کتاب آدمکش کور

اثر مارگارت آتوود از انتشارات ققنوس - مترجم: شهین آسایش-بهترین رمان ها

پا به‌ پای‌ سرنوشت‌ خانواده‌ای‌ که‌ جنگ‌ مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ بر بادش‌ می‌دهد، مردی‌ ناشناس‌ برای‌ زنی‌ ناشناس‌ به‌ روایت‌ داستانی‌ سوررئالیستی‌ نشسته‌ است‌. هر دو داستان‌ در بزنگاهی‌ باهم‌ ترکیب‌ می‌شوند و «آدمکش‌ کور» را پدید می‌آورند؛ داستان‌ کشندگانی‌ که‌ همان‌ قدر هولناکند که‌ دوست‌داشتنی‌ و همان‌قدر ظالمند که‌ مظلوم‌. مارگارت‌ اتوود، از مشهورترین‌ نویسندگان‌ کانادایی‌ است‌ و آثارش‌ به‌ زبان‌های‌ متعددی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌. «آدمکش‌ کور» در سال‌ 2000 جایزة‌ بوکر را نصیب‌ این نویسنده کرد.‌


خرید کتاب آدمکش کور
جستجوی کتاب آدمکش کور در گودریدز

معرفی کتاب آدمکش کور از نگاه کاربران
من این کتاب بزرگ را در یک روز و نه بیشتر از 24 ساعت خواندم. اگر این کار را به شما نمی گوید، من در مورد آن فکر می کنم، هیچ چیز نمی خواهد. من الان بخاطر غذا خوردن، خوابیدن، و سلام به خانواده (نه در آن نظم) می گویم .آه آره ... یک چیز دیگر ... من این کتاب را به هیچکس توصیه نمی کنم ... سبک آتوکو نوشتن منحصر به فرد است .. . اما من دوستش دارم. یا شاید آن را منحصر به فرد نیست، من فقط در سراسر بسیاری مانند او آمده است. به هر حال، آغاز این کتاب گیج کننده بود، اما من از آن استفاده کردم. من احساس می کنم تخلیه شده و آن را از عدم خواب است، این کتاب است. در این کتاب احساس بسیار زیادی می کند، تا در مورد آن فکر کنید. در حال حاضر من واقعا به خواب / خوردن / بچه ها (بچه ها خوردن نیست ... مگر اینکه آنها را در اعصاب خود را دریافت کنید).

مشاهده لینک اصلی
من فکر کردم که کتاب به سرعت به سرعت صعود کرد، و در پایان من به داستان پیوستم. من تا به حال حدس زده بودم که در راه رسیدن به فصل های نهایی، بنابراین من احساس نمی کنم که کتاب تا به حال پیچ و تاب، اما انعکاس عاطفی به شدت در سومین کتاب افزایش می یابد. اتوود به شما اجازه می دهد بیت بیتی کمی را که در زندگی شخصیت های خود با مهارت فوق العاده پنهان شده است بیابید. من بسیار دوست داشتم شخصیت آریا قدیمی، با این حال نا امید شدم من گاهی اوقات با رایحه جوان بودم. من در مورد وضعیت کلاسیک آینده این کتاب مطمئن نیستم - من همیشه با سبک نوشتاری که همیشه در آن زمان سنگین یافتم خوشحال نشدم. از سوی دیگر، او در ایجاد شخصیت برتر است و فرمت روایت هیجان انگیز است.

