برادرهای جوانم مجبور شدم در دهه ی نود و هشتاد و هشتاد و هشتاد و هشتاد و هفتاد و هشتم و هفتاد و هفتاد و هفتم و هشتم و هشتم و هشتم و هشتم و هشتم و هشتم و هشتاد و هفتاد و هفتم و هشتم و هشتاد و هشتاد و هفتاد و هشتاد و هفتم و هشتاد و نه چیزی بین من و Pulitzers وجود دارد. این روزها بیشتر وقتها با کلیک بر روی آن، من زمان زندگی خود را با Beaumarchais داشتم، چند بار در خردادماه 1785 با صدای بلند خندیدم، بنابراین شاید حس شوخ طبعی من فقط تاریخی باشد. در واقع، یک نقل قول از Le Mariage د فیگارو وجود دارد که قهرمان تنبل این رمان را کاملا با دقت توصیف می کند: @ Vous vous êtes donnà © la peine de naître، et rien de plus. من شک دارم اگر موافق باشم - استاد عزت نفس و خودخواهی، نمایندگی از ملکه های جهان.

مشاهده لینک اصلی
رمان ادبی خنده دار طرفدار تقریبا: Amfi Abderian TomfooleryThe Big Easys Mensa Motley Fool، Baissière Barbare آن زمانی که من برای اولین بار این کار را انجام دادم، من آن را کمی عجیب و غریب تلقی کردم. من فکر کردم، جهنم، تصویر پوشش نشان می دهد این طنز غریب است. من آن را به مدت بیش از یک سال که در آن نقطه تصمیم گرفتم تا صفحه 75 را بخوانم، انتخاب نکردم. بعد از آن هیچ طنز غم انگیز یا قهرآمیزی نبود، اما در عوض جالبترین رمان ادبی ای که تا به حال خوانده ام. من آن را دوست داشتم منتقدان منتقدان منچستری یورو 2016 / The Sellout، تقریبا به همان اندازه خنده دار است. برای من پول هیچکسی شمع را برای ایگناتیس جی. رایلی به عنوان جالبترین شخصیت در یک رمان ادبی نداشت. به سختی توصیف رمان یا ایگناتوس با جزئیات کافی برای توجیه / توضیح شادابی. نویسنده ی جان کندی توول، روح شکنجه، پس از مرگش پس از مرگ، 12 سال پس از خودکشی خود در سال 1969 در سن 31 سالگی، جایزه پولیتزر را به عهده گرفت. بهترین توصیف ایگناتوس در فیلم جدید فریاد بزرگی در نیواورلئان است. و به برخی نقل قول ها، هرچند در هنگام خواندن در متن بسیار جالب تر هستند: ایگناتوس: \"من معتقد هستم که در زیر فتنه انگیزی و فاسدانه شما ممکن است یک نوع روح وجود داشته باشد. آیا شما به طور گسترده در Boethius؟ @ N.O خواندن. Denizen: @ چه کسی؟ آه، آسمان ها نه من هرگز حتی روزنامه را نخواندم. @ ایگناتیس: @ سپس شما باید یک برنامه خواندن را بلافاصله شروع کنید تا بتوانید بحران های عصر ما را درک کنید.Ignatius گفت: رسما. @ Begin با اواخر رومی ها، از جمله Boethius، البته. سپس باید به اوایل قرون وسطی بپردازید. شما ممکن است رنسانس و روشنگری را فراموش کنید. این عمدتا تبلیغات خطرناک است. حالا که من به آن فکر می کنم، شما نیز رمانتیک ها و ویکتوریا ها را پرش کرده اید. برای دوره معاصر، شما باید برخی از کتابهای کمیک انتخاب شده را مطالعه کنید. @ fDenizen:Youre fantastic @ Ignacio: @ من بتمن را به خصوص توصیه میکنم، زیرا او تمایل به فراتر رفتن از جامعه خجالتی دارد که در آن خود را یافت. اخلاق او نیز بسیار سخت است. من به جای بتمن احترام میگذارم\n**** مادر Reilly: â € œIt بوی وحشتناک در اینجا.Ignatius:Well، چه چیزی شما انتظار دارید؟ بدن انسان هنگامی که محدود می شود، بوی های خاصی تولید می کند که ما در این سن دئودورانت ها و سایر انحرافات تمایل داریم. در واقع من فضای این اتاق را آرام میبینم. شیلر برای نوشتن نیاز به سوزاندن سیب ها در میز خود داشت. من هم نیازهایم را دارم شما ممکن است به یاد داشته باشید که مارک تواین ترجیح می دهد که در رختخواب به راحتی در رختخواب بماند، در حالی که تلاش های متداول و خسته کننده ای را که دانشمندان معاصر سعی در اثبات معنی دار دارند، تدوین کنند. احترام مارک تواین یکی از ریشه های فاجعه فکری فعلی ما است. \"من این برنده جایزه پولیتزر 1981 را توصیه می کنم اگر شما از طنز بلند بالا استفاده می کنید که شامل دوستان در مکان های پایین است.