مشاهده لینک اصلی
پس از یک سفر دو نفری کمتر از موفقیت، از طریق داستان \"دستیاران\"، من هیچ وقت خودم را با رمان پنج مارک مارگارت اتوود دیدم. من معتقد بودم که او برای من فرقی نکرده و آن را ترک کرده است. نمی گویم که من با عالم دست اندرکاران خلقت موافقم؛ مشکل من این بود که در سیاست آن نیست، بلکه رویکرد آن است که به من چیزی شبیه به این چیزها را برمی گرداند ... تصور کنید جهان که زنان به طور کامل توسط مردان تحت سلطه قرار می گیرند. بدون آن، واقعا تصور کنید. پیاده روی کنید. آن را تصور کنید من امیدوارم که شما آن را تصور نکنید. و آن را تا زمانی که چیزهای متافیزیکی سرد به پایان، که من نمی قدردانی تا ID فاصله خود را از کتاب کمی، که بسیاری از داستان واقعا در آن شکل شکل می گیرد. با این حال، قاتل کور، همیشه من را جذاب کرد. من شنیدم که یک رمان در یک رمان (دینگ!) وجود دارد، من آن را با واقعیت (داگ دینگ!) شگفت زده علمی تخیلی کردم، من شنیدم این یک مطالعه روانشناختی دقیق از چند شخصیت بود (دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ!) با توجه به آن بود که من در ماه دسامبر آن را انتخاب کردم، اما آن را به عنوان انتظار نمی رود، بنابراین من آن را کنار گذاشته و دوباره اتوود من برای من نشد. با این حال این مضحک ماندگار در قلب من وجود دارد که خود را ناراحت می کند وقتی که یک کتاب را به پایان نمی رساند، به ویژه یک کتاب طولانی تر که به نظر می رسد کوچه ی او مانند این است. این مدافع پایدار به من دستور داد تا اصلاحات را تمام کند، و همه آنچه که واقعا در انتهای این کتاب آموختم این بود که من واقعا اصلاحات را تمام نکرده بودم. این، از سوی دیگر؟ هی حالا من باید یک کتاب سوم اتوود بخوانم؛ من تعجب می کنم که آیا ادبیات دست اندرکاران این جادوگر بوده است یا این که بیشتر نماینده کار او است و یا از راه دیگر. خط پایین: من این کتاب را تا انتهای ماه گذشته انتخاب کردم و از آن زمان تاکنون در آن حضور داشتم. من آن را بیش از پایان تعطیلات شکرگزاری، که من را به بازگشت به زادگاه من دیترویت (یک تخلیه، اما تخلیه من) من را بخوانید. من بخشی بهتر از گذراندن من را دو چیز انجام دادم: پیوستن به دوستان و اعضای خانواده من از زمان ورود به شیکاگو و خواندن این کتاب دیده ام. تا چند ساعت دیگر چندین فعالیت اجتماعی را کنار گذاشتم تا بتوانم بیشتر از این کتاب بخوانم. چند تا از اجزای کوچک آن را قبل از رسیدن به گوشت آن، که واقعا بی نهایت کم است، مقایسه می کنند، آنچنانکه اتوود در اینجا کشیده است. اتوود، مانند راشیدی، فرانزن و کاندرا، فقط کمی درباره شخصیت هایش توضیح می دهد، چیزهایی را کمی بیش از حد لخت می کند. آن را در سطوح Kundera نیست، جایی که پوسته در واقع