مشاهده لینک اصلی
چقدر دوست دارم کنفدراسیون دانس؟ به این اندازه. این رمان را حداقل ده بار خواندید و این نسخه (که یک دوست به طور قانونی نشان داد یک جلد زشتی را نشان می دهد) کتاب منحصر به فرد دستبند من را از طریق چندین سال انتظار در کاپورول لین پس از مدرسه گسترش می یابد. من در ماه مه گذشته این رمان را خواندم و هنوز ادامه دارد. ساختار نابغه، گفتگوی درخشان، تاریک به عنوان جهنم، و خنده دار بیش از و بیشتر. آقای توئول، من نمی دانم چه شیاطین شما را تحقیر می کند، اما زمانی که شما این رمان را امتحان کردید، اعتبار ادبی را به شما یادآوری می کنید. متشکرم. یک کنفدراسیون دانک، اعتقاد من به کتاب را به طریقی که چند رمان دیگر می تواند داشته باشد، حفظ می کند.

مشاهده لینک اصلی
When در جهان یک نابغه واقعی به نظر می رسد، شما می توانید با این علامت identificársele: همه احمق ها علیه او © L @ توطئه - Johnathan Swift¡Cuánto ASSR انجام شد نه آنقدر خواندن یک کتاب.! این واقعا خنده دار و خنده دار برای من به عنوان خوانده شده â € œThe طرح احمقانه. و چه © شرم واقعی می دانم که جان کندی تول انتحاری در 31 سال ± سیستم عامل متعهد، پس از ناکامی در تلاش است، چرا که چندین ناشران که انتشار این کتاب را رد کرد. مادر او llevó این پروژه تا زمانی که یک ویرایشگر به نام واکر پرسی، پس از تقریبا یک حرکت تند و سریع خواندن کتاب فقط به خاطر من نمی تواند متوقف خواندن آن را به دلیل به او گفت، یک رمان € œthe بیش از حد بود buenaa €، decidió آن را منتشر بلافاصله. موفقیت à © بود rotundo.John کندی تول یک póstumo پولیتزر و به رسمیت شناختن برای بهترین رمان خارجی در فرانسه برنده بیش از merecido.Si این نویسنده، که در 16 سال ± سیستم عامل اولین رمان خود را منتشر کرده بود و ویژگی های کاملا مخالف، منظور من â € œThe کتاب مقدس neónâ €، خود را کشته است، احتمالا تبدیل به یکی از نویسندگان بزرگ آمریکایی ترین قرن بیستم. کیفیت ادبی او است که به سادگی brillante.â طرح € œthe از neciosâ € یک کتاب تالیف و اجرا شده اعدام توسط نویسنده از یک تقریبا بی وقفه است. هر یک از چهارده فصل مانند قطعات دیده بان به نظر می رسد که در انتهای کامل بسته شوند. توسعه داستان و روایت طرح می تواند در عرض رمان polifónica همان شیوه ای به عنوان creó Fiódor داستایوفسکی واقع شده است. هر یک از شخصیت حق خود را به نظرات و ایده های خود را برای کمک به طیف historia.Realmente شخصیت است که جان کندی تول با ایگناتیوس J. ریلی creó یکی از دوست داشتنی ترین است (اگر چه خواننده احساس مخالف که دارد کتاب را بخوانید) و ادبیات فراموش نشدنی. این غیر قابل احترام، غیر مسئولانه، غیر قابل تحمل، پرطرفدار، مسابقه ای و خجالت آور است. چشم انداز خود را از جهان و ایده های خود را به عنوان یک کیشوت منحرف که آرمان کاملا بیاستفاده و این اتفاق می افتد هر دو در طول estadÃa در لوی شلوار کارخانه به عنوان زمانی که شما سعی می کنید برای ساخت یک حزب سیاسی با جناح انقلابی موضوع بیاستفاده از شهرت مشکوک را تعریف کنیم. نه به ذکر است چه اتفاقی می افتد بعد از آن می شود دستفروش ساندویچ سوسیس â € œVendedores برای ParaÃsoâ €. ایگناتیوس خوب تند و زننده، کثیف، عادات ناشایست gordinflón بیشتر است و چه کسی را نگه می دارد دروغ گفتن در یک pringosa تخت، filosóficos نوشتن مقالات ادبی و در نظر گرفته شده برای تغییر مفهوم و چشم انداز جهان با توجه به نظر او اشتباه است. او لباس عجیب و غریب با یک ropón طولانی و کثیف و راه رفتن در تمام روز با یک شکارچی کلاه سبز، چیزی است که من از یکی دیگر از شخصیت رویا بسیار منحصر به فرد و بسیار ویژه یادآوری: منظور من پسر با کلاه شکارچی قرمز، شناخته شده به عنوان هولدن Caufield، رمان € œThe متصدی بین centenoâ € .ha سال گذشته ± سیستم عامل سی و هنوز هم همچنان به با فقیر و رنج مادرش، که در نوشیدنی متکی به تحمل چنین بار زندگی می کنند. ضعیف ایرنه ریلی باید به vorágine منحط پسرش و این که arrastrará به final.Es چنین یک شخصیت منحصر به فرد که اصطبل های روباز خواننده را به او را دوست دارم یا نفرت او فورا وارد کنید. اما کندی تول است به تنهایی با آنها دو سمت چپ نیست، اما آنها رژه از شخصیت های دمدمی، عجیب و غریب و عجیب و غریب ± سیستم عامل، برخی از طبیعت غیر قابل توضیح است که معادل یک بزرگ دیگر Ignatius.Entre هستند برگزار می دانم گزمه مانکوسو، توسط گروهبان ها را وزن به لباس در راه دیوانه برای گرفتن مظنون دیگر، سیاه و سفید برمه جونز، که برای لانا لی در خود € œNoche از فاحشه € AlegrÃaâ که در آن exótica رقصنده به نام دارلین کار می کند کار می کند، اما بیشتر € شناخته شده به عنوان œHarlet هارا. یکی از نکات برجسته این نویسنده درخشان در جونز شما همیشه به نژادپرستی و تبعیض اما بر خلاف افتد، او را درک مشکل ساز است که درد و رنج بود مردم از رنگ (به خاطر داشته باشید که این کتاب در AD نوشته شده بود یکی دیگر از شخصیت های بسیار جالب، گوس لووی، صاحب و صاحب شلوار Levy، همسرش، سیگنال ± ORA لوی، نمونه اولیه از زن طبقه، بلکه مبتذل طبقه متوسط ​​آمریکایی و سیگنال ± خانم Trixie را، نشانه ± ORA کامل سالخورده شده کار برای قرن ها در شرکت شما و که هرگز نمی خوام jubilar.Tambià © N یافت سیگنال ± و یا González، که سر اداری شرکت و به سانتا Battaglia است، TAA گشتی مانکوسو که نویسنده کلیشه ای به عنوان بورژوازی کلاسیک زنان آمریکایی، کسانی که تن اسپری برای استفاده از سر، صورت را با هزاران لایه آرایش و لباس اسمیر به طرز وحشیانه ای، همراه با شخصیت های دیگر مانند کلود Robichaux، خواستگار ایرنه Reilly.Y فراموش کرده ام چگونه میرنا Mynkoff، دوست دختر ایگناتیوس، دختر ده. ..