به شما در متن می گوید که کدام یک نماد باید نمادین باشد، اما به اندازه کافی برای من قول داده است که هرگز به استفاده از عبارت @ در طبیعت او / خود / من [صفت] @ در نوشتن خود همچنین چندین کلیشه وجود دارد که بیش از حد بسیاری از آنها وجود دارد - من می بینم که نوعی سازه ها قادر به آن هستند، لحظات کریستالی پروس غم انگیز که الگوهای خواب خود را بهتر از یک تکرار از اسپرسو قطع می کند، و سپس او نیز به چیزی کمی می افتد پوشیده شده و من نمی توانم کمک کنم، اما کمی احساس ناامیدی می کنم. این دو کویبل، با هم، نمیتوانند بیش از نیم ستاره از این رتبه بندی کتابها را بارگذاری کنند، بنابراین آن چیزی که بیش از حد بزرگ نیست. فقط چیزهای کوچک که موجب سرخوردگی کوتاه و نهایتا در مواجهه با این واقعیت می شوند که گوته مقدس، اتوود داستان ما را در یک داستان در یک داستان در یک داستان نوشت، در برابر فضای رویدادهای تاریخی قرار گرفته و همه آن را با هم مرتبط کرده اند ( به طریقی که پیش بینی می کردم و دیگران که به طور کامل با غافلگیری به من رسیدند، در حالی که در همان لحظه احساس ارزان نبود - هربار این داستان به طور کامل توجیه می شد) و آن را از بین برد. Cloud Atlas به نظر می رسد که ابتدا در نحوه مانور قرار دادن روایت های توجیه کننده تاثیر می گذارد، اما من فکر می کنم اتوود آن را بهتر می کند، نه تنها در برخورد با انواع مختلف صدا و سبک، بلکه شخصیت ها را در تقریبا هر سطح از تمام امور (به جز خمیر داستان چهارم لایه، اما کسانی که به نظر می رسید روان شناختی واقعی هستند، بنابراین من نمی شکایت) داخلی که میچل تنها می تواند به خواب، که به بسیاری از موارد باعث می شود کشتن آدمکش نوع نوع رمان من به دنبال از آنجا که من خواندن، Infinite Jest - چیزی است که به من انواع فرمالیزم میدهد تا مغزم را دور بیندازد و در عین حال نویسندگان تاثیر گذار بر احساسات پینچون و DeLillo را برای همه نابغههای گوناگون دیوانه خود نگه دارند. بنابراین حدس می زنم می توانم بگویم این روش اتوود است که می خواهد بپرسد چرا پسران باید همه ی تفریحات رسمی را داشته باشند. او یک رمان جاه طلبانه بزرگ در سراسر رکورد بزرگ و جنگ جهانی دوم را می نویسد، او سطوح مختلف داستان را ارائه می دهد که همه آنها با یکدیگر درهم می زنند و با هم تداخل می زنند و به نقطه ای از جدایی ناپذیر می اندازند، همانطور که رمان به سمت یک کوه نوردی متلاشی می شود و با این نوع از زبان ... منظورم این است که اگر Id فقط این را قبل از داستان Handmaids، آن را از ابتدا در Atwood فروختم. این همه تفسیری در مورد سیاست های جنسیتی و هنجارهای اجتماعی است که Handmaids برای آن شناخته شده است، اما با نوشتن بهتر و بی نظیر قانع کننده ...

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را از ابتدای 2000s از طریق یک نسخه صوتی خواندم و آن را فراموش کردم. بدون شک این تنها کتابی نیست که من فراموش کرده ام، اما این بار بدون بهانه چند دهه ای که گذشت چندین بار اتفاق افتاد. و هر كتاب فراموش شده هیچ كاری را انجام نمیدهدreread me @ compilsion، به دلیل اینكه این اتفاق افتاد، ضعیف و متناوب بود، هرچند ممكن بود. به همین دلیل است که من در نهایت موافقم؟ ممکن است مقصر باشد که تصویر جلوه دادن پوشش در کتاب کاغذی بزرگ که بعدها از کاتالوگ باقیمانده Daedalus برداشت کردم. اما این سوال را بدون پاسخ به پرسش در مورد اینکه چرا من آن را خریدم. هر چند، یک بحث آنلاین آنلاین تعادل را به سمت رندر گذاشت. ابتدا من با این کتاب روبرو شدم: قبل از اینکه شما آن را می دانستم، نقل قول ها را به عنوان اینکه آنها از سبک خارج شد با این حال، حدود 100 صفحه همراه، شک و تردید در آن قرار دارد. آیا دلیل آن که من آن را فراموش کرده ام این است که من hadnt آن را بسیار دوست دارم؟ نوشتن مارگارت اوتوود برای من متفاوت است. داستان Handmaids تا به حال اثرات طولانی، حتی اگر من آن را خوانده اند ده ها سال پیش. من مثل Penelopiad دوست نداشتم من فکر می کنم دوست داشتم گربه چشم، اما من آن را به یاد داشته باشید. من فکر می کنم هر دو آن کتاب خواندن صوتی بود، یک عامل ممکن است. من اوریکس و کراک را خواندم، اما جانشینان آن در مسابقه خواندن خواندن از دست داده بودند. کشتن آدمکش هرگز بر من نماند. با رمز و راز و ناقص و شخصیت های بسیار انسانی و نوشتن، کتاب دوباره بخار شد. همچنین، پس از آن من نتیجه نهایی را به یاد می آورم، اما نه چطور به آنجا می رسیم. و فراموش نکنید سناریوی گروهی را بخوانید: این بخشی از این است که من در جریان بودم. من فکر نکردم که همه فریحا، اصطلاحات و سخنان لزوما حقیقت برای تمام دوران بود، اما آنها در مورد شخصیت اصلی صادق بودند. (من یک کتاب دیگر در همان زمان که در مقایسه با رنج بسیار زیادی رنج می برم، صرفه جویی در بحث را برای بررسی بعدی صرفه جویی خواهد کرد.) مشکل با این کتاب این است که شخصیت خیلی گیر کرده است. او توانا تر می شود، اما خودش را از شرم و گناه و نفرت خود بیرون نمی آورد. با این وجود، او راه را برای انجام اقدام پیدا می کند، اما رفتن سخت است. او قیمت را می پردازد. در زندگی واقعی، آیا مردم در این وضعیت و در خارج از آن حرکت نمی کنند؟ انجام میدهم. یک دقیقه من شجاعت اعتقاداتم را دارم من وضوح اخلاقی دارم سپس من تلنگر و، presto، من پرداخت قیمت. من گناه و رنج است من با آن باقی می ماند سپس، خوشبختانه، تناسب اندام در برخی نقاط بازسازی شده است، و من آماده برای عمل بعدی است. من همیشه این کار را نکردم. وقتی جوان شدم، بیشتر یا کمتر گیر کردم اما پیشرفت اتفاق افتاد. حتی یک یخچال و فریزر جریان دارد به عبارت دیگر، امید دارد. اما نه برای این کاراکترها. سرنوشت آنها مهر و موم شده است. کدام یک سوال را مطرح می کند: آیا این تراژدی کلاسیک است؟ اغلب ایو گفت: من یک تفریح ​​کوچک را در داستان هایم می خواهم. نه، من در مورد روح و مسائل صحبت نمی کنم منظورم امید هست منظورم جواب است من کتاب هایی را دوست دارم که به من در مورد این مشکلات زندگی جواب می دهند (حتی مشکلاتی که در این کتاب بد است). بنابراین من آلما، شخصیت اصلی الیزابت گیلبرت امضاء همه چیز را دوست داشتم، که اخیرا خواندید و بررسی کردم. چه کاری می توانید انجام دهید زمانی که به نظر می رسید زندگی پیچیده است؟ این چیزی است که من می خواهم بدانم. من یک ادبیات عمده نیستم. چیزی که من در مورد تراژدی به یاد می آورم این است که قرار است در کاترزیس منجر شود. با این حال، چگونه کار می کند؟ من یک درمانگر هستم، با این حال هنوز از این سوال می خواهم. فوران وحشت و تاسف کافی نیست من شخصا عملی می خواهم بدانم چطور در این دنیا زندگی کنم. من برخی از پاسخ ها را با سوالات ترجیح می دهم پاسخ، به نظر می رسد، معمولا با سرنگونی افسانه ای است که این مسئله به طور کامل به خودی است - این همان چگونگی کنترل اجتماعی از داخل است. مسئله برای شخصیت اصلی ما در این کتاب دوگانه است: چه کاری باید انجام دهیم قدرتهایی که در راه خود (و نه تنها با او) دارند و آنچه باید بگویم. همیشه قدرتهایی هستند که وجود دارند و وقتی ما در مورد آنها در اخبار می خوانیم، همیشه فکر می کنیم که ما چیزی را انجام می دهیم، می گوییم چیزی . ما اجازه نمیدهیم که این اتفاق بیفتد. ما با سردرگمی اخلاقی عجیب و غریب بر روی زمین حساب نمی کنیم. @ ما متوجه نمی شویم که @ دشمن @ فقط @ در آنجا وجود ندارد @ بلکه درونی است. این چیزی است که به معنای انسان بودن است. این چیزی است که بدان معنی است که در یک محیط اجتماعی زندگی کنید. @ در جامعه. @ به همین دلیل است که در روزهای گذشته، شرم زدگی ها از بین رفته و مرده اند. دهان خود را باز کنید و افرادی که دوستش دارید ممکن است رنج بکشند یا بمیرند. صحبت نکنید و هیچوقت تغییری نخواهد کرد. این کتاب قدرتمند در برخورد با آن مسائل در زمینهی موجودات انسانی ناقص است. با این وجود، با تمام صداهای شخصیت اصلی و با شنیدن همه آنها به عنوان موجودیت یک و یک نفر

مشاهده لینک اصلی
خوب، من فکر می کنم عادلانه است که بگوییم تنها مارگارت اتوود می تواند یک کتاب را بگیرد که من آنرا متناقض می کنم و آن را به چیزی تبدیل می کند که به من نگفته است. قبل از ادامه، من نمی گویم این کتاب کامل است یا حتی آن را دوست داشتم اما من به طور کامل از آنچه در اینجا انجام دادم قدردانی می کنم. پیچیدگی، داستان کاملا تخیلی است که می گوید اتوود در این رمان کار کرده است خیره کننده است. در The Assassin Blind ما دو داستان روبرو هستیم. یکی از آروماتراس، یک زن سالخورده به یاد آوردن زندگی اش و همچنین مرگ خواهرش (اولین جمله ای که،Ten روز پس از پایان جنگ، به پایان رسید، خواهر من لورا یک ماشین را از یک پل برداشت). دومین رمان در رمان است، داستان داستان یک مرد ناشناس و زن که در ملاقات ها و رستوران های ارزان قیمت است. در آخر، مرد به زن می گوید داستان، یک پنی علمی تخیلی از انواع است که او را جذب و نگه می دارد او را برای بازگشت بیشتر. اعتراف می کنم، 150 صفحه اول یا بیشتر از این کتاب من را متقاعد نمی کند. من خسته شدم، از شخصیت ها و داستان ها جدا شدم، و فقط از نوشتن Atwoods واقعا لذت بردم. او توانایی بی نظیری دارد تا احساسات عجیب و غریب شخصی - چیزهایی را که همه ما به صورت جداگانه و منحصر به فرد احساس می کنیم - در یک رشته ای از کلمات بیان کنیم. آن کاملا قانع کننده بود، و تنها چیزی که من را به ادامه خواندن ادامه داد. اما در نیمه راه از من، قلاب شدم. من هنوز هیچ وقت احساس نمی کردم که شخصیت ها، علاوه بر زنبوردار و خواهرش، لورا، همه چیز را از بین می بردند؛ با این حال، آنها هر دو دو شخصیت اصلی هستند، بنابراین واقعا مهم است؟ ریچارد صاف و بی نظیر بود. وینفریف وحشت زده و کلیشه ای بود. زن و شوهر ناشناس مخالف بودند. و همهی اونوود مثل من دیشب بازی میکرد. من دیگر چیزی نمی گویم. این یک رمان است که شما باید خودتان تجربه کنید. و من فکر می کنم اگر شما طرفدار یک اتود یا کنجکاو هستید در مورد یک رمان که بدون شک تاثیر عمیقی بر ادبیات قرن بیست و یکم داشته باشد، آن را بخوانید. من به سختی می توانم کسی را پیدا کنم که حداقل تا انتها تحت تاثیر قرار نگرفته باشد. 4/5 ستاره

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب آدمکش کور


 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش
 کتاب مجموعه داستان های ماندگار ایرانی
 کتاب متن کامل کلیله و دمنه
 کتاب مینا جوجه تیغی لجباز
 کتاب شب بخیر خرس کوچولو