مشاهده لینک اصلی
به راحتی جالبترین کتابی که همیشه خوانده ام. فوئر استادانه کمدی کم و کم، رمان سوء استفاده از ایگناسیوس جی. رایلی، نویسنده، فیلسوف و مدیترانه ای را به مخاطره می اندازد، زیرا او به شدت مجبور است انرژی را از نوشتن خلاقیت او - تاریخی مقایسه کند که برای کسب یک شغل، جهان دگرگون کننده را شگفت زده خواهد کرد. از طریق سفر اشتغال حماسی ایگناتیس (از جمله فروشندگان هات داگ و کارگزار ثبت نام)، بازیگران ناخوشایند نیواورلئان هستند که در زیر زمین قرار دارند. انکار ناپذیر Ignatius در هر نوبت، نجیب زاده او، همکلاسی سابق میرنا مینوف، که با او تبادل نامه های مکرر و خشمگین، و آنتاگونیست او، مزدور مزدوج ناخوشایند، که جسارت به اشتباه ایگناتوس برای بنده. شخصیت های کوچک با دیکنز یادآور دقیق شگفت انگیز هستند؛ در واقع، همانطور که همه آنها در انتها به هم پیوسته اند، یک نوع وحدت متمادی بیشتر یادآور Dickens است. با این حال، هیچ شخصیتی که هرگز تصور نمی شود می تواند با نابغه ای که Ignatius است مطابقت کند. جادوگرانه تر، ناسپاس و ناراحت کننده به نظر می رسد، اما Ignatius بخشی از آن را فریب می دهد زیرا او خیلی دشوار است. من یک بار اشتباه کردم که این را در یک هواپیما بخوانم، و مردم سه ردیف دور به عقب رفتند تا ببینند چه کسی شکنجه می کند. این تنها رمان است که من را به اشک های واقعی خنده آورده است. به همین ترتیب، به این ترتیب که زیر هر کمدی کمدی فاجعه ای از تراژدی است و جهان - حتی دنیای رنگارنگ نیواورلئان - هیچ جایگاهی برای سوءاستفاده بی فایده بیش از حد تحصیلکرده و غیراخلاقی مانند ایگناتیس ندارد. جالب است که توجه داشته باشید که جان کندی توالت در سال 1969 خودکشی کرد و هرگز کار خود را منتشر نکرده است. مادرش این مقاله را پس از مرگش کشف کرد و سرانجام آن را در سال 1980 منتشر کرد. جایزه پولیتزر در سال 1981 جایزه پولیتزر را به دست آورد. چند سال پیش، من با بحث تعدادی از همکاران و دوستان سابق او، توئه مشارکت داشتم بعضی از توصیفهای یگانهیوس به شدت به یکی از همکارانشان شباهت داشت. کسی که در مخاطب بود پرسید آیا این همکار همواره در کار خود را شناخته است، و دوستان جواب دادند: «اوه نه» هرگز این نوع رمان را خواند. »در حقیقت، نه ایگناتیس.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اتحادیه ی ابلهان


 کتاب شب ها که ما می خوابیم
 کتاب شتر به شرط گربه
 کتاب دوستی خاله خرسه
 کتاب همیشه یکی هست
 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین